معرفی و دانلود کتاب قلب گاو
برای دانلود قانونی کتاب قلب گاو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قلب گاو
کتاب قلب گاو بهقلم هانیه سلطان پور، رمانی دربارهی معنای زندگی، عشق و قیام علیه نقشهای تحمیلی جامعه است. عطا دوران، مرد جوانیست که در سلاخخانهای در اطراف تهران کار میکند. زندگی او سرشار از ناامیدی و یأس است و به گفتهی خودش بوی خون میدهد! هیچ چیز، مطلقاً هیچ چیز در اطراف عطا وجود ندارد که برایش امیدبخش باشد و انگیزهی ادامهی زندگی را در او ایجاد کند، تا اینکه یک روز، دختری زیبا بهنام آیدا پا به دنیای سیاه و تاریک مرد میگذارد و به همه چیز رنگ تازهای میبخشد.
دربارهی کتاب قلب گاو
هانیه سلطانپور متولد 1364 از نویسندگان جوان و توانای ایرانیست. رمان قلب گاو به قلم او که ذیل مجموعهی قفسهی آبی نشر چشمه منتشر شده است داستان زندگی و عاشقی مرد جوانی بهنام عطا دوران است. مردی که تمام زندگی نکبتبارش خلاصه شده در کار متهوعِ سلاخی! او در محیطی کثیف و غرق منجلاب کار میکند، جایی که همیشه همهچیز بوی خون و عرق میدهد. زمین بوی خون میدهد. میزها بوی خون میدهند. چای مزهی زنگیِ خون میدهد. حتی بادی هم که میوزد بوی خون را در فضا میپراکَنَد. سایهی مرگ بر همه جا سنگینی میکند و عطا با آنکه از وخامت اوضاع و شرایط زندگی خود خبر دارد اما قادر به ایجاد کوچکترین تغییری نیست. هیچ عامل بیرونیای در زندگی رقتبار این مرد جوان وجود ندارد که انگیزهی تغییر را در او ایجاد کند. این وضعیت به همین شکل ادامه پیدا میکند تا روزی که عطا، دختری بهنام آیدا را میبیند و به یکباره دنیایش رنگی دیگر به خود میگیرد.
در کتاب قلب گاو میخوانید که عطا دوران بهعنوان سلاخ در یکی از کشتارگاههای اطراف تهران کار میکند. او و دیگر همکارانش همه از شرایط سخت کاری رنج میبرند و با وجود سختی بیامان کارشان و عدم پرداخت سروقت دستمزد، همچنان به کار خود ادامه میدهند، چراکه هیچ کار دیگری برایشان وجود ندارد. پس از مدتی عطا در جلسهای تحتعنوان «چخوف خوانی» با دختری به نام آیدا آشنا میشود و این دیدار، رنگ و بوی تازه و خوشایندی را به زندگی تیرهوتار او میبخشد. آیدا از او میخواهد که خودش را معرفی کند. عطا نامش را میگوید و اینکه در دانشگاه تهران ادبیات میخواند. کمی بعد دختر برایش تکهای شعر از محمد مختاری میخواند و سر صحبتشان باز میشود.
آیدا با قدم گذاشتن به دایرهی آدمهای اطراف عطا، به او یادآوری میکند که زندگی چیزی بیش از منجلابیست که در آن گرفتار شده. این دختر زیبا که انگار از مینیاتورهای قدیمی بیرون آمده، میتواند همان منبع انگیزهای باشد که مرد جوان مدتهاست به آن نیاز دارد. میتواند مثل نوری به شبهای تاریک عطا بتابد، میتواند دستش را بگیرد و او را از این باتلاق بیانتها نجات دهد اما... زندگی هیچوقت آنقدرها هم ساده نبوده، نه حداقل برای عطا! این تازه شروع ماجراست، جامعه هنوز هم با او سر ناسازگاری دارد و قرار نیست به همین سادگی اجازهی تغییر اوضاع و شرایط را به این مرد بدهد. انگار دنیا نیروهای خود را بر ضد او بسیج کرده تا حالش را مثل سابق یا حتی خیلی بدتر از آن کند.
