معرفی و دانلود کتاب بن بست اردیبهشت
برای دانلود قانونی کتاب بن بست اردیبهشت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بن بست اردیبهشت
چراغ قرمز روی عدد هفت متوقف شده. لیلا از این دقایق متنفر است، چون در این لحظات ذهنش آزاد میشود و مشکلاتش را به یاد میآورد؛ مشکلاتی که او را فرسوده کرده و زندگیاش را به هم ریختهاند. در کتاب بن بست اردیبهشت، با لیلا آشنا میشویم و تلاشهای او برای رهایی از یک ازدواج اشتباه و رسیدن به استقلال را دنبال میکنیم. نسترن مکارمی در این داستان، رنجها و چالشهایی را که یک زن تنها پس از طلاق با آنها روبهرو میشود، به تصویر کشیده و میکوشد تا با لیلا و کسانی که در شرایط مشابه او هستند آشنا شویم و آنها را بهتر درک کنیم.
دربارهی کتاب بن بست اردیبهشت
نبرد زنان پایان ندارد؛ هزاران سال پیش، گردآفرید برای دفاع از خانه و خانوادهاش، چارهای نیافت جز اینکه لباس رزم مردانه به تن و زن بودن خود را مخفی کند تا بتواند در برابر سپاه دشمنانش بایستد. ماری آن مجبور بود با اسم مردانه کتابهای خود را بهچاپ رساند تا آحاد جامعه داستانهایش را بخوانند. بیبی خانم استرآبادی، تاجالسلطنه قاجار و ... تنها گروهی از زنان مبارز بودند که برای بازپسگیری حقوق اولیهی خود، بهپا خاستند و حق تحصیل، حق کار، مجوز فعالیتهای اجتماعی را تا حد قابل توجهی بهدست آوردند؛ اما این نبرد همچنان ادامه دارد و «لیلا»، شخصیت اصلی کتاب بن بست اردیبهشت، یکی از جنگجویان همین میدان است و نسترن مکارمی زندگی او را روایت میکند.
مدتی است که لیلا از مهران جدا شده؛ او میخواهد آزادی عقیده داشته باشد و بدون مانع کار کند و در فعالیتهای اجتماعی سهیم باشد، اما مهران در طول زندگی مشترکشان، او را از چنین حقوقی محروم کرده بود و لیلا نیز کسی نیست که بتواند با این محدودیتها کنار بیاید و تسلیم فرمان همسرش باشد. ثمرهی ازدواج او با مهران، پسری است به نام مهرگان که حضانت او به پدرش رسیده اما آن پسر ترجیح میدهد با مادرش زندگی کند. بعد از ازدواج پدرش با «کتی» حالا دیگر مهرگان تصمیم نهاییاش را گرفته که پدرش را ترک کند و در کنار لیلا بماند؛ در این میان مادر و پدر لیلا نیز فوت کردهاند و او باید منتظر باشد تا برادرش از انگلستان برگردد و سهمالارث خود از خانهی پدری را بردارد؛ تنها در اینصورت است که لیلا میتواند با سهم خود زندگیاش را سروسامان دهد. کتاب بن بست اردیبهشت ما را به درون خانه و افکار لیلا میبرد تا با رنجهایی که شاید تاکنون به آنها توجهی نکردهایم و عذابی که افرادی هموضعیت با او تجربه میکنند را نادیده گرفته باشیم، مواجه شویم.
در زندگی لیلا مرد دیگری نیز حضور دارد که از چشم این زن، تنها نقطهی روشن زندگی اوست: فریبرز. او مطمئن است که این مرد با مهران تفاوتهای زیادی دارد و میتواند فریبرز را دوست بدارد و زندگی جدیدی را با او آغاز کند؛ زیرا او نیز همچون لیلا نتوانسته با همسر سابقش به تفاهم برسد و ترجیح داده فرزندانش را به مادرشان بسپارد، نگاههای سنگین خانواده و خویشاوندان را بهجان بخرد و جهانش را دگرگون کند. حال در این شرایط، این لیلاست که باید میان زندگی جدید، بحرانهای ناتمام زندگی قبلی و مشکلات مالیاش تعادلی برقرار کند و خود را از چاهی که در آن افتاده نجات دهد. نسترن مکارمی ما را همراه با لیلا در مسیری قرار میدهد که نقطهی پایان آن آزادی و خودساختگی است؛ با وجود اینکه که زندگی او مملو از رنج و درد است، اما به خود ایمان دارد و میداند که در انتهای این برزخ، بهشت منتظر اوست.
