معرفی و دانلود کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن

عکس جلد کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن
قیمت:
۹۸۵۰۰ ۶۸,۹۵۰ تومان ۳۰%
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن

رویارویی با اهریمنان باستانی! احمدرضا صالحی در هفتمین جلد از سری کتاب‌های میدگارد، یعنی کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن، روایتی مهیج، آمیخته با خطر و عشق را به مخاطبانش ارائه کرده. در این رمان تخیلی شاهد زندگی عاشقانه‌ی صوفیا و آریا در میان موجودات ماقبل تاریخ هستیم که برای بقا، عبور از دروازه و بازگشت به زمین می‌کوشند.

درباره‌ی کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن

اگرچه زندگی در میان موجودات خطرناک، حتی یک صبحانه خوردن عادی را هم به کاری طاقت‌فرسا تبدیل می‌کند، اما صوفیا و آریا با همه‌ی خطراتی که هر لحظه تجربه می‌کنند، از زندگی درکنارهم خوشحال و سعادتمند هستند. آن‌ها که می‌دانند در میان هیولاهای ماقبل تاریخ احاطه شده‌اند و برای رفع کوچکترین نیازهای خود باید به مبارزه با آن‌ها تن بدهند، تصمیم می‌گیرند که هر طور شده خود را به دروازه‌ای در اعماق اقیانوس برسانند تا به زمین برگردند. احمدرضا صالحی تعقیب و گریزهای پرتنش این دو شخصیت را به‌خوبی در کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن روایت کرده و رمانی بسیار نفس‌گیر آفریده است.

در این قسمت از سری کتاب‌های میدگارد، صوفیا و آریا به نیروی خارق‌العاده‌ای دست پیدا می‌کنند: احساس متقابل دردها! آن‌ها که احساسات جسمانی یکدیگر را دقیقاً ادراک می‌کنند، اکنون آماده‌اند تا با پشت‌ سر گذاشتن عجیب‌ترین رخدادها به زمین برگردند. درست هنگامی که هر دو در کلبه‌شان به خواب رفته‌اند، صدای زمزمه‌هایی به گوششان می‌رسد. پچ‌پچ‌هایی که می‌تواند از سوی دو مهاجم و مقدمه‌ای برای یک حمله‌ی هولناک باشد... و این آغازی‌ برای یک نبرد با نیروهای شرور خواهد بود.

تصویرسازی‌های نویسنده موجب می‌شود با وجود خیالی بودن تمام رخدادها، خواننده اتفاقات و صحنه‌ها را به طور ملموس درک کند. مخاطب می‌تواند با شناخت روحیات شخصیت‌ها، با ایشان ارتباط برقرار کرده و کاملاً در فضای داستان قرار بگیرد. گاهی رگه‌هایی از طنز نیز در کلام نویسنده به چشم می‌خورد. این طنز ظریف به خواننده فرصتی می‌دهد تا در لابه‌لای خطرات پی‌درپی و لحظات مهیج، کمی هم خنده به لب‌هایش بنشاند. اگر به‌تازگی با این رمان فانتزی آشنا شده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم پیش از آغاز آن، مجلدهای نخست تا ششم مجموعه کتاب‌های میدگارد را تهیه کرده و آن‌ها را نیز مطالعه کنید. تنها از این طریق است که می‌توانید ماجراهای کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن را به طور کامل دریابید.

انتشارات یوحنا این اثر خواندنی را در سال 1401به مشتاقان رمان‌های خیالی عرضه کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی میدگارد

«میدگارد» عنوان کلی رمان‌های فانتزیِ دنباله‌داری است که احمدرضا صالحی سیف آبادی به رشته‌ی تحریر درآورده. او در این مجموعه‌ی جذاب و خواندنی، دنیایی فانتزی را خلق کرده که تلاش می‌کند تا با استفاده از فرهنگ داستانی و تخیلی ایرانی و هیجان‌انگیز شما را با خود همراه کند.

کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن برای چه کسانی مناسب است؟

چنانچه به داستان‌های خیالی و ادبیات فانتزی علاقه‌مند هستید، «کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن»، فرصتی بی‌نظیر و تجربه‌ای بسیار لذت‌بخش برای شما خواهد بود. خواندن این داستان هیجان‌انگیز و ماجراجویانه را به مخاطبان نوجوان توصیه می‌کنیم.

