معرفی و دانلود کتاب صوتی نبرد من

معرفی کتاب صوتی نبرد من

کتاب صوتی نبرد من نوشته‌ی آدولف هیتلر، یکی از مهم‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های آلمان و نیویورک تایمز است. هیتلر در این کتاب تمام نمادهای دولت دموکرات و مدرن آلمان از جمله تئاتر، سینما و ادبیات را مانند یک بیماری عفونی معرفی می‌کند؛ زیرا روی مسئله‌ی یهود پافشاری می‌کنند. او اعتقاد داشت این عفونت به مراتب وخیم‌تر از طاعون مرگ‌آور است. او آریایی‌ها را نژاد «نابغه» معرفی می‌کند و از سوی دیگر، مسئله‌ی اتحاد آلمانی‌زبانان و تبدیل کردن آلمان بزرگ به یک کشور استعماری عظیم و قدرتمند را مطرح می‌کند.

درباره‌ی کتاب صوتی نبرد من

کتاب صوتی نبرد من (Mein Kampf) مانیفست سیاسی آدولف هیتلر (Adolf Hitler) و تنها کتاب کامل او بود. این اثر به کتاب مقدس ناسیونال سوسیالیسم (نازیسم) در آلمان دوران رایش سوم تبدیل شد. این کتاب در دو جلد در سال‌های 1925 و 1927 منتشر شد و یک نسخه‌ی خلاصه شده از آن هم در سال 1930 منتشر شد. تا سال 1939، بیش از پنج میلیون نسخه از این کتاب فروخته شد و به 11 زبان ترجمه شد که باعث ثروت هیتلر در زمانی که مردم آلمان به فقر افتاده بودند شد.

«با کارمندانش خوش‌‌رفتاری می‌کرد، دست منشی‌اش را می‌بوسید و با حیوان خانگی‌اش مهربان بود.» این‌ها توصیف‌های هاینتس لینگه، پیشکار مخصوص و دوست نزدیک آدولف هیتلر از او است. آدولف در کتاب صوتی نبرد من (My Struggle)، مردی راسخ و با اراده بود که تلاش می‌کرد ملی‌گرایی و شکوه باستانی را دوباره به آلمان بازگرداند؛ اما این کار را به روشی سخت، خشن و بدون تحمل انجام می‌داد، به‌‌طوری ‌که هر کسی با اهداف «جنبش جوان» آن‌ها مخالفت می‌کرد فوراً دستور حذفش صادر می‌شد. هیتلر که یک کهنه‌سرباز و یک نقاش بود در آلمانی ظهور کرد که تورم در اوج بود و فقر و فلاکت در شهرهای بزرگ آلمان موج می‌زد. یکی از دلایل ظهور هیتلر به‌مثابه قهرمان در آلمان، سقوط بازارهای مالی و رکود بزرگ در سال 1929 در آمریکا بود.

کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول دچار دو شکست شد؛ اول در زمینه‌ی غرور ملی و دوم در زمینه‌ی اقتصادی. این کشور چندپاره و بزرگ که تمام متفکران مدرنیته مثل فروید، نیچه و مارکس از آن‌جا آمده‌اند پس از جنگ، دوران سختی را سپری می‌کرد. بیکاری در این کشور به چنان درجه‌ای رسیده بود که برخی از زنان به تن‌فروشی افتاده بودند و برخی از جوانان مجبور بودند با دزدی شکم خود را سیر کنند. آلمان پس از جنگ احتیاج به یک قهرمان داشت که مردم این قهرمان را در قامت آدولف هیتلر، رهبر حزب جدید سوسیالیست ملی (نازی) دیدند.

شاید امروز خیلی‌ها ندانند که هیتلر هر حرفی زد به آن عمل کرد؛ یعنی سیاستمداری دروغ‌گو و شارلاتان نبود؛ بلکه ایده‌ها و فانتزی‌هایی -از جمله شوکت‌وجلال آلمان بزرگ- را داشت که باید به آن‌ها عمل می‌کرد. بسیاری از جوانان نمی‌دانند که دولت نازی، تنها دولت در تاریخ است که بیکاری آلمانی‌ها را نه تنها به صفر رساند؛ بلکه مهاجران زیادی را هم به کار گرفت و به آن‌ها خانه داد. اندیشه‌ی نازیسم برعلیه تفکرات دموکرات، لیبرال، پادشاهی و مارکسیستی بود؛ زیرا هیتلر در کتاب صوتی نبرد من خاصه در مورد دموکرات‌ها می‌گوید آن‌ها هیچ تعریفی از «دولت» ندارند. حزب نازی در فرایندی دموکراتیک شرکت کرد و توانست بیشترین آرای مردمی را به‌دست بیاورد و بعد از گرفتن قدرت، افکار خود را به‌صورت کامل و بدون هیچ نرمشی پیش برد، درست مثل همان کاری که لنین در شوروی سابق انجام داد.

