معرفی و دانلود کتاب هنوز هر چیزی ممکن است

معرفی کتاب هنوز هر چیزی ممکن است

کتاب هنوز هر چیزی ممکن است مانند دیگر آثار ویرژینی گریمالدی، داستان زندگی روزمره‌ی زنی است که با مقاومت و صبر، در مقابل ناملایمات زندگی تاب می‌آورد. ژولین، راوی و شخصیت اصلی داستان، مادر فرزندی با اختلال زبان‌پریشی است. پدر و مادر او از هم جدا شده‌اند و حال او مجبور است از پدر سرخوش، بی‌خیال و کمی حواس‌پرتش نگهداری کند. حواس‌پرتی‌ای که کم‌کم به یکی از نگرانی‌های بزرگ ژولین تبدیل می‌شود.

درباره‌ی کتاب هنوز هر چیزی ممکن است

ژولین 39 ساله، کارمند بخش مالی یک مدرسه‌ی راهنمایی است که کارش را تکراری، بدون هیجان و مناسب روحیه‌ی خودش می‌داند؛ زیرا عاشق زندگی روزمره است و از اتفاقات غافلگیرکننده فراری است. او زندگی خودش را دارد: همسر، فرزند و یک شغل آبرومند. اما ناگهان با یک حادثه، زندگی ژولین دستخوش تغییری بزرگ می‌شود: خانه‌ی پدرش آتش می‌گیرد.

ویرژینی گریمالدی (Virginie Grimaldi) کتاب هنوز هر چیزی ممکن است (Les possibles) را با آتش گرفتن خانه‌ی پدر ژولین شروع می‌کند. پدر او مردی سرزنده، شاد و بی‌خیال است که به دنیا و اتفاقاتش هیچ اهمیتی نمی‌دهد و در حال زندگی می‌کند. همین ویژگی او باعث می‌شود که مادر ژولین از او جدا شود و به یک زندگی زناشویی دیگر پناه ببرد. ژولین و خواهرش، آدل، از همان دوران کودکی نزد پدرشان زندگی می‌کنند و کمتر با مادرشان صمیمی هستند. نوع رابطه‌ی این دو نفر با والدینشان در بزرگسالی 180 درجه تغییر می‌کند. ژولین نیز مانند مادرش از رفتارهای غیرعادی پدرش عصبانی می‌شود و چندین ماه با او صحبت نمی‌کند. آدل نیز مدت‌هاست به آمریکا مهاجرت کرده. پدر ژولین که به‌تنهایی زندگی می‌کند، با یک سیگار روشن پرت‌شده در سطل آشغال، خانه‌اش را به آتش می‌کشد.

ژولین زمانی متوجه این اتفاق می‌شود که دیگر کار از کار گذشته است. پدرش دیگر خانه‌ای ندارد و مجبور است به خانه‌ی دخترش پناه ببرد. و حال، ژولین مادر دو کودک شده: یکی هفت‌ساله و دیگری شصت‌وهفت‌ساله! همه چیز به‌سرعت در رمان هنوز هر چیزی ممکن است، تغییر می‌کند. شارلی، پسر ژولین، عاشق شیطنت‌های پدربزرگش می‌شود و به‌سرعت با او ارتباط برقرار می‌کند. گیتان، همسر ژولین، مهربان و دل‌رحم است و همه‌ی تغییرات به‌وجودآمده را به‌خوبی تحمل می‌کند.

شارلی پسری کم‌حرف است که شاید در نگاه اول مانند کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم باشد؛ اما او در واقع دچار زبان‌پریشی است و با مراجعه به گفتاردرمانگر و روان‌شناس کم‌کم درمان می‌شود. پدر ژولین مردی عجیب است که عاشق سرخپوست‌هاست، با صدای بلند به آهنگ‌های سبک هارد راک گوش می‌دهد، در اینترنت پرسه می‌زند و هرازچندگاهی وسایلش را گم می‌کند. اما انگار سر و کله زدن با بیماران مبتلا به اختلالات مغزی تبدیل شده است به تخصص ژولین؛ زیرا به زودی متوجه می‌شود که پدرش نیز احوال خوبی ندارد و ممکن است دچار زوال عقل شده باشد. کم‌کم نشانه‌ها بروز پیدا می‌کنند و شک ژولین به یقین بدل می‌شود.

ویرژینی گریمالدی، ژولین را زنی سرسخت، مقاوم و مستقل نشان می‌دهد که در برابر ناملایمات زندگی خم به ابرو نمی‌آورد. او با وجود تمام مشکلات به‌وجودآمده، باز هم زندگی را زیبا می‌بیند و سعی می‌کند خانواده‌اش را خوشحال نگه دارد...

ویرژینی گریمالدی یکی از پرفروش‌ترین و پرخواننده‌ترین رمان‌نویسان فرانسوی به شمار می‌رود. 82 فصل کوتاه کتاب هنوز هر چیزی ممکن است، مملو از وقایعی است که خواننده به‌راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند. فصل‌های پایانیِ کتاب روایت سفری جاده‌ای در ایالات متحده‌ی آمریکاست. سفری که به یکی از رؤیاهای پدر ژولین، جامه‌ی تحقق می‌پوشاند. نام هر کدام از این فصل‌ها برگرفته از یک آهنگ از گروه‌های موسیقی مشهور است.

کتاب هنوز هر چیزی ممکن است توسط انتشارات ققنوس به انتشار رسیده است.

کتاب هنوز هر چیزی ممکن است برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های رئالیستی مخاطبین اصلی این کتابند.

در بخشی از کتاب هنوز هر چیزی ممکن است می‌خوانیم

وقتى بچه بودم، فقط دو آرزو داشتم: بزرگ شوم و هیچ‌وقت مجبور نباشم دوش بگیرم. امروز، حاضرم خیلى چیزها را بدهم تا این زندگى بزرگسالى لحظه‌اى مکث کند، و گرفتن دوش آب گرمِ طولانى‌مدت نهایت تجمل به حساب مى‌آید.

با اولین زنگ، تلفنم را جواب نمى‌دهم. اگر ضرورى باشد، دوباره زنگ مى‌زنند. با دومین زنگ، فکر مى‌کنم که شاید پیشامدى رخ داده باشد، اما این فکر با آب تبخیر مى‌شود. با سومین زنگ، آه مى‌کشم، شیر آب را مى‌بندم، با عجله از وان بیرون مى‌پرم، آب تنم را مى‌تکانم و به سمت تلفنم که به‌راحتى در سالن لمیده مى‌دوم. به محض این‌که به ذهنم خطور مى‌کند که شاید بد نبود پاهایم را خشک مى‌کردم، نتیجه آن را بعینه مى‌بینم. چیزى نمانده که دستم به کیفم برسد که سرامیک زیر پایم تبدیل به زمین پاتیناژ مى‌شود. پاى راستم شروع مى‌کند به سر خوردن، در حالى که پاى چپم بى‌صدا نگاهش مى‌کند. سعى مى‌کنم تعادلم را در هوا حفظ کنم، دستانم هنوز امیدوارند، اما کار از کار گذشته، مجبورم عاجزانه شاهد جدایى پاهایم از هم باشم. هر کدام به سوى زندگى خود مى‌روند... به‌آرامى مى‌افتم، با دور کُند، حتى فرصت مى‌کنم که به نوشته‌ی سنگ قبرم هم بیندیشم: «او هرگز چیزى را رها نکرد، مگر خود را.» نمره فنى: 2؛ نمره هنرى: 10.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
بخش اول: انکار
بخش دوم: خشم
بخش سوم: چانه‌زنى
بخش چهارم: افسردگى
بخش پنجم: پذیرش
بخش ششم: هنوز هر چیزى ممکن است
خاتمه
تشکر