معرفی و دانلود کتاب صوتی در غرب خبری نیست

معرفی کتاب صوتی در غرب خبری نیست

داستان تکان‌دهنده‌ی سربازان جوانی که حقیقت تلخ و سیاه جنگ را تجربه می‌کنند، در کتاب صوتی در غرب خبری نیست و با نثر گیرای اریش ماریا رمارک به رشته‌ی تحریر درآمده است. این رمان که در همان ماه‌های ابتدایی بیش از دو میلیون نسخه به فروش رساند، به جهانیان نشان داد که در جنگ جز ویرانی و اندوه خبری یافت نمی‌شود.

درباره‌ی کتاب صوتی در غرب خبری نیست

وقتی ناقوس‌های جنگ به صدا درمی‌آیند، شور میهن‌پرستی و افتخار دفاع از وطن ذهن‌های جوان را تسخیر می‌کند و تصوراتی رویایی از شجاعت و دلیری در مقابل چشم‌هایشان رژه می‌رود. اما به محض اینکه قدم به جبهه‌های نبرد بگذارند، حتی در عقب‌ترین و بی‌سروصداترین خطوط آن، با وحشت هولناک نابودی انسان مواجه می‌شوند و دردی در جانشان می‌نشیند که تا ابد رهایشان نخواهد کرد. کتاب صوتی در غرب خبری نیست (All quiet on the western front) به قلم اریش ماریا رمارک (Erich Maria Remarque) داستان همین ذهن‌های ویران‌شده‌ی جوانان را روایت می‌کند. داستانی که نه‌تنها هیتلر واقعیت آن را تاب نیاورد و آن را به دست آتش سپرد، بلکه برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز از انتشار آن جلوگیری کردند.

ماجرا از یک روز و سخنرانی آتشین و میهن‌پرستانه‌ی مدیر یک مدرسه‌ی آلمانی آغاز می‌شود. سخنرانی این مدیر چهار همکلاسی را ترغیب می‌کند تا خود را در راه وطن فدا کنند. پل بایمر و دوستانش، جوانانی بیست‌ساله، تحت تاثیر حرف‌های آتشین مدیر مدرسه‌شان تصمیم می‌گیرند در ارتش عضو شوند و به جبهه‌های نبرد بپیوندند. آن‌ها در جبهه‌ی جنگ می‌فهمند که تصورشان فرسنگ‌ها با واقعیت تفاوت دارد و سرنوشتی متفاوت در انتظارشان است و تنها چیزی که آن‌ها را مقاوم نگه می‌دارد، انسانیت و رفاقت جاری میانشان است.

ساختار روایی کتاب صوتی در غرب خبری نیست در دوازده فصل تهیه و تدوین شده است. داستان از زاویه دید اول شخص و از زبان پل بایمر روایت می‌شود. گفتنی است که اریش ماریا رمارک خود نیز در جنگ جهانی اول شرکت داشته و تمامی بلایایی که جنگ بر سر آدم‌ها می‌آورد را از نزدیک لمس کرده است.

کتاب صوتی در غرب خبری نیست در ابتدا در نشریه‌ی وسیش به‌صورت یک داستان دنباله‌دار با نام «گزارش سربازی از جبهه‌های جنگ» منتشر شد. این رمان تاریخی و جنگی در ایران نیز توسط ناشرین مختلفی به چاپ رسید. نسخه‌ی حاضر به قلم سیروس تاجبخش به فارسی برگردانده و به همت انتشارات علمی و فرهنگی روانه‌ی بازار کتاب ایران شده است. نشر صوتی آوانامه نیز نسخه‌ی صوتی آن را با گویندگی مهدی صفری در اختیار شما قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب در غرب خبری نیست

• فروش بیش از دو و نیم میلیون نسخه در هجده ماه نخست انتشار؛
• شناخته‌شده به‌عنوان بزرگ‌ترین رمان جنگی تمام دوران‌ها؛
• نامزد جایزه‌ی لوییستربوئک در سال 2015؛
• برگزیده‌ی سایت آمازون به انتخاب معلمان.

نکوداشت‌های کتاب در غرب خبری نیست

• بهترین کتابی که در زمینه‌ی جنگ نوشته شده است. (Redakteur Stohr)
• بدون شک بهترین داستان از جنگ جهانی اول. (اچ. ال. منکن، روزنامه‌نگار و منتقد آمریکایی)
• مستندی فوق‌العاده و یک شاهکار هنری. (آلبرت انگشتروم، نویسنده‌ی سوئدی)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب در غرب خبری نیست

اثر حاضر چندین بار به اقتباس درآمده است. در زیر برخی از این موارد را ذکر می‌کنیم:

• در سال 1930 فیلمی به کارگردانی لوئیس مایلستون (Lewis Milestone) و با اقتباس از کتاب حاضر ساخته شد که دو جایزه‌ی اسکار را از آن خود کرد.
• شبکه‌ی CBS در سال 1979 یک فیلم تلویزیونی به کارگردانی دلبرت من (Delbert Mann) تولید کرد که ریچارد توماس و ارنست بورگناین در آن نقش آفرینی کردند و برنده‌ی جوایز گلدن گلوب و امی شد.
• در سال 2022 نیز ادوارد برگر (Edward Berger) فیلمی بر اساس این کتاب ساخت که فلیکس کامرر (Felix Kammerer) در آن نقش آفرینی کرد و برنده‌ی چهار جایزه‌ی اسکار و نامزد نه جایزه‌ی اسکار شد و هفت جایزه‌ی بریتیش آکادمی را از آن خود کرد.
• التون جان خواننده‌ی معروف انگلیسی در آلبومی در سال 1982 آهنگی با الهام از اثر حاضر و به همین نام منتشر کرد.

کتاب صوتی در غرب خبری نیست برای چه کسانی مناسب است؟

کسانی که به ادبیات ضدجنگ و داستان‌های تاریخی پیرامون جنگ جهانی اول علاقه دارند از این کتاب لذت می‌برند.

در بخشی از کتاب صوتی در غرب خبری نیست می‌شنویم

باید به جبهه برویم و برای نصب سیم خاردار بیگاری کنیم. هوا که تاریک شد، سوار می‌شویم و کامیون‌ها به راه می‌افتند. شب گرمی‌ست و خط روشن افق مثل درز چادر بزرگی‌ست که در پناه آن احساس انس بیشتری به‌هم می‌کنیم. به‌طوری‌که تادن که به خست معروف است، سیگاری به من تعارف می‌کند و بعد هم کبریت می‌کشد. تنگ هم چپیده و سینه به سینه ایستاده‌ایم. جای نشستن نیست و ما انتظار چنین چیزی را نداشتیم. امشب مولر برخلاف همیشه شنگول است چون چکمه‌های نوئش را پوشیده است. موتورها قاروقور می‌کنند و بدنه‌ی کامیون‌ها از کج و راست شدن توی چاله‌ها جرق جرق صدا می‌کنند. جاده خیلی خراب و پردست‌انداز است. هیچ‌کس جرات ندارد از جایش تکان بخورد. چون ممکن است از لای دیگران کنده و به بیرون پرتاب شود.

فهرست مطالب کتاب صوتی