با احمدرضا صالحی بیشتر آشنا شویم

احمدرضا صالحی از نویسندگان نوگرا و خلاق امروزی است که در سال 1366، در شهر کرمان متولد شده. این رمان‌نویس ژانر تخیلی، شهرت خود را در میان اهالی کتاب عمدتاً مدیون مجموعه کتاب‌های میدگارد است که مجلد هفتم آن هم‌اکنون روبه‌روی شماست. مجموعه کتاب «دسیسه عاشقانه» و همچنین کتاب «زناهره» از دیگر آثار این نویسنده‌ی جوان به‌شمار می‌رود.

در بخشی از کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن می‌خوانیم

آریا از جا برخاست و به زور خودش را از میان دیوار موها رد کرد تا فرار کند. با وجود مقاومت موها و تا بخواهد به صورت کامل از قید آن‌ها خلاص شود، صوفیا چند ضربه دیگر نیز نثار شانه و ساق پایش کرد. تا این که بالأخره توانست به صورت کامل از زیر چتر بیرون بیاید. در همین حین که مشغول تلاش برای فرار بود، زنبورها نیز از همه طرف به او حمله‌ور شدند و به تلافی تمام عسل‌های از دست رفته با نیش‌های برهنه و زهرآگین به هر نقطه‌ای که می‌توانستند حمله کردند.

آریا با آن که چندین نقطه از بدنش زخمی بود، اما با چنان سرعتی شروع به دویدن کرد که خودش هم باور نمی‌کرد بتواند با چنین شتابی از آنجا بگریزد. او با سرعت هرچه تمام‌تر دوید و به محض این که چشمش به رودخانه افتاد، از فاصله‌ای نسبتاً دور به داخل آن شیرجه زد و مستقیم تا کف رودخانه پیش رفت. تنش از شدت درد و سوزش جوری می‌سوخت که انگار آتش گرفته است..

با برخورد آب سرد به تنش احساس آرامش دلپذیری کرد. می‌دانست این آرامش فقط برای اول کار است و به زودی نفوذ آب در زخم‌های خنجر دردی به مراتب بدتر از قبل به دنبال خواهد داشت. خودش را به جریان آب‌های سرد و زلال سپرد و مسافتی را همراه با آن طی کرد. اجازه داد سردی آب سوزش و التهاب نیش زنبورها را آرام سازد. اما طبق همان انتظار اولیه، به هر اندازه که آب‌ها در آرام ساختن جای نیش‌های زنبورها مؤثر عمل می‌کرد، چند برابر آن باعث سوزش زخم خنجرهایی که صوفیا به او زده بود می‌شد.

پس از طی مسافتی نسبتاً طولانی که از عدم حضور زنبورها مطمئن شد، از آب بیرون آمد و روی تخته سنگی در حاشیه رودخانه دراز کشید.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول/ شهد عاشقانه
فصل دوم/ موهای جادویی
فصل سوم/ نبرد کودکانه
فصل چهارم/ صعود
فصل پنجم/ شورای همفکری تک‌نفره
فصل ششم/ سِرافین
فصل هفتم/ فرقه پاییزی
فصل هشتم/ جنگجوی افسانه‌ای
فصل نهم/ گروگانگیری
فصل دهم/ گودال ماریانا
فصل یازدهم/ آزالیای سحرآمیز
فصل دوازدهم/ عملیات سپر ارغوانی
فصل سیزدهم/ وداع با پدرِ بی‌فرزند
فصل چهاردهم/ ارتش جاودانه‌های هخامنشی
فصل پانزدهم/ تالار وحشت
فصل شانزدهم/ الهه نوظهور
فصل هفدهم/ جدال با اهریمن

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات یوحنا
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات455
زبانفارسی
شابک978-622-5317-21-5
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
۹۸۵۰۰ ۶۸,۹۵۰ ت ۳۰%
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن

Hamed FRJ
۱۴۰۲/۰۱/۱۴
دیروز جلد شش و هفت را خواندم. فلش بک‌های خوب داستان هرچند خیلی زیاد است ولی به ذائقۀ من سازگار است. از سوی دیگر ابراز احساسات در جلدهای 6 و 7 خیلی بهتر شده و نویسنده در جایی که باید، مستقیم و غیرمستقیم منظورش را رسانده!. با توجه به وقفه‌ای نزدیک به دوسال، انتظار داشتم میدگارد یک پله جهش داشته باشد و دیالوگ‌های پخته تری ببینیم و حلقه‌های واسط رفتارهای شخصیت‌ها را هم شاهد باشیم به این معنی که بهانه‌ای برای شادی‌های کوچک، کل کل‌های اعضا و... را بوضوح بتوان دید و پرش ناگهانی در وضعیت گفتگوهای اعضا را شاهد نباشیم. آریایی که در جلد یکم به شخصیتش پی برد و در جلد دوم از دره بیرون آمده و به چشمه کوه مشرق رفت و در جلد سوم با پادشاهی آرمنته درگیر بود و در جلد چهارم و پنجم با فهم وجود دشمنی بزرگتر که منجر به صلح مصلحتی همه پادشاهی‌ها و برگزیده شدنش به عنوان فرزند زمین و دهشت تاریکی بعدی و... شد، اینبار نیز جهشی در داستان ایجاد کند فراتر از تصورات ما در جلدهای دیگر. داستان در جلد نخست در اشاره به نحوه پیدا شدن آریا به شب کریسمس اشاره میکند، سپس در غاری همراه با سوده در دره به جشن شب یلدا و در جایی دیگر همراه با پرستو بازی ننه سرما را شاهدیم. بازی چهارحلقه چیزی است دقیقا همانند کوییدیچ در هری پاتر (اثر الکی بزرگ شده و مزخرف خانم رولینگ!) و در آن جا نیز سال نو کریسمس است!. حیف بیشتر از 1500 کاراکتر نمیتوان نوشت!. اما روی هم رفته اگر بدون تعارف میخواستم امتیاز بدهم، برای دو سال صبر، اثر ضعیفی بود در مقایسه با جلد چهار و پنج. پراکندگی زیادی در سرنخ‌ها و قدرت‌ها و ارتش‌هایی که به یکباره پیدا میشوند هم خسته کننده شده!. فرافکنی هم جای سورپرایز را گرفته!.
زهرا مرمضی
۱۴۰۲/۰۱/۲۳
سلام بعد از خوندن فصل ششم و حالا تموم کردن فصل هفتم بسیار ناراضیم، چرا همش بک فلش شده!! چرا شخصیت‌ها همشون فامیلی وآشنای هم شدن، طوری که فلانی، پسر فلان، شخص فلانیه! بعدا خیلی خیلی شخصیت پردازی شده دیگه با کودکی و نوجوانی تک تک شخصیت‌ها دونستیم، تیم پریزاد به طور فاجعه آمیز داره بزرگ و بزرگ تر میشه و هر عضو جدید که میاد باید با سرگذشتش آشنا بشیم، آریا کلا تو این دو جلد نیستش، تو این جلد فقط صفحه آخر به حضور آریا اختصاص داده شده، که به یقین میدونم تو فصل هشت شاهد بک فلش‌های از او با صوفیا خواهیم دید، دشمنا خیلی زیاد شدن البته به طور خسته کننده زیاد شدن!!!! داستان دینارگل و همسرش خیلی طولانیه تموم بشه بهتره، فهمیدیم زندگیشون آینده میدگارد رو رقم میخوره ولی لطفا اینقد جزنگر نباشین، خیلی حرفا و دیالوگ‌های جزئی و کلیشه هستن طوری که اگه حذف بشن تاثیر رو روند داستان نمیزارن! وبازم تکرار میکنیم آقای صالحی این جلد هفته!!! لطف کن پیشرفت برای آریا (نه بقیه) ببینیم
خلاصه این جلد وجود قبلی مکمل هم هستن انگار ک فقط یه جلد هستن پس منتظر حوادثی جدیدتر نباشین چون مکملشه! ولی حقیقتا در کل اثر خوبیه و آدرنالین گاه گاهی میتونی تو رگات حسش کنی) هرچند این فصل خیلی ناجوریه)
دانیال
۱۴۰۲/۰۲/۰۲
این کامنت کمی اسپویل داره
تو جواب کامنت یکی از دوستان گفتم ولی اینجا هم میگم
صوفیا و خفقان تقطه قدرت داستان هستن
