معرفی و دانلود کتاب صوتی یک روز دیگر

معرفی کتاب صوتی یک روز دیگر

اگر زمین و زمان به شما فرصت می‌داد تا تنها برای یک روز دیگر با کسی که او را از دست داده‌اید زندگی کنید، چه می‌کردید؟ میچ آلبوم، نویسنده‌ی پرفروش آمریکایی، در کتاب صوتی یک روز دیگر چنین موقعیتی را برای شما به تصویر می‌کشد. این رمان فلسفی به‌مدت 15 هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار داشت.

درباره‌ی کتاب صوتی یک روز دیگر

اگر با سبک نوشتاری و دیگر آثار میچ آلبوم آشنایی داشته باشید، می‌توانید به‌درستی حدس بزنید که این کتاب هم مانند «سه‌شنبه‌ها با موری» و «پنج نفری که در بهشت ملاقات می‌کنید» درباره‌ی ایده‌هایی انتزاعی و معنوی همچون مفهوم زمان، معنای زندگی و مرگ است. او اکنون و در کتاب صوتی یک روز دیگر (For One More Day) داستان زندگی مردی آشفته را روایت می‌کند و به بررسی این موضوع می‌پردازد که افراد برای این که یک روز بیشتر را با اقوام از دست داده‌شان سپری کنند، دست به چه کارهایی می‌زنند.

چارلز چیک بنتو، یکی از شخصیت‌های اصلی این کتاب صوتی، یک بازیکن سابق بیسبال است که با مشکلات بی‌شماری در زمینه‌های شغلی، مالی و خانوادگی روبه‌روست. چیک همچنین اعتیاد بسیاری به الکل پیدا کرده است و در مجموعِ این شرایط نابه‌سامان تصمیم می‌گیرد خودکشی کند. چارلز در مستی و درحالی‌که پشت فرمان اتومبیل خود نشسته است، می‌خواهد به شهر قدیمی خود برود و در آنجا به زندگی‌اش پایان دهد. اما درست در همین لحظه خروجی اتوبان را رد کرده و در حالی که در سمت اشتباه بزرگراه می‌راند، تصادف می‌کند. تجربه‌ای هولناک که در امتداد آن، وقایع باورنکردنی رمان فلسفی یک روز دیگر به وقوع می‌پیوندند.

آنچه در ادامه‌ی داستان می‌شنوید یک روز به‌ظاهر معمولی است که بسیاری از ما آرزوی آن را داریم: فرصتی دیگر برای نفس کشیدن در هوای عزیزی از دست رفته، ولو در مدت‌زمانی اندک و بی‌بازگشت. شما اگر جای میچ بودید چه می‌کردید؟ اگر می‌توانستید تنها یک فرد را از جهان مردگان احضار کنید و برای مدت‌زمانی بسیار کوتاه با او وقت بگذارنید، انتخاب شما چه کسی بود؟ با شنیدن کتاب صوتی یک روز دیگر شاید بابت حضور حیّ و حاضر عزیزانتان در کنار خود بیشتر قدردان باشید. چرا که زندگی شانس سپری کردن یک روز دیگر را با آن‌ها، تنها در دنیای قصه‌ها به ما می‌دهد.

ترجمه‌ی گیتا گرکانی را از این اثر با صدای مهبد قناعت‌پیشه و سحر بیرانوند می‌شنوید. این کتاب به همت نشر صوتی آوانامه و انتشارات قطره تهیه و منتشر شده است.

اقتباس سینمایی از کتاب صوتی یک روز دیگر

از این کتاب در ساخت و پرداخت فیلم‌نامه‌ی یک فیلم تلویزیونی به‌نام Oprah Winfrey Presents: Mitch Albom's For One More Day اقتباسی به عمل آمد که در سال 2007 نمایش داده شد. مایکل ایمپریولی و الن برستین دو بازیگری هستند که در این فیلم به ایفای نقش می‌پردازند. همچنین این فیلم در سال 2007 برنده‌ی جایزه‌ی Satellite در بخش بهترین فیلم تلویزیونی شد.

نکوداشت‌های کتاب صوتی یک روز دیگر

• میچ آلبوم چیزهای جادویی را در مسائل عادی می‌بیند. (سیسیلیا آهرن)

• اثری قدرتمند. میچ آلبوم زندگی بسیاری از افرادی را که هرگز نمی‌شناسدشان، با این کتاب تحت تأثیر قرار داده است. (Time)

• رمانی متقاعدکننده و نشاط‌آور. (Independent)

• آلبوم با داستان‌هایش قلب‌ها را می‌شکند. (Mirror)

• میچ آلبوم، در این کتاب جدید، یک بار دیگر نشان می دهد که چرا یکی از نویسندگان مورد علاقه‌ی من است. کتاب یک روز دیگر شما را وادار به لبخند زدن خواهد کرد و باعث خواهد شد اشک دلتنگی بریزید. (جیمز مک براید، نویسنده‌ی کتاب «رنگ آب»)

• یک داستان گرم و لطیف. (Irish Evening Herald)

کتاب صوتی یک روز دیگر برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌ها و رمان‌های فلسفی و معنوی علاقه دارید، شما را به شنیدن این کتاب صوتی دعوت می‌کنیم.

با میچ آلبوم بیشتر آشنا شویم

میچ آلبوم (Mitch Albom) در سال 1958، در ایالت نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. این نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز در حیطه‌های گوناگونی قلم زده است؛ از رمان‌ و نمایشنامه‌ گرفته تا ستون‌نویسی در مطبوعات. وی یکی از نویسندگان محبوب آمریکایی است، و آثارش مخاطبانی گسترده در سراسر دنیا دارد.

او با نوشتن کتاب پرفروش و مشهور سه‌شنبه‌ها با موری به شهرت رسید. تمام آثار میچ آلبوم تاکنون به بیشتر زبان‌های مهم دنیا ترجمه شده‌اند، و طبق آمارها بیش از سی و سه میلیون نسخه از آن‌ها به فروش رفته است! از جمله‌ی این آثار می‌توان به کتاب‌های پیش رو اشاره کرد: «سه شنبه‌ها با موری»، «اولین تماس تلفنی از بهشت»، «کمی ایمان داشته باش»، «ارباب زمان»، «لمس بشر».

در بخشی از کتاب صوتی یک روز دیگر می‌شنویم

میز آشپزخانه‌ی ما گرد بود و از چوب بلوط. به دبستان که می‌رفتیم یک روز عصر من و خواهرم اسم‌هایمان را با چاقوهای استیک روی آن کندیم. هنوز تمام نکرده بودیم که صدای باز شدن در را شنیدیم. مادرمان از سر کار برگشته بود. بنابراین چاقوهای استیک را توی کشو انداختیم. خواهرم بزرگ‌ترین چیزی را که پیدا کرد برداشت -یک ظرف آب سیب نیم‌گالنی- و آن را تالاپی زمین انداخت. مادرم که وارد شد لباس پرستاری به تن و دست‌ها پر از مجله، ظاهراً ما زیادی سریع گفتیم: «سلام مامان!» چون او فوراً مشکوک شد. حالت «شما بچه‌ها چه کار کردید؟» را می‌توانید همان موقع در چهره‌ی مادرتان تشخیص بدهید. شاید علتش این بود که ما ساعت پنج‌ونیم عصر با نیم گالن آب سیب در وسط، پشت میزی نشسته بودیم که قرار نبود در آن ساعت کسی پشت آن نشسته باشد. به هر حال او بدون این که مجله‌هایش را زمین بگذارد، آهسته آبمیوه را کنار زد و «چار» و «روبر» را دید. تا جایی که ما فهمیدیم با صدای بلند و به‌ستوه آمده چیزی شبیه «آه!» گفت. بعد فریاد زد: «عالیه! واقعاً عالیه!» و من در ذهن کودکانه‌ام فکر کردم شاید وضع آنقدرها هم بد نباشد.

فهرست مطالب کتاب صوتی