معرفی و دانلود کتاب صوتی مردن

معرفی کتاب صوتی مردن

اگر به شما بگویند تنها چند هفته‌ی دیگر زنده هستید و یک کاغذ و قلم جلویتان بگذراند، چه می‌نویسید؟ کری تیلر در کتاب صوتی مردن درست در چنین موقعیتی قرار دارد. او روایتی از زندگی واقعی خود را در واپسین روزهای عمرش به رشته‌ی تحریر درآورده است.

درباره‌ی کتاب صوتی مردن

بی‌تردید همه‌ی ما در طول زندگی خود به مرگ اندیشیده‌ایم. اما همواره در تمام این لحظات میان خود و مرگ فاصله‌ای معنادار تجسّم کرده‌ایم. صراحت مرگ چنان مهیب و پرنهیب است که غریزه‌ی بقا راهی جز کشیدن این دیوار برایمان باقی نمی‌گذارد. حالا تصور کنید این دیوار فرو ریخته و آن فاصله از میان برداشته شده است. شما رویاروی این حقیقت محتوم قرار دارید. زیر آوار زلزله‌ای قدرتمند، یا میان آهن‌قراضه‌های اتومبیلی درهم‌شکسته، یا حتی پیش‌تر، از لحظه‌ای که پزشک با احتیاط به شما می‌گوید هیچ راهی برای درمان شما وجود ندارد. کری تیلر در کتاب صوتی مردن (Dying: A Memoir) در چنین موقعیت هولناکی قرار دارد.

نویسنده در هنگام نوشتن این کتاب، در حوالی شصت سالگی بر اثر سرطان مغز با مرگی قریب‌الوقوع دست‌وپنجه نرم می‌کند. بیماری او دیگر قابل درمان نیست و همان‌طور که سوار بر اسب سرکش بیماری خود به‌سوی مرگ می‌تازد، تجربه‌ی مواجهه‌ی خود را از این فرآیند غریب توصیف می‌کند: آسیب‌پذیری و قدرت، شجاعت و فروتنی، خشم و پذیرش، و استیصال از سر دانستن این واقعیت که به‌زودی خواهد مرد.

این روایت‌های تکان‌دهنده و گیرا که در عرض چند هفته نوشته شده است، در قالب بیان‌مندی خلاقانه و فوق‌العاده‌ی کری تیلر، شرحی‌ست روشن از آنچه مردن به ما می‌آموزد. تیلور پیچیدگی احساسات خود را روایت می‌کند، زندگی و مرگ والدینش را به یاد می‌آورد و می‌کوشد موقعیتی فراهم آورد تا بتواند شرایط مرگ خود را انتخاب کند.

آخرین کلمات مکتوب کری تیلر که در این کتاب صوتی گردآوری شده است، بینشی را در اختیار شنوندگان قرار می‌دهد تا درمورد هولناک‌ترین پدیده‌ای که هر یک از ما با آن روبه‌رو هستیم بیندیشند. کتاب صوتی مردن را می‌توان یک مراقبه‌ی عمیقاً تأثیرگذار درمورد مرگ دانست و همچنین یک ادای احترام سرمستانه و خردمندانه به زندگی.

ترجمه‌ی میعاد بانکی را از این اثر با صدای سحر بیرانوند می‌شنوید. کتاب صوتی مردن به همت نشر صوتی آوانامه و انتشارات سخن تهیه و منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی مردن

• راهیابی به فهرست نهایی جایزه‌ی استلا در سال 2017
• راهیابی به فهرست بهترین کتاب‌های باراک اوباما در سال 2017

نکوداشت‌های کتاب صوتی مردن

• مردن، خاطرات قدرتمند، پرشور و تزلزل ناپذیری درباره‌ی رویارویی با مرگ و انتخاب‌ها، دشواری‌ها و زیبایی‌های ناشی از آن است. خواندن آن باید برای همه‌ی ما ضروری باشد. (آن هود)

• دعوتی شیوا برای اتخاذ رویکردی انسانی‌تر به مرگ و مراقبه‌ای متحرک در مورد زندگی که به این هدف منتهی می‌شود. در ادبیات آثاری که درمورد کنار آمدن با مرگ‌ومیر وجود دارند در حال گسترش‌اند، و این اثر در رتبه‌ی بهترین ها قرار می‌گیرد. (Kirkus)

• اگر در غرب به بحث و گفت‌وگوی آزادتری درباره‌ی مرگ نیاز است، کتاب تیلر راهنمای این کار است. اثری سرشار از از خرد و البته آسیب‌پذیری و همچنین عمیقاً اطمینان‌بخش. او بارها می‌گوید که مردن فرآیندی است که عمیقاً در تنهایی اتفاق می‌افتد و هیچ‌کس نمی‌تواند در طول آن کنار شما باشد و همراهی‌تان کند. اما این کتاب شاید بتواند شما را در این مسیر همراهی کند. (ضمیمه‌ ادبی تایمز)

• این کتاب وصیت‌نامه‌ای قدرتمند، سوزناک و روشن است، در عین حال درخواستی شیوا برای مستقل شدن در مرگ. کتاب مردن به‌یادآورنده‌ی شادی‌ها، غم‌ها، پیش‌بینی‌ناپذیر بودن‌ها و ناپایداری‌های زندگی است. (مارگارت درابل)

• کری تیلر در این کتاب کوچک و قدرتمند، درگیری صریحی با نتیجه‌ی زندگی را ارائه می‌دهد. نویسنده با وضوح و شجاعت کلماتی را پیدا می‌کند که ما را به سوی سکوت همراهی کند. (هیلاری منتل)

کتاب صوتی مردن برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به کتاب‌هایی با موضوع مرگ‌آگاهی علاقه دارید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با کری تیلر بیشتر آشنا شویم

کری تیلر (Cory Taylor) رمان‌نویس و فیلمنامه‌نویس پرافتخاری بود که کتاب‌های کوتاه داستانی و آثاری در حوزه‌ی کودکان می‌نوشت و منتشر می‌کرد. اولین رمان او، «من و آقای بوکر»، در سال 2012 برنده‌ی جایزه نویسندگان مشترک المنافع (منطقه‌ی اقیانوس آرام) شد و دومین رمان او، «دشمن زیبای من»، در فهرست نهایی جایزه‌ی مایلز فرانکلین در سال 2014 قرار گرفت. این نویسنده‌ی استرالیایی سرانجام بر اثر بیماری سختی که منجر به نگارش کتاب مردن شد، درگذشت.

در بخشی از کتاب صوتی مردن می‌شنویم

من کوچکترین فرزند خانواده هستم. خواهرم سارا شش سال و برادرم الیوت چهار سال بزرگتر از من است. به گمانم تولدم غافلگیرکننده بوده. شاید هم ناخواسته بوده‌ام. مادرم می‌گفت وقتی اعلام کرده برای سومین مرحله حامله است، مادربزرگم سرش را با ناباوری تکان داده و گفته: «ای دختره‌ی احمق.» حق داشته. چون نگران رابطه‌ی پدر و مادرم بوده. به دلایل نامعلوم، این ماجرا باعث خنده‌ی مادرم می‌شد. برای من که به هیچ وجه خنده‌دار نبود. شاید چون آنجا نبودم. بچه که بودم مادرم گاهگداری من و سارا و الیوت را می‌برد به زادگاهش. در تعطیلات زمستانی مدرسه به زادگاهش می‌رفتیم. اوایل از سیدنی، بعداً از کامبرا. با ماشین دو سه روزی توی راه بودیم. از ولز جنوبی نو می‌گذشتیم و از مرز عبور می‌کردیم تا به کویینزلند برسیم. هرچه بیشتر پیش می‌رفتیم، شهرک‌ها پراکنده‌تر و بی‌حاصل‌تر می‌شدند. خط افق مسطح می‌شد و آسمان در بالای سرمان چنان گسترش می‌یافت که وقتی به آن خیره می‌شدی چشم‌هایت را می‌زد. روال سفرهایمان ثابت بود. پیش جنی، خواهر کوچک مادرم، و همسرش رونالد می‌ماندیم.

فهرست مطالب کتاب صوتی