معرفی و دانلود کتاب لوسی و ژولی
برای دانلود قانونی کتاب لوسی و ژولی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب لوسی و ژولی
کتاب لوسی و ژولی نوشتۀ احمد حردانی، داستانی خیالانگیز برای کودکان است و قصۀ خوابهای عجیب و غریب دو خواهر که اسبشان را به پیست مسابقه بردهاند، روایت میکند.
دربارۀ کتاب لوسی و ژولی:
داستان شیرین و خواندنی کتاب لوسی و ژولی، روایت زندگی خانوادهای است که پدر آن، هِنری، مردی مهربان و خانوادهدوست، تصمیم میگیرد برای دخترانش، دو اسب کوچک بخرد و آنها را خشنود سازد. ماجرا از جایی هیجانانگیزتر میشود که دختران تصمیم میگیرند اسبهایشان را به پیست اسب سواری ببرند و اتفاقات غیر منتظرهای که آنجا برایشان رخ میدهد شما را به خواندن ادامۀ داستان ترغیب مینماید.
هر دو خواهر در کنار رودخانهای بیهوش میشوند و در خواب و بیداری اتفاقات عجیبی برای آنها رخ میدهد. احمد حردانی با نثری روان و جذاب این حوادث را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر میکشد.
کتاب لوسی و ژولی مناسب چه کسانی است؟
خواندن این کتاب لذتبخش و جذاب به تمامی کودکان دبستانی که علاقمند به داستانهای تخیلی هستند، پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب لوسی و ژولی میخوانیم:
ژولی بطور آهسته اسب خود را در دست میگیرد و به سمت خانه میرود. لوسی و ماری وقتی ژولی را میبینند شوکه میشوند و میپرسند چه اتفاقی برایت و برای اسب افتاده است. ژولی داستان را بطور کامل شرح میدهد لوسی با اخم گفت میدانم با آن مرد چکار کنم و با عجله به سمت سوسمار طلایی رفت و او را نوازش کرد. سوسمار گفت: آماده ام! امری داشتید. لوسی گفت: میخواهم که گلولههای آتش از هر سمت و سو به آقای رئیس شلیک شود و او را به سزای اعمالش برساند. ژولی با تعجب و خنده رو به لوسی کرد و گفت این چه آرزویی بود که کردی. آن مرد فقط حیلهای ساده بکار برد، آیا باید او را بکشیم؟ لوسی گفت آره چنین آدمهایی باید در این دنیا وجود نداشته باشند. ژولی تمساح را نوازش کرد و به او گفت: ای تمساح آقای رئیس را زنده نگه دار و به او آسیب نرسان. فقط در هنگام مسابقه نگذار که او بتواند جزو ده نفر اول باشد و هر کاری انجام دهد همیشه عقبتر برود. ژولی و لوسی خندیدند و اسب را به طویله که ساخته بودند بردند.
چند روز بعد همایشی در شهر برگزار شده بود. و همه اهالی شهر در آن جا حضور داشتند. سخنرانی در آن جا بود که در مورد نحوه نگهداری و تیمار اسبها صحبت میکرد و میگفت اسب را نباید زیاد اذیت کرد. و همیشه باید خوراک و داروهایش را به موقع مصرف کنند. و بیشتر از چند ساعت در روز با اسب تمرین نکرد. ژولی و لوسی گرم صحبتهای سخنران بودند. سخنران ادامه داد که بهترین موقع برای تمرین با اسب صبح زود میباشد. تماشاگران گرم صحبتهای سخنران بودند. و در انتهای مراسم از آنها پذیرایی خوبی صورت گرفت. خانواده آقای هنری بعد از سخنرانی به سمت رودخانه آن نزدیکی رفتند. و بساط پکنیک راه انداختند آقای هنری توانست تعدادی ماهی از رودخانه شکار کند. و آتش در آن محل ایجاد کردند و ماهیها را بوسیله چند تکه چوب بالای آتش قرار دادند و آنها را کباب کردند. و در رودخانه مشغول آب بازی شدند و دختران همدیگر را خیس میکردند. و فریاد میکشیدند و ناهار آماده میشود. همه دور میز و صندلی که به همراه داشتند. مشغول غذا خوردن میشوند بعد از تمام شدن ناهار چهارتایی در اطراف رودخانه قدم میزنند و به درختان و گنجشکها خیره میشوند. و صدای بلبلها که خیلی زیبا چه چه میکردند. بعد از یک روز بیاد ماندنی اسباب و وسایل خود را جمع میکنند و به سمت خانه حرکت میکنند. در خانه لوسی به سمت تخت خود میرود و تمساح را میبیند که خیلی رنگ قرمز آن روشن بنظر میرسید. و برتمساح دستی میکشد و تمساح به صدا در میآید. و میگوید سرورم آرزوی شما چیست؟ لوسی جواب میدهد که تعداد زیادی گل میخواهم که با آنها بتوانم خانه را تزئین کنم و در و پنجرهها راهم تزئین کنم. لوسی مشغول تزئین کل خانه میشود و حتی در و پنجرهها را هم به بهترین شکل تزئین میکند. وقتی که هنری از سرکار برگشت از تعجب هاج و واج به خانه نگاه میکرد. انگار که به خانه دیگری رفته است با دست به سر و صورت خود میکشد. و در خانه را باز میکند چقدر خانه زیبا شده است. لوسی به تنهایی کل خانه را تزئین کرده بود. و همه خانواده متعجب شده بودند. دخترم خانه را خیلی قشنگ تزئین کردهای.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب لوسی و ژولی |
نویسنده | احمد حردانی |
ناشر چاپی | انتشارات گنجور |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 29 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7233-76-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان سرگرم کننده کودک |