معرفی و دانلود کتاب احلام و دختران
برای دانلود قانونی کتاب احلام و دختران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب احلام و دختران
کتاب احلام و دختران نوشتهی احمد حردانی، ماجرای دختری صبور و مهربان را به تصویر میکشد که همراه دو دوست خود به نام پری و سیما تلاش میکند تا به آرزوهایش برسد و زندگی خود و پدر و مادر پیرش را متحول کند.
دربارهی کتاب احلام و دختران:
داستان شیرین و جذاب این کتاب، روایت زندگی دختری به نام احلام است که هر روز به پدر و مادر خود رسیدگی میکند تا دوران پیریشان را به بهترین شکل سپری کنند. احلام دختر صبوریست که زندگی او را در سن پانزده سالگی تبدیل به زنی چهل ساله کرده بود. اما همیشه امید داشت که روزی به تمام آرزوهایش خواهد رسید. در همسایگی خانهی آنها دو دختر به نامهای پری و سیما زندگی میکنند که کارشان اختراع و طراحی چیزهای جدید است. آنها کم کم با احلام دوست میشوند و او را وارد نقشههای خود میکنند تا اینکه ...
کتاب احلام و دختران برای چه کسانی مناسب است؟
داستان جذاب این کتاب برای نوجوانان دوستداشتنی و به یادماندنی خواهد بود.
در بخشی از کتاب احلام و دختران میخوانیم:
روزی فرا خواهد رسید که شما سوار بر بهترین ماشین و در بهترین خانه زندگی خواهید کرد ما دو تا به شما قول میدهیم. پدر و مادر با شنیدن صحبتهای آنها آرام شده و لبخند زدند و به استراحت پرداختند. فردای آن روز دختران مانند هر روز به مدرسه میروند. دختر همسایه اما در خانه مراقب پدر و مادر پیر خود بود. احلام صبح زود از خواب بیدار میشد و صبحانه برای خانواده تهیه میکرد و به پدر و مادر خود غذا میداد. احلام نیز مانند بقیه دخترها آرزوهای زیادی در سر داشت ولی نمیدانست چگونه باید به خواستههای خود برسد. او در خانه مشغول کار خیاطی بود و لباسهای زیبایی را میدوخت. با وجود سن و سال کمش در خیاطی و آشپزی مهارت عالی داشت. انگار زندگی، احلام پانزده ساله را به زنی چهل سال تبدیل کرده بود. بعضی وقتها مهمان به خانه آنها میآمد.
زن برادر فوت کردهاش به همراه نوزادش به خانه آنها میامد. فاطمه خانم کنار احلام مینشست و به او دلداری میداد و میگفت: بگذار زندگی برایت خوش بگذرد، اصلا نباید قصه بخوری. امیدوارم روزی بتوانی در زندگی به موفقیتهای خوبی برسی. احلام گفت:نه من در زندگی اذیت نیستم. اینها والدین من هستند و آنها من و بقیه خواهر و برادرها را بزرگ کردند. درست است که من سن و سالم کم است ولی هزار امید و آرزو در دل دارم و مطمئنم روزی به همه خواستههای خود خواهم رسید. فاطمه خانم گفت: من همیشه برایت دعا میکنم و منتظرم روزی نوزادم بزرگ شود و به داشتن عمهای مثل تو افتخار کند. احلام خندید و سپس نوزاد را در بقل میگیرد و با او بازی میکند. علی کوچولو بسیار زیبا بود و انگار تقلا میکرد که صحبت کند. صدای او هم آرامش بخش بود. بعد از خوردن نهار فاطمه از خانه میرود. احلام پیش والدین میرود و هم کلام آنها میشود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب احلام و دختران |
نویسنده | احمد حردانی |
ناشر چاپی | انتشارات گنجور |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 36 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7621-53-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه نوجوان |