صوفیا تصویر یه عشق به تمام معنی واقعی و خفقان نماد یه مرد واقعی و کامل هست، از بعد تخیل بگذریم یه مرد باید شبیه به خفقان باشه، بی اهمیت نسبت به قضاوت‌ها، با اعتماد به نفس، وفادار و
به حرف هاش دوستانش، با سیاست و کمی جاه طلب، با برنامه و... صوفیا که واقعا از همه لحاظ مکمل آریا هست، حتی تو جلد سه صوفیا میگه اگه یه جای دیگه می‌دیدمت احتمالا ازت خوشم میومد. از پس زبون تند و تیز هم بر میان، خلق خوی مشابه دارن، هدفمند زندگی میکنند و تقریبا اهداف مشابه دارن، هر جفتشون نسبت به سایر شخصیت‌های داستان نجابت خیلی بیشتری دارن علی رقم علاقه پنهان و خیلی زیادی که به هم دارنو تقریبا جفتشون از بهترین ویژگی‌های ظاهری برخودار هستن، دو شخصیت مصمم داستان هستند که هدف‌ها تو الویت هستن نسبت به خودشون، از لحاظ قدرت گاهی برابری میکنند و هیچ ترسی تو وجود این دو نیست، صوفیا در غیاب حافظه‌اش هیچ خیانتی به عشقش نکرد، صوفیا وارث قدرت آب بود و آریا وارث زمین ترکیب این دو میشه حیات، صوفیا عاشق حقیقی آریا هست بر خلاف دینارگل عزیز که هیچ کدوم این ویژگی هارو نداشت
به علاوه اینکه این داستان تینا و صوفیا نکات آموزنده زیادی داشت که بین دوست داشتن و عاشق بودن خیلی فرق هست
رضا خردمند ساعی
۱۴۰۲/۰۱/۱۵
سلام و خدا قوت به آقای صالحی
جلد هفت کتاب بسیار سرگرم کننده و روان بود.
سبک نگارش و روایت شما رو دوست دارم.
معمولا در روایت داستان کتاب یا فیلم هر وقت یک پلی بک از یک شخصیت عاشق بیان میشه بعد مدت کوتاهی اون فرد کشته میشه و همه عزاداری میکنن.
میدونم روال کار اینطوریه که قبل مرگ یکم به شخصیت و
اون پرداخته بشه ولی خب این خودش حداقل 100صفحه بعدی داستان رو لو میده.
داستان شما تا حالا پیشرفت زیادی داشته ولی هنوز یک نقشه از جهان رو ارائه ندادین سالها رو دقیق اعلام نکردین. مثلا میگید خیلی قدیم یا گذشته ولی خب لاقل من انتظار داشتم بعد این همه جلو الان مثلا ما بدونیم جنگ قبلی دقیقا چند سال پیش بوده و یا اتفاقات گذشته دقیق تر بیان بشه. این موضوع برای جلد اول تا سوم طبیعی هست ولی برای جلد هفت دیگه قابل پذیزش نیست.
توصیه میکنم یک فایل اکسل درست کنید و در جلد بعدی وقایع زمانی رو برای خواننده در آخر یا اول جلد ارائه بدین.
این طوری یک خلاصه داریم و دیگه خبری از خیلی قبل پیش و خیلی قبل بعد نداریم.
Nasrin A
۱۴۰۲/۰۴/۰۵
به نظرم داستان خیلی آبکی شده من واقعا عاشق پنج جلد اول بودم و جنگ بین سکویا و صوفیا بی نظیر بود شاید اگه سی صحفه رو به جنگ این دو نفر اختصاص داده بود ولی اصلا تکراری نبود و فوق العاده جذاب بود ولی جنگ بین خفقان و موریگان خیلی مسخره بود و هرجایی که شخصیت اصلی‌ها دارن کم میارن یهو مشخص میشه یه نیروی ناشناخته باعث قدرتشون میشه به الهه اهریمن و هرچیزی دیگه‌ای تبدیل میشن که شکست نخورن
به نظرم داستان الکی داره کش پیدا میکنه من اصلا دوست ندارم این رمان تموم بشه اصل داستان ادامه دار باشه نه از گذشته با حرف‌های کلیشه‌ای ادامه پیدا کنه و خیلی زیاد فلش بک داره که واسه خواننده خسته کننده میشه و مهم تر از اون اینه که مثلا تو جنگ یکی از شخصیت‌ها زخمی میشه و نجات از اون غیر ممکنه و یهو یه راه نجات پیدا میشه