کتاب بن بست اردیبهشت بهکوشش انتشارات هیلا بهچاپ رسیده است.
کتاب بن بست اردیبهشت برای چه کسانی مناسب است؟
ما در جهان نا آرامی متولد شدهایم و حتی نمیتوانیم با خود به صلح برسیم. کتاب بن بست اردیبهشت ما را به خانهی لیلا میبرد تا خواستههای او را بشنویم، رنجهایش را ببینیم و کولهباری از حسرت و غم را که بر دوشش سنگینی میکند، از او بگیریم و بکوشیم تا در حل این معضلات به لیلا کمک کنیم. کتاب بن بست اردیبهشت، داستان زندگی این زن رنج کشیده را برای ما روایت میکند و برای کسانی که نسبت به موضوعات اجتماعی و مسائل زنان علاقهمند هستند، خواندنی خواهد بود.
در بخشی از کتاب بن بست اردیبهشت میخوانیم
یک بطرى آب گیر مىآورم و آب مىریزم روى قبر و روى اسمش دست مىکشم. خاک صورتش را مىگیرم و به گلهاى ناز که پشت سرش کاشتهایم آب مىدهم. جهان همانطور نشسته و خیره مانده به سنگ مامان. لابد مامان دارد مىگوید: «بالاخره اومدى پسر؟ باز که زنت رو نیاوردى؟ نوههام کجان؟ از آخرین بارى که دیدمت هیچ عوض نشدهى.
«و جهان جواب مىدهد: «بچهها سلام رسوندند. کیانا خواست روتون رو ببوسم، سلام رسوند. خیلى دلشون مىخواست بیان. گرفتاریه دیگر.» مامان مىگوید: «اینقدر به این دختر گفتم منو ببر شازده محمد، گوش نکرد. هر روز یه بهانهاى آورد. تو اگه بودى مىبردیم، نه؟» مىگوید: «آره مامان. خودم اگه بودم ده بار تا حالا گذاشته بودمت روى کولم و برده بودمت. لیلا تنبل و بىحوصلهست، خودت که مىشناسىش.» دروغگویى توى ذاتش است. همهاش مىخواهد مرا جلوِ مامان خراب کند. همهاش مىخواهد بگوید خودش بچه خوبه است و من آن یکىام که به هیچ دردى نمىخورد، حرفنشنو و زباندراز است و شبها روى تشکمان کارخرابى مىکند. مامان هم که حافظهاش قد غاز بود. خیلى زود ماجراى دودر شدن و توى شوک ماندنمان از غیب شدن جهان را فرستاد آن تهتههاى مغزش، یک جایى که دست خودش هم دیگر به آن نمىرسید.
چند سال بعدش، وقتى جهان تازه زن گرفته بود و کیاناى پرافاده را با خودش آورده بود ایرانگردى، مامان فقط خم و راست شده بود و پخته بود و شسته بود و خدمت کرده بود تا به پسر و عروسش خوش بگذرد. و چند سال بعدتر که جهان دوباره آمده بود، و کیانا و بچهها هیچکدام همراهش نبودند، مامان در گوشم گفته بود: «زنش چرا نیومده؟ بچهها رو چرا نیاورده؟ نکنه طلاق گرفته!» بیچاره بعد از جدایى من فوبیاى طلاق پیدا کرده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بن بست اردیبهشت |
نویسنده | نسترن مکارمی |
ناشر چاپی | انتشارات هیلا |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5639-55-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |