معرفی و دانلود کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن

معرفی کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن

ادیت اگر کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن را راهنمای قدرتمندی قرار داده تا انسان‌ها را از موانع و محدودیت‌های ذهنی‌شان نجات دهد و به خودباوری و خودشکوفایی برساند. او معتقد است ریشه‌ی هر ناکامی را باید در درون ذهن خود جست و با آگاهی بر زوایا و ابعاد آن، بر این زندان خودساخته غلبه کرد.

درباره‌ی کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن

ویرانگرترین زندان‌ها، در ذهن ما جاى دارند. رهایى از این اسارت ذهن، شیوه‌ی اندیشیدن ماست، زیرا جهان بازتابى از پندار نیک و بد ماست. ادیت اگر (Edith Eger) مدتی را در نوجوانی در اردوگاه کار اجباری نازی‌ها گذراند، با وجود این، معتقد است که بدترین زندان، نه آن اردوگاه‌ها، بلکه زندان ذهن خویشتن است. اگر انسان اسیر ذهن خود باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند او را آزاد کند و هیچ امکان و استعدادی راهگشایش نخواهد بود. همه‌چیز در ذهن انسان می‌گذرد و او برای رسیدن به موفقیت و شکوفایی، ناگزیر است، در اولین قدم از مانعِ ذهن خود عبور کند. کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن (The Gift: 12 Lessons to Save Your Life) قدم‌به‌قدم همراهمان خواهد بود تا ما را از محدودیت‌های وجودی‌مان عبور دهد و به شکوفایی برساند.

على‌رغم زندگى‌هاى بسیار متفاوتى که داریم، بسیارى از ما افتادن در تله‌ی زندان ذهن را تجربه کرده‌ایم. هرچند زندان ذهن در هر شخص به شکل خاصى ظاهر مى‌شود، برخى از زندان‌هاى ذهنى شبیه به هم هستند. کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن یک راهنماى عملى است که به ما کمک مى‌کند زندان‌هاى ذهنى خود را بشناسیم و راه‌هایى را براى رهایى از آن‌ها در خود پرورش دهیم. آزادى یعنى قدرت انتخاب. ما باید بتوانیم مسیر دلخواهمان را فارغ از در نظر گرفتن محدودیت‌ها، انتخاب کنیم و گام‌های مؤثری برای رسیدن به اهدافمان برداریم. اما معمولاً در اولین قدم‌ها به نشدن‌ها و نتوانستن‌ها می‌اندیشیم و چه‌بسا به‌طورکلی از برداشتن اولین قدم، پشیمان شویم. زندان ذهن به قدری قوی است که می‌تواند بزرگ‌ترین امیال و خواسته‌های درونی‌مان را به‌اجبار خاموش کند و زندگیمان را پوچ و بی‌هدف جلوه دهد. بنابراین پیش گرفتن راهکارهایی برای رهایی از این زندان، امری ضروری به‌نظر می‌رسد.

روش کار ادیت اگر از چهار اصل اساسى در روان‌شناسى ریشه گرفته است. اولین اصل برگرفته از روان‌شناسى مثبتِ مارتین سلیگمن است؛ مفهومى با عنوان «درماندگى آموخته‌شده». به این معنی که ما اغلب زمانى رنج مى‌کشیم که باور کنیم تاثیرى در زندگى خود نداریم و هیچ‌کدام از تلاش‌هاى ما قادر به بهبود دادن نتیجه‌ی کارى که انجام می‌دهیم نیستند. ما هنگامی شکوفا مى‌شویم که بتوانیم «خوش‌بینى آموخته‌شده» یعنى قدرت، سرسختى و توانایى براى ایجاد مفهوم و جهت دادن به زندگى را در خود پرورش بدهیم.

دومین اصل، بر مبنای رفتار درمانى شناختى پی‌ریزی شده؛ این که بفهمیم افکار ما احساسات و رفتارهاى ما را شکل مى‌دهند. براى اینکه رفتارهاى مضر، ناکارآمد و خودشکن را تغییر دهیم، باید افکار سازنده و پیش‌برنده را جایگزین افکار منفى کنیم. سومین اصل، ارج نهادن به عزت‌نفس مثبت و بى‌قیدوشرط است. بیشترِ رنج‌هاى ما ریشه در این تصور اشتباه دارند که خود واقعى ما دوست‌داشتنى نیست، یعنى اگر بخواهیم مورد تایید و پذیرش دیگران قرار بگیریم، باید خود واقعى‌مان را انکار و یا پنهان کنیم. ما زمانى واقعاً رها خواهیم شد که بتوانیم از نقاب زدن و برآورده کردن خواسته‌ها و انتظارات نابه‌جاى دیگران دست برداشته و خود را بى‌قیدوشرط دوست داشته باشیم.

ادیت اگر آخرین اصلِ کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن را از یکی از بازماندگان اردوگاه جنگ آموخته و در اختیارمان قرار می‌دهد. او به ما می‌آموزد که بدترین تجربیاتمان بهترین معلم‌های ما هستند، آن‌ها مى‌توانند منجر به اکتشافات غیرمنتظره و گشودن راه‌ها و چشم‌اندازهاى جدید در زندگى بشوند. التیام یافتن، کسب موفقیت و حس رهایى، از توانایی ما در معنابخشى به تجربیاتمان و به ویژه رنج‌هایمان سرچشمه می‌گیرند.

در آخر می‌توان گفت، رهایى یک تمرین مادام‌العمر است، انتخابى که باید هر روز و هر روز انجام بدهیم. رهایى به امید نیاز دارد و ادیت اگر امید را به دو روش تعریف مى‌کند: آگاهى از اینکه رنج کشیدن، هرچند هولناک، موقتى است و دیگر اینکه امید به ما حس کنجکاوى براى کشف آنچه بعداً اتفاق مى‌افتد مى‌دهد. امید به ما اجازه مى‌دهد که به جاى گذشته در زمان حال زندگى کرده و درهاى زندانِ ذهن خود را باز کنیم.

کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن به کوشش نشر جامی و با ترجمه‌ی لیلا علائی‌فر روانه‌ی بازار شده است.

نکوداشت‌های کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن

• کتاب‌های ادیت اگر همیشه به زندگی من جانی دوباره بخشیده است. (اپرا وینفری)
• کتابی ضروری برای روزهای سخت. (RANGAN CHATTERJEE)
• ادیت اگر قهرمان من است. به جای اینکه بگذارد گذشته‌ی دردناکش او را ویران سازد، ترجیح داده آن را به موهبتی قدرتمند تبدیل کند. (ژانت والز)

کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن برای چه کسانی مناسب است؟

اگر احساس می‌کنید افکارتان مانعی برای دستیابی به اهدافتان هستند و اگر به کتاب‌های توسعه‌ی فردی علاقه‌مندید، این اثر برای شماست.

در بخشی از کتاب هدیه: 12 راهکار برای رهایی از زندان‌های ذهن خویشتن می‌خوانیم

وقتى چند دهه بعد از جنگ فهمیدم که براى التیام باید به اردوگاه برگردم و با گذشته روبه‌رو شوم، از خواهرم ماگدا خواستم که مرا همراهى کند. وقتى در زندان بودیم همدیگر را زنده نگه مى‌داشتیم؛ ما دلیل زنده بودن هم بودیم. مى‌خواستم با او به جایى که پدر و مادرمان را کشته بودند برگردم؛ براى روبه‌رو شدن با آنچه اتفاق افتاده بود، براى سوگوارى، براى بودن در محل ترس و مرگ دائمى و گفتن این جمله که «ما موفق شدیم». اما او فکر مى‌کرد من احمق شده‌ام. چه کسى دوست دارد به جهنم بازگردد؟ خواهرم، تنها فرد روى زمین که وجوه اشتراک زیادى با من داشت، کسى که زنده بودن خود را مدیون او مى‌دانم، واکنش کاملاً متفاوتى به تجربه‌ی مشترکمان نشان داد. هیچ‌یک از ما نه درست مى‌گفتیم و نه غلط، نه بهتر بودیم و نه بدتر، نه سالم‌تر بودیم و نه بیمارتر. از نظر من حق با من بود و از نظر ماگدا حق با او. ما هر دو انسان هستیم هر دو دوست‌داشتنى و هر دو جایزالخطا، نه بیشتر و نه کمتر. هر دو حق داشتیم. در نهایت من تنها به اردوگاه برگشتم.

فکر مى‌کنم این همان چیزى بود که حضرت مسیح به ما توصیه کرد: «بگذار به گونه‌ی دیگرت هم سیلى بزند». وقتى گونه‌ی دیگرتان را به سوى او مى‌آورید، از زاویه‌ی دیگرى به همان موضوع نگاه مى‌کنید. شما نمى‌توانید وضعیت را تغییر دهید، نمى‌توانید ذهن کسى را تغییر دهید، ولى مى‌توانید به گونه‌اى دیگر به وقایع نگاه کنید. مى‌توانید دیدگاه‌هاى متفاوت را بپذیرید و در هم ادغام کنید. قدرت ما در انعطاف‌پذیرى است.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار مترجم
مقدمه: رهایى از زندان ذهن
من زیستن در اردوگاه را آموختم
فصل اول: حالا مى‌توانم چه کار کنم؟
زندان قربانى بودن
کلیدهاى رهایى از قربانى بودن
فصل دوم: قرص پروزاک در اردوگاه وجود نداشت
زندان اجتناب
کلیدهاى رهایى از زندان اجتناب
فصل سوم: روابط دیگر پایان خواهند یافت
زندان غفلت از خود
کلیدهاى رهایى غفلت از خود
فصل چهارم: یک نشیمن‌گاه، دو صندلى
زندان اسرار
کلیدهاى رهایى از رازها
فصل پنجم: هیچ‌کس به جز خودتان شما را پس نمى‌زند
زندان گناه و شرم
کلیدهاى رهایى از احساس گناه و شرم
فصل ششم: چه چیز اتفاق نیفتاد؟
زندان غم‌هاى ماندگار
کلیدهاى رهایى از غم‌هاى ماندگار
فصل هفتم: چیزى براى اثبات وجود ندارد
زندان انعطاف‌ناپذیرى
کلیدهاى رهایى از انعطاف‌ناپذیرى
فصل هشتم: دوست داشتى با یکى مثل خودت ازدواج کنى؟
زندان رنجش
کلیدهاى رهایى از رنجش
فصل نهم: مى‌خواهى متحول شوى یا مى‌خواهى تغییر کنى؟
زندان ترس ناتوان‌کننده
کلیدهاى رهایى از ترس ناتوان‌کننده
فصل دهم: نژادپرستى درون شما
زندان قضاوت
کلیدهاى رهایى از قضاوت
فصل یازدهم: اگر امروز نجات پیدا کنم، فردا رها خواهم بود
زندان ناامیدى
کلیدهاى رهایى از ناامیدى
فصل دوازدهم: هیچ بخششى بدون خشم نیست
زندان نبخشیدن
کلیدهاى رهایى از نبخشیدن
نتیجه‌گیرى: هدیه
سپاسگزارى
چکیده‌اى از کتاب انتخاب، اثر ایدیت ایگر
من رازم را حبس کرده بودم و رازم مرا حبس کرده بود
پشت جلد
لبه‌برگردان اول کتاب