یا اینکه یه شخصیت داره میمیره یهو یه نفر از غیب میرسه و اون رو نجات میده شخصیت‌های نوظهور خیلی زیادن و تو فصل بعدی که مطمنن یکسال دیگه زمان میبره منتشر بشه خواننده تمام این شخصیت هارو فراموش میکنه و عاشقانه هاشون خیلی زیاد شده که زیاد به مزاج خواننده خوش نمیاد چرا اریا باید یک هفته تمام رو درخت باشه دنبال چشم چرونی. یا سرگذشت پارسیس و دینارگل تا یه جایی جذاب بود خیلی کش پیدا کرد باید تموم بشه چون همه متوجه شدیم اینا اینده میدگارد رو تشکل میدن
یه جاهای میخواستم از خوندن ادامه داستان منصرف بشم که میگفتم حیفه ادامه بده اونم به عشق جلدهای اول تا پنجم ک واقعا زیبا بودن
امیدوارم فصل بعدی یه داستان پر کشش رو شاهد باشیم نه یه داستان تجاری رو که فقط برای فروش بیشتر به اضافه گویی مجبور بشین
. بازم تشکر میکنم از اقای صالحی بابت داستان زیباشون
وحید شهبازی
۱۴۰۲/۰۴/۰۴
با عرض خسته نباشید خدمت آقای صالحی،
واقعا پرداخت داستان با جهانی با این همه جزئیات و بزرگی کار دشواری است دست مریزاد دارین واقعا، فقط تعداد شخصیت‌های داستان داره خیلی زیاد میشه و باعث سردرگمی خواننده میشه، یکم داستان بیش از اندازه کشدار شده و میشد با حذف خیلی از دیالوگها خلاصه تر به داستان پرداخت
مثل داستان تینا و پارسیس. فلش بکها در جلدهای شش و هفت زیاد بود و واقعا لازم بود در مورد شخصیت‌های اصلی اطلاعات دقیقتری داده بشه که جاش تو جلدهای قبلی خالی بود که به نظر من باید قسمتیش تو جلدهای قبلی بیان میشد چون هنوز هم شخصیت‌هایی هستند که داستان زندگیشون بیان نشده. هنوز جزئیات و زمان خیلی از اتفاقات گذشته که توی داستان مهم هستند مشخص نیست و جهانی که خلق شده بعد از گذشت 7 جلد دارای چشم انداز روشن و محدودی نیست و رفته رفته بزرگتر میشه
در پایان از نوع نثر آقای صالحی خوشم میاد و واقعا ممنون که در این ژانر این کتاب ایرانی رو داریم و من از خواندنش لذت میبرم.
ممنون آقای صالحی
محمد حسینی فهرجی
۱۴۰۲/۰۳/۳۰
این رمان پتانسیل خیلی زیادی داشت که به یکی از آثار فانتزی عالی ادبیات جهان تبدیل بشه با قدرت داستان سرای وقدرت تخیل بی نظیر نویسنده در ساخت جهانی چند بعدی وبی نضیر اما متاسفانه از میانه راه متاسفانه به دام اضافه گوی‌های تجاری برای بالا بردن صفحات کتاب وبه تبع آن بالابردن تعداد جلدهای رمان برای سازی تجاری می‌افتد که به سرد شدن جزابیت رمانمیانجامد وان تعلیق وکشش اولیه رو از دست میده ودرجواب همراهی خواننده چیزی به او نمیده واین بسیار خطر انصراف خواننده ازادامه داستان را به همراه دارد نویسنده باید تعادل میان شاخ برگ دادن به داستان وپیش برد قصه اصلی را متعادلکنه تا لذت مطالعه از دست نره دراین صورته که می‌تواند به یکی از کتاب‌های جهانی تبدیل شود ودیگر این که با وجود فرهنگ غنی 3000ساله وافسانه‌های کهن فارسی هیچ نیازی به الگو برداری از رمان‌های غربی نبود وجا داشت از این سرمایه عظیم خیلی بهتر استفاده میشد
ابوالفضل واعظی
۱۴۰۲/۰۱/۲۳
توی این جلد درنبود آریا بهتر به شخصیت‌های دیگه رسیدگی شده بود و بالاخره بقیه هم فرصتی برای خودی نشون دادن پیدا کردن... اینکه فالی داره قدرت میگیره و بیشتر به این شخصیت پرداخته میشه به نظرم خیلی خوبه چون واقعا جای پیشرفت داشت، درمورد خفقان هم خیلی خوب توضیح داده شده بود و رفتارهایی ازش دیده میشد که باعث محبوبیتش شد درحالیکه در جلدهای قبل خفقان رو یه دشمن می‌دونستن.
این اثر یکی از بهترین داستان‌های ایرانیه و اینکه اینقدر بلند و طولانیه هم خیلی خوبه اما‌ای کاش فاصله بین انتشار هرجلد واقعا کم بشه، اگه کسی واقعا بخواد میتونه توی هرسال دوجلد هم انتشار بده و طرفدارهای بیشتری جذب کنه اما اگه زیاد طول بکشه تا جلد بعد منتشر شه هم خیلیا بخش‌های مهمی رو فراموش میکنن و هم واقعا توذوق خیلی از طرفدارا که واقعا منتظر هستن میخوره و باعث میشه که به تدریج طرفدارهای این اثر کمتر بشه. واقعا به خاطر این اثر زیبا بهتون خسته نباشید میگم.
مصطفی جوکار
۱۴۰۲/۰۱/۱۹
سلام زیاد شاخه شاخه رفتید اصل ماجرا دور شدید صحبت کردن درباره شخص دهم داستان و توصیف کردن احساساتش در نصف یک فصل جالب نیست و به نظر بنده دلال داستان میدگارد شدید پنج فصل به بد بودن خفقان اشاره کردید و در فصل هفتم چهره‌ی نوظهور از اون شخص که فداکار هست آریا در جنگ مصدوم میشه شخصیت اصلی داستان رو و و دارید وابسته ضعیف نشون میدید در صورتی که شخصیت پریزاد زاده شده برای نجات دنیایی که خفقان دشمنشه الان خفقان شده ارباب یکم توجه به نقش اول طولانی کردن ماجرا زیاد جالب نیست نقش اول گم شده داخل بحران عشق و آموزش دیگران به دنبال پر کردن نقش اول کلیشه‌ای رفتار نکنید از شما توقع داشتم آریا پخته تر و اثرگذارتر رفتار کنه تا در هر جنگ زخمی و وابسته نشون بده
موفق و پیروز باشید
نارین نصرتی
۱۴۰۲/۰۳/۱۰
خسته نباشید اقای صالحی ممنون که این اثر زیبا رو خلق کردید و براش زحمت میکشید. چیزی که توی این دوجلد بیشتر از همه ازش خوشم اومد شخصیت خفقان و کارهاش بود.... اینکه در ابتدای داستان خفقان به عنوان دشمن اصلی اریا نشان داده شد که در واقع شخصیت منفی داستان محسوب میشد در حالیکه در ادامه داستان فهمیدیم از هیچکدوم کارهاش بی علت نبوده و تقریبا بهترین کارهایی بود که میتونست انجام بده.... مخصوصا که توی فلش بک‌ها با دهشت قبلی سرگذشتش رو فهمیدیم و اینکه در اخر داستان توی جنگ با اله‌ها حتی حاضر شد قلبش رو برای خونواده و دوستاش بده در حالیکه هیچکس توقع همچین کاری رو از اون نداشت به جز کسایی که واقعا میشناختنش مثل حواصیل... این نشون میده هیچ شخصیت بدی به خودی خود بد نیست. اما رابطه صوفیا و اریا هم نقطه قوت داستان محسوب میشه اینکه چطور از دشمن به دوست و از دوست به lovers تبدیل شدن،،، امیدوارم که توی جلد بعدی بیشتر به کارهاشون توی اون دنیایی که هستن پرداخته بشه و اریا و صوفیای قوی تر و کامل تری رو ببینیم 👌🏻
پری رفعت پناه
۱۴۰۲/۰۱/۱۷
سلام و عرض تبریک سال نو خدمت اقای صالحی و کتابراهی‌های عزیز
جلد هفتم از جلد ششم خیلی بهتر و قویتر بود و از ژانر فانتزی تخیلی به ژانر فانتزی تخیلی با چاشنی عاشقانه تغییر کرده. پرشهای ازار دهنده و نا تمام جلد شش رو خیلی کمتر داشت. تنها چیزی که کمی عصبیم کرد معماهایی که در ذهن ایجاد کرد و جمله ادامه
دارد پایان کتاب بود که خدا میدونه چقدر دیگه باید انتظار بکشم تا جلد بعدی بیرون بیاد و گره‌هایی که ایجاد شده رو باز کنه. تا جلد پنجم بخاطر پرش‌های خیلی کم و حرکت رو به جلو خیلی کمتر گره کور در ذهن بوجود می‌اومد و فقط اشتیاق برای دیدن اینده، من خواننده رو در انتظار نگه میداشت اما این دو جلد اخیر کلی گره کور بخاطر رفت و برگشت‌های مکرر به گذشته و زمانها و دنیاهای مختلف ایجاد کرده که علاوه بر انتظار کمی هم سردرگمی ایجاد کرده. بابت زحمتی که کشیدین و دو‌جلد رو باهم منتشر کردین سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر ادامه داستان هستم. موفق باشین
Amirali Sadghi
۱۴۰۲/۰۱/۱۷
با سلام و احترام خدمت اقای صالحی محترم.. نیاز است عرض کنم ک از زمانی ک چشمانم به نوشته‌های زیبا در میان کاغذ کتاب افتاد محو متون و داستان زیبای شما شدم.. و از همان روز‌های اولی که با سبک نوشتاری شما آشنا شدم شما به نویسنده مورد علاقه من تبدیل شدین و از آشنایی با متون شما بسیار سعادتمند هستم و از که این افسوس میخورم افرادی هستند که این خوشبختی نصیبشان نشده و از جهت همواره تلاش خود را برای معرفی کتاب‌های شما کرده‌ام و میکنم. در پایان میدگارد ۷ داستان ادامه داشت و این برای من بسیار خوشحال کننده بود زیرا در همان اوایل کتاب این داستان که قرار است پرونده میدگارد به طور کلی بسته شود مرا عذاب میداد و اینکه این داستان ادامه دارد بسیار نکته خوشحال کنند‌ای برای این جانب بود ولی از سوی دیگر حتی تفکر به اینکه قرار است بار دیگر مدت‌ها در انتظار سر کنیم تا یک اثر شگفت انگیز دیگر از شما ببینیم بسیار زجر آور تر از انیست ک شما تفکر کنید لذا درخواست این جانب از شما بزرگوار این است ک مارا به مدت طولانی در انتظار نگذارد
با تشکر فراوان
دلارام مهدوی
۱۴۰۲/۰۲/۳۰
مثل همیشه عالی بود و من برخلاف همه هیچ ایرادی ندیدم‌.
راستی دوستانی که درباره تینا میگفتن اون فقط یه ترسو و دست و پا چلفتی هست که فقط توی دست و پا هستش. میبینید تینا (دینارگل) چقدر قوی شده طوری که داره میره تو سطح ۴ روحانی؟ هنوزم فکر میکنید تینا ضعیفه و نمیتونه به اندازه صوفیا قوی باشه؟ درسته به
شاید هنوزم اندازه صوفیا قوی نباشه ولی اگر بخواد میتونه از صوفیا هم قوی تر بشه
ولی یه چندتا سوال اساسی دارم که فکر منو مشغول کرده و شاید ذهن شما رو هم درگیر کنه. مافهمیدیم که خفقان عاشق یه دختر بوده و جای دستش روی سینه خفقان هست. حالا اون شخص کی هست؟ دهشت؟ ولی یه جا نویسنده اشاره کرده بود که خفقان عاشق خواهر نسیم بوده! ولی مگه دهشت انسان نبود؟ اگه دهشت خواهر نسیم باشه که خیلی عجیب میشه. خواهر خواهر یکی انسان یکی پری و مادرشون الهه؟!! تازه فهمیدیم که کاظم و نسیم باعث شدند که خفقان به عشقش نرسه؟ چرا؟ مگه اگر این دو ازدواج میکردن چی میشد؟ یه چیز دیگه هم اینکه خفقان از نسیم کینه داره. ولی چرا؟ به نظرم تو جلد یا جلد‌های بعدی باید بیشتر به شخصیت خفقان بپردازی نویسنده گرامی. ولی با این حال عالی بوددددد. سپاس فراوان از آقای صالحی
yosef -
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
) ممکنه این نظر اسپویل باشه) واقعا این جلد رو دوست داستم مخصوصا از نیمه به بعد داستان، حس میکنم از اونجایی که مرگ ژولیت رو نشون نداد احتمال خیلی خیلی زیاد زنده باشه و بتونه خونواده‌اش رو نجات بده و از اونجایی که نزدیگ پایگاه اهریمن‌ها بوده احتمالا از یکی از دالان‌ها بتونه خودشو نجات بده و حتی ممکنه مسئله مهمی رو کشف کنه که خیلی بکار آریا و گروهش بیاد، دومین مسئله شخصیت دینارگل و پارسیسه که احتمالا شخصیت پارسیس کم کم به اهریمن درونش اجازه پیشرفت بده (از اونجا که با احساس کردن قدرت اهریمنی از اون خوشش اومد) و برخلاف اون دینارگل یا همون تینا بتونه با این قدرت اهریمنی مقابله کنه و در نهایت اون و فرزندش میدگارد رو تاسیس کنند، خفقان خیلی قشنگ داره در در این جلدها شخصیت پردازی میشه یجورایی داره نشون میده که هر کدوم از کارهاش دلیلی داشته و ذاتا اهریمنی نیست و همینطور حس میکنم اون دختری که عاشقشه همین دهشت تاریکیه اگه اشتباه نکنم ولی در جلدهای قبل یادم نیست ولی اسم یکی دیگه رو میاره البته ممکنه دوتاشون یکی باشن بعید نیست، شخصیت نسیم شخصیت عجیبیه ینی تو نمیتونی به طور قطع بگی خوبه یا بده، اون فردی که به نسیم دستور داد که حکومت رو از خفقان به هر بهانه‌ای بگیرند کی بود؟،
قسمت انتهایی داستان واقعا عاااالی بود و قشنگ قدرت الهه بودن خفقان و درنهایت قدرت آریا رو خوب نشون دادن که در جلد‌های بعدی حتما میگه که خفقان و آریا چطور تونستند به این مرحله از قدرت برسند (آریا ممکنه تو همین مدت که با صوفیا تو اون جزیره بوده به این قدرت رسیده و یا هم از آینده اومده)
قدرت فترس هنوز خوب به نمایش در نیومده و فالی حتما درآینده خیلی مهمه
بهر حال این جلدو واقعا دوست داشتم و امیداوارم جلدهای بعد بهتر هم بشه
هیچ
۱۴۰۳/۰۷/۱۴
یکی از تفریحاتم خوندن نظرات کتابها بوده و شاید ساعتها وقت گذاشتم برای خوندن نظرات مجموعه میدگارد. در جواب یکی از نظرات نویسنده گفته بودن که رمان رو با دید مذهبی نگاه نکنید، گرچه وقتی مسائل عقیدتی وارد شدن نمیشه نگاه نداشت اما این رو به اهلش میسپرم و حرف من چیز دیگه‌ای هست و اونم نگاه از نظر اخلاقیه که نمیشه بگیم به یک رمان نگاه اخلاقی هم نداشته باشیم. جرقه‌ای که باعث شد این مجموعه رو شروع کنم مقدمه ابتدای جلد یک بود که الان واسم تبدیل به یک سوال بزرگ شده که، پس اون نگرش و اون افق دید کجا رفت؟! مگه قرار نبود این اثر در راستای جلو گیری از محتوای مخرب وارد بازار بشه؟ حالا چه دست کمی از اونها داره؟ اتفاقا رمان‌های خارجی بعد از سانسور مسائل اخلاقیشون تا حدودی از بین میره، البته که محتوای زیر پوستی رو نمیشه نادیده گرفت و منم علمشو ندارم که بخوام بگم ایا این کتاب هم از این موضوع کاملا مبرا هست یا نه اما از نظر مسائل جنسی مشهوده که با اون مقدمه همخوانی نداره. واقعا حیف نیست که سطح رمان رو با این مسائل پایین بیاریم؟ جالبه که این حرف فقط حرف من نبوده..
پ. ن: با احترام به نویسنده و طرفدار‌های مجموعه باید بگم جلد هشت اومده و بعد از خوندن نمونه به طور کل از ادامه مجموعه منصرف شدم و واقعا پشیمونم از اینکه تا اینجاهم وقت گذاشتم هرچی میره جلوتر انگار بدتر میشه، کتاب رو کنار مقدمه جلد یک میذارم ترک برمیدارم! موندم چجوری مجوز میگیرن این کتابا
مشاهده همه نظرات 386

راهنمای مطالعه کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن

برای دریافت کتاب میدگارد 7: جدال با اهریمن و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.