فشار جامعه و خانواده و مصیبتهایی که آنها بر سرش میریزند، همین شیرینی اندک را هم به کامش زهر میکند. از سوی دیگر عطا متوجه تغییراتی در کشتارگاه میشود. انگار دیگر فقط گاوها نیستند که در آنجا سلاخی میشوند!
هانیه سلطانپور کتاب قلب گاو را در سیونه فصل به رشتهی تحریر درآورده است و داستانی را خلق کرده که میتوان آن را نمادی برای قیام مردی علیه نقشهای تحمیلی جامعه دانست. سختیها و رنجهایی را که عطا دوران در این مسیر متحمل میشود، پیامهای ارزشمندی را در دل خود برای خوانندگان دارند. کتاب قلب گاو فضاسازی و روایتی بسیار هنرمندانه دارد و از الگوهای داستانی جذابی پیروی میکند، آنقدر که تا آخرین صفحه از رمان، خواننده همچنان مجذوب خط سیر داستان خواهد ماند. روایت با توصیف یک صحنهی منزجرکننده در سلاخخانه از زبان عطا آغاز میشود، جاییکه او و همکارانش در حال استراحت هستند اما حتی هوای تمیزی هم برای نفس کشیدن وجود ندارد و بعد مرد جوان رفتهرفته تکههایی از خاطرات خود را نقل میکند و داستان با ماجرای عاشق شدن او ادامه مییابد.
نشر چشمه کتاب قلب گاو را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان علاقهمند به داستان و رمان قرار داده است.
کتاب قلب گاو برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این رمان را به تمامی علاقهمندان ادبیات داستانی توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب قلب گاو میخوانیم
کائنات خیلی ناجور کار میکند و خوشحالی یکی در گروِ ناراحتی دیگری است.
از بیستسالگی و کنار درس، در آتلیهی ظفرمندی قاب میبستم و سهدرچهار میگرفتم و بعد که یک اتوبوس بنز 302 دندهعقب آمد و نتوانست آقای ظفرمندی را در آینهبغل خود ببیند و لهولورده و خانهنشینش کرد، زندهتر شدم.
اساس دنیا و کائنات همینقدر ناعادلانه است. مثل اتفاق خوب زندگی من که همین له شدن پاهای ظفرمندی بود. از آن روز به بعد اختیاراتم در آتلیه بیشتر شد و توانستم از سوژهها در کنار گاری شکستهای چیزی یا در غروب تقلبی و اغراقآمیز دریای خزر عکاسی کنم.
ادبیات میخواندم و عاشق برنامهی دورهمیای در کافه ذات، برِ خیابان سهروردی، به نام «شبهای چخوف» بودم. جمع ابلهانهای با حضور چند نویسنده و شاعر علاف و سبیلوی متنفر از امپریالیسم.
میخواستم شبیه بقیه باشم، برای همین اورکت میپوشیدم و دماسبیِ مویم را زیر کت پنهان میکردم تا کسی نبیند و وقتی از خانه بیرون میزدم، دماسبیام را میانداختم بیرون. عین دخترهای ریقوی زجرکشیده از دست پدری زورگو بودم. گریه هم زیاد میکردم. گریه منتهیالیه استیصال یا خستگی است، اما گریهی من اغلب از ترس مرگ بود. چیزی که زیاد به آن فکر میکردم و خوابش را میدیدم. در تمام خوابهایم هربار به شکلی تازه میمردم. میمردم اما تمام نمیشدم. یکبار خواب دیدم که مردهام اما ایستادهام مقابل عکس خودم روی طاقچه و جنازهام وسط خانه است. یا یکبار دیگر که خواب دیدم مردهام اما همراه چند نفر سوار پیکانی آلبالوییرنگم در یک جادهی بیابانی. توی خواب راننده، که نمیشناختمش، گفت «از وقتی مردهای آب اومده زیر پوستت و قشنگتر شدهای.»
بارها واقعاً دلم خواسته بود کسی چیزی دربارهی آن چشمهای قرمزشدهام بفهمد یا بپرسد چه شده عطا و من در جواب بگویم هیچی، چهطور؟
من با قیافهی چغرم دلم لک میزد یک نفر فقط بپرسد اما نپرسید. تف.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قلب گاو |
نویسنده | هانیه سلطان پور |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 246 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1152-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |