معرفی و دانلود کتاب مرد بیچهره
برای دانلود قانونی کتاب مرد بیچهره و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مرد بیچهره
کتاب مرد بیچهره بر اساس یادداشت کوتاه استاد بهرام بیضایی در سالگرد صادق هدایت نوشته شده است. ابوالقاسم غلام حیدر در این نمایشنامه سعی دارد تا به خودکشی از زوایای گوناگون و قابل تامل نگاه کند.
درباره کتاب مرد بیچهره:
فردی که اقدام به خودکشی میکند، نه تنها خود را که همه استعدادها، خاطرات و مهربانیهایش را نیز در ذهن مردم به قتل میرساند. ثبت رویداد خودکشی سبب پیروزی نهی و تردیدی ابدی بر افکار او شده و امکان هر گونه رستگاری را از قضاوت نسلهای آینده، از بین میبرد و همه لغات انسان مقتول را به عصیان در مقابل ارادهی جهان محکوم میکند.
کسی توان دفاع از تفکر او را ندارد و هیچ کلامی از او برگزیدهی کسی نخواهد بود. لعنت این واقعهی شوم موجب محکومیت اندیشهای پیش از مطالعهی آن گردیده و هستی تفکری را ناگهان به معرض نابودی و انحطاط میکشاند. بدون شک صادق هدایت و هم سرنوشتانی چون همینگوی، مایاکوفسکی و ویرجینیا وولف را میتوان در این زمره دانست. کتاب مرد بیچهره هم اشاره به چنین واقعهای دارد، نمایشنامهای که براساس داستانی کوتاه به قلم استاد بهرام بیضایی نوشته شده است.
کتاب مرد بیچهره مناسب چه کسانی است؟
این کتاب برای دوستداران ادبیات نمایشی، اثری جذاب و خواندنی خواهد بود.
در بخشی از کتاب مرد بیچهره میخوانیم:
عصر 18 فروردین 1330: پاریس، در کوچه شامپونیه، محله هجدهم، شماره 37. دو مرد قهوهای پوش ایستادهاند. آنها با قیافهای سرد و غم گرفته، منتظرند. هر دو مثل همند و مثل عزادارانند. مردی با عینک و کلاه و کت و شلوار میآید هدایت است بیهیچ واکنشی میگذرد. و از اینجا همه چیز و همه کس بیتوقف در حرکت است
مرد 1: اداره پلیس چی گفتن؟
مرد 2: تونستی جواز پانزده روز بعدی رو بگیری؟ گواهی پزشکی رو قبول کردن؟
(هدایت میرود و مردها به دنبالش)
مرد 1: چرا داری تمدید میکنی؟ تو که کلی پنبه خریدی
مرد 2: آچار هم که خریدی و خیال داری …
(هدایت حرفش را قطع میکند)
هدایت: پنبهی شستشوی زخمه. من هیچ خیالی ندارم
(مرد 2 به کنایه)
مرد 2: البته البته که نداری. میترسی سرلشکر عیسی خان هدایت بویی ببره دانشگاه جنگ رو ول کنه همین فردا برسه و جمعات کنه برت گردونه ایران
(سرش را به گوش هدایت میرساند و در حال راه رفتن)
مرد 1: اما نه. .. این بار حساب همه چی رو کردی. نمیخوای مثل بیست و سه سال پیش یه قایق از راه برسه و از رودخونهی مارن نجاتت بده یادت هست؟ به محمود برادرت که قاضی دیوان عالی بود نوشتی یک دیوانگی کردم بخیر گذشت.
مرد 2: اما همون موقع هم داشتی برای یه خودکشی دیگه برنامهریزی میکردی.
(هدایت ایستاده نگاهی به هر دو انداخته و از صحنه بیرون میرود و در پیاش ان دو مرد. نوری قرمز و دو نفر با لباس کار آمده و چند لوله و اچار با خود آورده در حال لوله کشی گاز میشوند و لولهی گاز را به صورت عمود به نشانهی اتمام گاز کشی نصب کرده و بعد تابلوی کوچکی به عنوان خطر مرگ به لوله اویزان کرده و میروند، هدایت میآید تنهاست. همه جا را زیر چشمی مینگرد و میرود با رفتن او صدای خیابان و بوق و ترافیک و باز هم هدایت و آن دو مرد در پشت سرش میآیند و دور صحنه را میگردند. مردها فکرهای هدایت را میخوانند.)
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مرد بیچهره |
نویسنده | ابوالقاسم غلام حیدر |
ناشر چاپی | نشر بید |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 35 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6918-75-6 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی و درام ایرانی |