معرفی و دانلود کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست: رفتارهای سمی موفقیت

معرفی کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست: رفتارهای سمی موفقیت

امروزه در فضای مجازی و رسانه‌ها سخن از تربیت موفق است. اما آیا تمام مطالبی که رسانه‌ها درباره‌ی تربیت موفق به ما می‌گویند، درست است؟ کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست اثر جنیفر برهنی والاس درباره‌ی این فرهنگ مخرب و سمی صحبت می‌کند. این اثر در لیست پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز قرار دارد.

درباره‌ی کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست

احتمالاً شما هم بارها به استوری‌ها، وبینارها، کتاب‌ها و مطالب انگیزشی در فضای مجازی برخورده‌اید. مطالبی که تأکید می‌کنند ما با قدرت بی‌انتهایی که داریم، می‌توانیم هر کاری را در زندگی خود انجام دهیم. جملات محکم و کوبنده‌ای که اگر فضا فراهم بود احتمالاً ادعا می‌کردند با فرمول ایشان می‌توانیم پرواز هم بکنیم! آن‌ها به ما می‌گویند فقط کافی است حرکت کنیم تا به هر آنچه می‌خواهیم برسیم و خوشبختی را در آغوش بگیریم. این حرف‌ها و جملات انگیزشی، همان روانشناسی زرد مخربی هستند که جنیفر برهنی والاس (Jennifer Breheny Wallace) در کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست (Never Enough) قرار است ما را با آن‌ها آشنا کند.

امروزه ما در جامعه‌ و جهانی درحال زیست هستیم که به ‌گفته‌ی کارشناسان، بسیاری از افراد آن با مشکلات روحی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و اعتمادبه‌نفس پایینی دارند. زندگی در این شرایط با وجود مشکلات و مسائلی که همه‌ی ما با آن‌ها سروکار داریم، باعث شده تا بسیاری از مردم در دام فرهنگی جدید به اسم فرهنگ موفقیت سمی و مبلغانش گرفتار شوند. این فرهنگ سمی جدید که تقریباً فرزندانمان را به‌نوعی فریب می‌دهد، ارزش، فضیلت، موفقیت و خوشبختی را برایشان تعیین می‌کند، در نزدیکی ما قرار دارد و اگر به سازوکار آن آگاه نباشیم بعید نیست که ما را هم در دام بیندازد و تحت تأثیر آن،‌ فشارهایی را به زندگی و انتخاب‌های فرزندانمان وارد کنیم.

جنیفر برهنی والاس معتقد است که دانش‌آموزان امروزی با فشار بی‌سابقه‌ای برای موفقیت روبه‌رو هستند. او در کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست به‌کمک منابع معتبر و تأثیرگذار نشان می‌دهد که رفتار کنونی در فرزندپروری ما نادرست و بیشتر شبیه به یک معامله است: از فرزندانمان انتظار موفقیت داریم و این را در عوض عشقی که به آن‌ها می‌دهیم، طلب می‌کنیم. او نشان می‌دهد نتیجه‌ی این رفتار چیزی جز افزایش غم و اندوه و افسردگی‌های حاد برای ما و فرزندانمان نبوده است.

جنیفر برهنی والاس در کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست مجموعه‌ای از راه‌حل‌های عملی را ارائه می‌دهد که برای مقابله با این فرهنگ سمی بسیار مناسب هستند. فرهنگی که والدین را وادار می‌کند ناخواسته فشارهای روانی عظیمی را بر دوش فرزندانشان بگذارند. این کتاب به ما کمک می‌کند که نقش خود را در این مسیر بیابیم و با استفاده از تمرین‌های آن بتوانیم حمایت مؤثرتری را نسبت‌به فرزندان خود نشان دهیم.

کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست اثر جنیفر برهنی والاس توسط سحر رمضانی یاهوئی به فارسی ترجمه شده و نشر کتاب خوانا آن را چاپ کرده است.