هاینتس لینگه، به‌خوبی اعضای حزب نازی را توصیف کرده است که می‌توانید به نوشته‌های او مثل «با پیشوا تا ابد: خاطرات پیشخدمت شخصی هیتلر» رجوع کنید. وی می‌گوید: «ریبنتروپ، مغرور بود، هیملر نچسب و فاضل‌مآب بود، ولی هس دوست داشتنی بود و البته رفتاری غیرقابل‌پیش‌بینی داشت.» او در میان چهره‌های اصلی حزب نازی بیش از هر کسی به مارتین بورمان انتقاد داشت و او را یک سیاستمدار شرور ماکیاولی به تمام معنی می‌دانست ولی به یوزف گوبلس، وزیر تبلیغات هیتلر، بیش از همه علاقه داشت لینگه می‌گوید او شخص «نابغه‌ای بود که شخصیتش بسیار جالب بود.» هیتلر خود درباره‌ی او می‌گفت: «غول بزرگی در بدن یک کوتوله» است.

فیلسوفان چپ‌گرا مثل همیشه مخالف ملی‌گرایی و افرادی وطن‌گرا مثل آدولف هیتلر بودند. نسل جدید آن‌ها حتی به استالین و کمونیست‌های کلاسیک هم انتقاد می‌کنند. اسلاوی ژیژک در این باره می‌گوید: «نازی‌ها نژادپرستانی نامشخص بودند؛ اما سرچشمه‌ی استالینیسم در آموزه‌های ناب دوران روشنگری بود با این وجود به وحشتی بدتر تبدیل شد.» هیتلر با چند گروه جریان‌اصلی در آن دوران به‌شدت مخالف بود: یهودیان، مارکسیست‌ها، سوسیالیست‌های ضدملی، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها. اگر دقت کنید، او جنگ بی‌امانی را علیه تمام این گروه‌ها راه انداخت.

آدولف هیتلر در کتاب صوتی نبرد من می‌نویسد: «دست سرنوشت بود که زادگاه مرا «برانائو ام این» قرار داد؛ زیرا این شهر کوچک در مرز میان دو ایالتی واقع شده است که اتحاد میان آن‌ها دست کم برای نسل جوان در حکم وظیفه‌ای است که باید جان خود را فدایش کنیم و در طلب آن از هر وسیله‌ی ممکن بهره گیریم. آلمان و اتریش باید بار دیگر به وطن آلمانی بزرگ بدل شود، هرچند لازم نیست از جهت اقتصادی یکی شوند.» یک نکته‌ی جالب این است که هیتلر در اتریش زاده شد؛ اما خود را یک آلمانی‌زبان و یک وطن‌گرای آلمانی می‌دانست که باید برعلیه انگلیس و فرانسه، دو کشور استعمارگر بزرگ آن دوران مبارزه کند.

یکی از بحث‌های کلیدی هیتلر در کتاب صوتی نبرد من، غذا و کشاورزی است. او اعتقاد دارد که یک کشور باشکوه و بزرگ آلمانی، در تأمین غذای خود به مشکل خواهد خورد؛ پس باید روش دیگری را در کشورداری در پیش گرفت. وی می‌نویسد: «مردمی که از یک خون واحدند باید در یک رایش باشند. مردم آلمان مادام که همه‌ی کودکان خود را در یک حکومت گرد نیاورده‌اند حق پرداختن به سیاست استعماری را ندارند. هنگامی که قلمروی رایش همه‌ی آلمانی‌ها را دربرگیرد و دریابد که قادر به تأمین معاش مردم نیست تنها آن هنگام است که از نیاز مردم به بهره‌گیری از سرزمینی بیگانه، حق اخلاقی به تصرف سرزمین‌های دیگر پیش می‌آید. آن هنگام است شمشیر جای گاوآهن را می‌گیرد و اشک قربانیان جنگ، نان روزانه‌ی نسل‌های بعدی را تأمین خواهد کرد.»

کتاب صوتی نبرد من کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات نگاه است. این کتاب را با ترجمه‌ی فرشته اکبرپور و گویندگی سلمان ظاهری در اختیار دارید.

اقتباس سینمایی از کتاب نبرد من

• فیلم (Mein Kampf) در سال 2009، براساس کتاب نبرد من، به کارگردانی اورس اودرمات و بازی آنا اونتربرگر، تام شیلینگ و... به نمایش درآمد.
• با الهام از کتاب هیتلر در سال 2006، مستند (Mein Kampf) به زبان انگلیسی نمایش داده شد.

