معرفی و دانلود کتاب مردی از ژلاری: حکایت یک عشق
برای دانلود قانونی کتاب مردی از ژلاری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مردی از ژلاری: حکایت یک عشق
تجربه عشقی ناب زیر بمباران آتش! به راستی چه کسی فکرش را میکند که روزی در میانه خشونت جنگ، به کسی دل ببازد؟ کتاب مردی از ژلاری به قلم کویتا لگاتووا، روایت عاشقانهای در کشاکش جنگ جهانی دوم است. این رمان، که عنوان برنده جایزه ادبی چک را در کارنامه خودش دارد، شما را به سالهای دور جنگ و چالشهای این دوران میبرد.
درباره کتاب مردی از ژلاری:
داستانهای عاشقانه، همیشه روایتی حزنآور، همراه با اشتیاقی گیرا در اعماق قلب دو فرد هستند. داستانهایی که بیش از هر چیز، دوری و رنج عشق را حکایت میکنند و شاید زیبایی عشق و اشتیاق به معشوق، در همین دوری و رنج باشد!
کتاب مردی از ژلاری (Der Mann aus Želary) داستانی عاشقانه است که در سالهای 1942 و 1943 در دو سرزمین بوهم و موراویا رخ میدهد. در این کتاب جذاب و بینظیر، قصهی زنی را میخوانید که در میانه جنگ جهانی دوم، بهتازگی پزشک شده است و در همین زمان، به یکی از اساتید خودش علاقهمند میشود. ماجرای زن عاشق تا آن جا پیش میرود که درگیر فعالیتهای سیاسی میشود و زندگیاش به خطر میافتد.
کویتا لگاتووا (Kveta Legátová) با قلم هنرمندانه و شگفتانگیز خودش، این روایت داستانی را ثبت کرده است و شما را در مقابل دنیایی از زیبایی و عشق قرار میدهد. رمان مردی از ژلاری در سال 2002 و با عنوان اصلی یوزووا هانوله، منتشر شد و در مدت کوتاهی توانست بخش زیادی از مخاطبان را به خودش جذب کند. توصیفات این کتاب آنقدر روشن، شفاف و هنرمندانه هستند که شما را نه در مقابل یک داستان، که در رویارویی با دنیای حقیقی قرار میدهند؛ گویی خودتان در همان دوران زندگی میکنید و در میان عشق و تعقیبوگریزهای سیاسی کتاب غرق میشوید. درواقع زیبایی داستان در قدرت خیال نویسنده پنهان شده است.
گفتنیست «ژلاری» یک روستای خیالی و زاییده ذهن کویتا لگاتووا است. Žel (ژل) در زبان چک، به معنای «محزونانه» است و تصویر روستایی غمزده، شکستخورده و اندوهناک را پیش چشمتان قرار میدهد. به راستی که داستان مردی از ژلاری حکایتی هنرمندانه از روزگار جنگ و دلدادگی، دشواریهایی رویایی با آن و تلاش برای بقاست.
اقتباس سینمایی از کتاب مردی از ژلاری:
فیلم ژلاری (Želary) اقتباس سینمایی موفق و زیبایی از کتاب مردی از ژلاری است که در سال 2003 ساخته شد و به نمایش در آمد. این فیلم در سال 2004، نامزد جایزه اسکار برای بهترین فیلم خارجی زبان شد.
کتاب مردی از ژلاری مناسب چه کسانی است؟
اگر از خواندن رمانهای عاشقانه لذت میبرید، این کتاب برای شما مناسب است.
با کویتا لگاتووا بیشتر آشنا شویم:
وییِرا هوفمانووا نویسنده مشهور و سرشناس اهل چک است که در سال 1919 به دنیا آمد و در ابتدا آثار خودش را با نام مستعار کویِتا لگاتووا منتشر میکرد. او تحصیلات دانشگاهی خودش را در دانشگاه ماساریک شهر برنو، به دو زبان آلمانی و چک و در دو رشته ریاضی و فیزیک به پایان رساند و پس از آن به تدریس مشغول شد.