نکوداشت‌های کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست

• این کتاب عمیقاً مثل یک زنگ بیداری، در مقابل صدمات غیرقابل اندازه‌گیری به یک نسل از روی ناآگاهی، است. (کتی کوریک)
• این کتاب برای بسیاری از والدین، کاربردی، کمی ترسناک و همچنین پر از راه حل است. حتماً بخوانید. (امیلی اوستر)

کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست مناسب چه کسانی است؟

خواندن این کتاب برای والدینی که دغدغه‌ی تربیت کودک و نوجوان خود را دارند و می‌خواهند در زمینه‌ی فرزندپروری به‌خوبی عمل کنند، مناسب است و ضرورت دارد.

در بخشی از کتاب وقتی هیچ چیز کافی نیست: رفتارهای سمی موفقیت می‌خوانیم

ربکا فرمان اتومبیل را محکم گرفته بود و به‌زور پلک می‌زد تا اشک‌هایی را که جلوی دیدش را گرفته بودند، پاک کند. او برای مدت کوتاهی اتومبیلش را کنار جاده متوقف کرد تا قبل از رفتن به خانه، خودش را جمع‌وجور کند. دلیل اشک‌هایش ازدست‌دادن کسی یا حادثه‌ی ناگواری در محل کارش نبود، او از جلسه‌ای پرتنش برمی‌گشت که در مدرسه‌ی دخترش برگزار شده بود. مدیران مدرسه این جلسه‌ی فوری را ترتیب داده بودند تا جلوی هیجان دیوانه‌وار والدین را بگیرند و آن‌ها را آرام کنند؛ اما ربکا که سرش را به فرمان اتومبیل تکیه داده بود و گریه می‌کرد، به‌هیچ‌وجه احساس آرامش نداشت.

در آن زمان ربکا و خانواده‌اش در دنور زندگی می‌کردند. او و والدین دیگر در آن هفته، ایمیلی از طرف مهدکودک دریافت کرده بودند که نمرات فرزندشان را در آزمون هوش اعلام می‌کرد. نتایج این آزمون مشخص می‌کرد کدام دانش‌آموز می‌تواند از برنامه‌ی استعدادهای درخشان مدرسه‌ی ابتدایی استفاده کند؛ اما تعدادی از والدین از این نتیجه ناراضی بودند. آن‌ها به اعتبار این آزمون تردید داشتند و اغلب بر این باور بودند که پیامدهای پذیرش در مسابقه‌ی استعدادهای درخشان بسیار فراتر از مدرسه‌ی ابتدایی است.

از دیدگاه آن‌ها، افراد اندکی که در این آزمون برگزیده شدند در مسیر درست برای زندگی موفق و شاد قرار می‌گرفتند؛ درحالی‌که بقیه از آن‌ها عقب می‌ماندند. شاید هیچ‌یک از والدین فرزندانشان را در آن وضعیت بد تصور نمی‌کردند؛ اما در جامعه‌ی بسیار تحصیل‌کرده‌ای که ربکا در آن زندگی می‌کرد، مانند جوامع دیگری که در سراسر کشور از آن‌ها بازدید کردم، والدین نسبت به هر مسئله‌ای که به‌نظر برسد فرزندشان را در معرض آسیب قرار می‌دهد، می‌توانند خون‌سردی خود را از دست بدهند.

فهرست مطالب کتاب

نکوداشت‌های کتاب
یادداشت نویسنده
سخن ناشر
مقدمه: دویدن با چشمان بسته
فصل اول: چرا فرزندانمان «در معرض خطرند»؟
فصل دوم: نام‌گذاری احساسات برای کنترل آن‌ها
فصل سوم: قدرت مهم بودن
فصل چهارم: اول خودت
فصل پنجم: کترى را از روی حرارت بردارید
فصل ششم: حسادت
فصل هفتم: انتظارات بیشتر
فصل هشتم: اثر موجی
منابع: اقدامات عملی در خانه
اقدامات عملی برای مربی‌ها
اقدامات عملی در جامعه
منابع پیشنهادی
پرسش‌های مورد بحث کتاب