جوایز و افتخارات کتاب نبرد من

• این کتاب در همان دهه‌ی اول بیش از 5 میلیون نسخه به زبان آلمانی فروخت.
• کتابی که زمانی رده‌ی دوم فروش پس از کتاب مقدس در کشور آلمان را به‌دست آورد.
• کتابی که تبدیل به مانیفست سیاسی گروه‌های دست‌راستی، برتری‌طلب سفید و نئونازی‌ها شد.
• کتابی که تا امروز از پرفروش‌ترین کتاب‌ها مخصوصاً در ایران است.
• کتابی که به‌سرعت به بیشتر زبان‌های دنیا ترجمه شد.

نکوداشت‌های کتاب نبرد من

• قانون آلمان پس از جنگ، فروش و نمایش عمومی کتاب‌هایی را که از فلسفه‌ی نازی حمایت می‌کردند، ممنوع کرد... اما در 1 ژانویه 2016، حق چاپ Mein Kampf منقضی شد و این کتاب به مالکیت عمومی درآمد. (بریتانیکا)
• بیشتر ما -و به‌ویژه بیشتر سیاستمداران، حتی آن‌هایی که به جنبش‌های افراطی تعلق دارند- سعی می‌کنیم تصویری کاریزماتیک از تاریخ و خودمان را ترسیم کنیم. (نیویورک تایمز)
• او تصمیم گرفت از اوقات فراغت خود در زندان به خوبی استفاده کند به‌همین‌دلیل شروع به دیکته کردن اثر بزرگ خود به رودلف هس، یکی از اعضای وفادار حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان و همکار انقلابی خود کرد. (تاریخ)
• این کتاب در سال 1937 در آمریکا چاپ شد که به‌سرعت مورد توجه قرار گرفت؛ ولی در چاپ دوم و به‌خاطر شکل متفاوت جلد آن، دولت وقت نازی آلمان اعتراض‌های زیادی به ناشر و دولت آمریکا کرد. (فرست ادیشن)

کتاب صوتی نبرد من برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به پژوهشگران تاریخ و سیاست و افرادی پیشنهاد می‌دهیم که به کتاب‌های اصلی، مهم و دست‌اول سیاسی اهمیت می‌دهند. مخصوصاً اگر می‌خواهید یکی از تأثیرگذارترین افراد قرن بیستم را بشناسید. در واقع تنها کسی که توانست امپراتوری بریتانیا را تا مرز فروپاشی پیش ببرد.

در بخشی از کتاب صوتی نبرد من می‌شنویم

لحظه‌ای که به فعالیت‌های یهودیان در مطبوعات، عرصه‌ی هنر، ادبیات و تئاتر پی بردم در نظرم اتهام بر ضد یهودیت صورت حادتر و جدی‌تری به خود گرفت. اکنون همه‌ی اعتراض‌های چاپلوسانه کم‌وبیش پوچ و بیهوده بود. کافی بود تا نگاهی به پوسترهایی انداخت که محصولات زشت و کریه سینما و تئاتر را تبلیغ و اعلام می‌کردند و نام پدیدآورندگان و مؤلفانی را از نظر گذراند که سخت مورد ستایش بودند برای اینکه دائماً برای مسئله‌ی یهودی مصرانه و با سرسختی پا می‌فشردند. اینجا نوعی بیماری عفونی در میان بود. عفونت اخلاقی که عموم مردم به آن آلوده شده بودند. این عفونت به مراتب وخیم‌تر از طاعون مرگ بود. و به چه میزان فراوانی این سم عفونت‌زا تولید و توزیع می‌شد.

...

در همان سال‌های 1920 و 1921 پاره‌ای محافل متعلق به طبقه‌ی بورژوازی ناتوان و روبه‌زوال جنبش ما را متهم به درپیش گرفتن نگرشی منفی نسبت به دولت مردن کردند به همین دلیل دارودسته‌‌های رنگ‌ووارنگ طفیلی‌ها به احزاب سیاسی جورواجور پیوستند که نمودار انبوه ناهمگونی از عقاید و آرای سیاسی بودند که حق بهره‌برداری از همه‌ی وسایل در دسترس را برای سرکوب چهره‌های شاخص جنبش جوان بسته بودند. جنبشی که مرام سیاسی تازه‌ای را تبلیغ و تعلیم می‌کرد. مخالفان ما عامدانه این واقعیت را نادیده می‌گرفتند که خود طبقه‌ی بورژوا درباره‌ی منظور خود از دولت عقیده‌ی واحد و هماهنگی ندارد و بورژوازی نه هیچ‌گونه تعریف منسجمی از این نهاد به دست می دهد و نه اصلاً تعریف معینی دارد.

فهرست مطالب کتاب صوتی