معرفی و دانلود کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی

معرفی کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی

هتی هوفمن دختر نوجوان آرامی بود. به‌همین خاطر به قتل رسیدنش همه را غافلگیر کرده است. مایندی مجیا در کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی با پرداختی ماهرانه، بهترین رمان معمایی و رازآلود سال 2017 به انتخاب وال استریت ژورنال را خلق کرده است. در ادامه‌ی این رمان با دو پرسش بزرگ روبه‌رو خواهیم شد: آیا هتی همان کسی بوده که دیگران می‌شناختند؟ و آیا قاتل از نزدیکان هتی بوده است؟

درباره‌ی کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی

هیچ‌کس از دوستان، معلمان و اعضای خانواده‌ی هتی، واقعاً او را نمی‌شناسند. هتی در تمام مدت زندگی‌اش نقش بازی کرده است. اگر معلم از او خواسته دختر آرام و ظریفی باشد همین کار را کرده و اگر از او خواسته‌اند که قوی و جنگجو باشد مدتی را هم در قالب این نقش فرورفته است. مایندی مجیا (Mindy Mejia) در کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی (Everything You Want Me to Be)، ماجرای تلاش برای کشف رازهای زندگی این دختر را روایت می‌کند.

هتی همیشه تلاش کرده به‌عنوان یک دوست خوب، دانش‌آموز خوب و دختر خوب شناخته شود؛ اما چیزی که از اعماق قلبش می‌خواسته فراتر از این‌ها بوده است. او به‌دنبال چیزهای بسیار خطرناکی رفته و حالا که جسد آش‌ولاش‌شده‌ی او را پیدا کرده‌اند، در میان تمام آدم‌های شهر کوچکشان آشوبی به‌پا شده. مایندی مجیا در این مرحله پرده از یکی از رازهای زندگی هتی برمی‌دارد. مشخص می‌شود که او به‌صورت اینترنتی با فرد ناشناسی در ارتباط بوده است که مشکوک به نظر می‌رسد.

همراه با مایندی مجیا در کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی، آرام‌آرام به ابعاد مختلف شخصیت هتی و دیگر کاراکترهای داستان پی خواهیم برد و حدس‌هایی درباره‌ی علت قتل و هویت قاتل خواهیم زد. آیا می‌توان آشفتگی بیش‌ازحد دوست‌پسر هتی را مشکوک ارزیابی کرد یا دلیل این حالت او، علاقه‌ی زیادی است که به هتی داشته؟ یا شاید هم قاتل یک غریبه بوده که از ریسک‌پذیری هتی استفاده کرده و او را به دام انداخته است؟

کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی را نشر صوتی ماه آوا با صدای حمید یزدانی، نوتاش نیک نژاد و حامی قنبرزاده منتشر کرده است. نسخه‌ی متنی این کتاب را نیز انتشارات کتاب پارسه با ترجمه‌ی اعظم خرام به چاپ رسانده است و می‌توانید آن را از طریق سایت و اپلیکیشن کتابراه تهیه کنید.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌‎خواهی

• بهترین رمان معمایی و رازآلود جدید به انتخاب وال استریت ژورنال
• بهترین کتاب جدید به انتخاب نشریه‌ی People
• بهترین داستان سال 2017 به انتخاب نشریه‌ی Bustle

نکوداشت‌های کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی

• طرفداران کتاب دختر گمشده از گیلیان فلین، این رمان را که ریتم تندی دارد، با ولع به انتها خواهند رساند. (نشریه‌ی InStyle)

• خوانندگان به شدت مجذوب این تریلر روان‌شناختی خواهند شد. زیرا مایندی مجیا عناصری مشترک را از داستان دختر گمشده اثر گیلیان فلین گرفته و به‌صورت شگفت‌انگیزی آن‌ها را وارد سبک داستانی مستقل و کاملاً متفاوت خودش کرده است. (بوک لیست)

• تریلری پرتعلیق و تأثربرانگیز درباره‌ی بلندپروازی، درگیری‌های ذهنی و دروغ‌هایی که به خودمان می‌گوییم و دیگر نمی‌توانیم از واقعیت تفکیکشان کنیم. (رابین وسرمن، نویسنده‌ی کتاب GIRLS ON FIRE)

• کتابی فوق‌العاده و پر از غافلگیری. خوانندگان وقتی بفهمند که این یکی از آن معدود کتاب‌هایی است که جذب آن خواهند شد و یک‌روزه تمامش خواهند کرد، هیجان‌زده می‌شوند. (Suspense Magazine)

کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی به علاقه‌مندان ژانرهای روان‌شناختی، تریلر و معمایی توصیه می‌شود.

با مایندی مجیا بیشتر آشنا شویم

مایندی مجیا یک نویسنده‌ی آمریکایی است که با رمان‌های هیجان‌انگیز و پرتعلیقش شناخته می‌شود. او در داستان‌های خود شخصیت‌هایی پیچیده و جذاب و تعلیق‌هایی خلق می‌کند که جریان داستان را تغییر می‌دهند. مایندی مجیا اغلب، رمان‌های تریلر می‌نویسد؛ البته تعدادی داستان کوتاه را نیز در لیست آثار خود دارد.

«نگهبان اژدها (The Dragon Keeper)»، «هیچ ردی باقی نگذار (Leave No Trace)» و «سوار بر طوفان (To Catch a Storm)» ازجمله کتاب‌های منتشرشده از مایندی مجیا هستند.

در بخشی از کتاب صوتی همان خواهم شد که تو می‌خواهی می‌شنویم

ازبس تند دویده بودم خیس عرق بودم. حالا آن‌جا ایستاده بودم. دقیقاً همان‌جایی که بارها و بارها در کلاس ریاضی به آن فکر کرده بودم. درست جلوی تابلوی پروازها در فرودگاه مینیاپولیس. همه‌چیز و همه‌ی جزئیات همان‌طور بود که همیشه در ذهنم مجسم می‌کردم. لباس‌های سفر پوشیده بودم، مچ‌بندهای مشکی‌ام را بسته بودم، کتانی‌های باله پایم بود و ژاکت کرم‌رنگی را که کمی به من بزرگ بود تنم کرده بودم. همان ژاکتی که آستین‌هایش تا روی دست‌هایم کشیده شده بود و گردنم را لاغرتر و استخوانی‌تر از آنچه بود نشان می‌داد. در کیف چرمی زیبایم آن‌قدر پول داشتم که بتوانم هرجا که تصورش را بکنم پرواز کنم. حالا هرجایی که دلم می‌خواست می‌توانستم بروم. آزادِ آزاد. اما حالا که آزاد بودم تا هر کاری دلم می‌خواهد بکنم، پس چرا این‌قدر احساس درماندگی می‌کردم؟

فهرست مطالب کتاب صوتی