لگاتووا، نویسندگی را در سال 1975 و با نام مستعار وییرا پودهورنا آغاز کرد و نتیجه آن، نگارش کتاب بتها بود. سپس کار نویسندگی را به مدت بیش از 20 سال به تعویق انداخت و علت آن را فشارهای سیاسی دانست. کویِتا لگاتووا پس از این وقفه 20 ساله، کتاب مردی از ژلاری را نوشت که بهعنوان یکی از محبوبترین آثار او معرفی و برنده جایزه ادبی چک شد.
در بخشی از کتاب مردی از ژلاری میخوانیم:
خیلی زود از خواب برمیخاستم، حتی زمانی که یوزا بسیار تلاش میکرد بیسروصدا بیدار شود. این کار بیهوده بود زیرا با رفتنش گرمایَش را نیز با خود میبرد. برخی اوقات زودتر از او بیدار میشدم و تا قبل از اینکه باد آشیانهام را با خود ببرد، از روی ساعت کوکو لحظاتی را میشمردم که برایم باقی مانده بود. زمان چهارنعل به جلو میتاخت. خشم از این مسئله، شیرینی کاهلی را تباه میکرد.
پس از کشمکشی طولانی توانستم همان زمانی برخیزم که شوهرم از خواب بیدار میشد. پنج دقیقه به او زمان میدادم و سپس با عجله پشت سرش راه میافتادم. کنار اجاق به او میپیوستم. هیزمها را از دستانش میگرفتم؛ دستانی که رگهایش بیرون زده و هرگز از آنها مراقبت نشده بود.
آقای یاندا هیچ میدانید جنون آتشافروزی چیست؟ نمیدانست. به همین سبب میتوانست چون فرشتگان بخندد.
برایش صبحانه آماده میکردم، لای نانِ کرهای، پنیر کوارک میگذاشتم و در دستمال سفرهای میپیچیدم تا بین روز، قبل از ناهار بخورد و پس از رفتنش در درگاه اتاق میایستادم. به طرزی شگفتآور بیدار و سرحال.
معجزهای که رخ داده بود به راستی از هیچ سر برآورده بود. آن اتفاق تنها معجزهای نبود که رخ داد. وسط پنجرهها که پردهها جلویشان آهسته تاب میخوردند، میزی کوچک بود و کنارش دو صندلی حصیری. روبهروی تختخواب کمدی سهدر قرار داشت با درهای حصیری. کف اتاق با تختههای طرحدار مرغوب به رنگ بژ پوشیده شده بود. لحافها از پشم گوسفند همان ناحیه بودند.
پناهگاه سرد و بیاحساسم در شهری که سرشار بود از نور، تئاتر، گالری، سالنهای کنسرت و خیابانهای عریض با ویترینهای بیش از حد، به طرزی نامحسوس تبدیل شد به جسدی آماده روی میز کالبدشکافی.
اشیای مرده زیر دستان یوزا و ژنیا به همین شکل شکوفه میدادند. از شور و شوق خلاقم، از علاقهام به کارهای دستی هرچه متعجب میشدم باز کم بود. یک سبد کوچک و مناسب، دستکش بافتنی یکانگشتیای که طرحش را خودم میدادم یا حتی سالادی مبتکرانه مرا ازخودبیخود میکرد.
طبقهای کوچک و باریک به تاج پایین تختخوابمان وصل بود یک قفسه، کتابخانۀ یوزا. درونش مجلات ملت و میهن ردیف شده بودند. زمانی که ژنیا اتاق زیرشیروانی مدرسه را مرتب میکرد، پیدایشان کرده و به یوزا هدیه داده بود. تقریباً همۀ مطالبش را از بر بود.
اجازه داشتم مجلاتش را بخوانم، اما ترجیح میدادم در عصرهای آرام، زمانی که خورشید غروب میکرد، کتابی بخوانم که مرا به جنگلها، صحراها، دشتهای بیدرخت آمریکای جنوبی و دشتهای هموار و مرتفع قطبی میبُرد و با حیوانات شگفتانگیز و انسانها آشنا میکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مردی از ژلاری: حکایت یک عشق |
نویسنده | کویتا لگاتووا |
مترجم | فرناز تیمورازف |
ناشر چاپی | انتشارات چترنگ |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 163 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8066-91-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |