معرفی و دانلود کتاب صوتی خون خورده
برای دانلود قانونی کتاب صوتی خون خورده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی خون خورده
کتاب صوتی خون خورده آخرین رمان مهدی یزدانی خرم، داستانی جذاب و دلنشین از زندگی 5 برادر است که یکدیگر را گم کردهاند و در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت زندگی میکنند، روایتی جذاب از دههی 60 که تا مدتها پس از شنیدنش ذهنتان درگیر آن میشود.
دربارهی کتاب صوتی خون خورده:
این کتاب صوتی اثری حیرتآور و هیجانانگیز است، رمانی که با جزئیاتی دقیق نوشته شده و زندگی برادران سوختهای را روایت میکند که روزگار برایشان سرنوشت ترسناک و عجیب و غریبی رقم زده است. این کتاب در کنار روایت داستان برادران سوخته، به روایت قصههایی از ارواح و افرادی که در کنار این چند برادر هستند نیز میپردازد.
رمان خون خورده به نوعی ادامهی دو رمان قبلی مهدی یزدانی خرم به نامهای «به گزارش هواشناسی فردا این خورشید لعنتی» و «سرخ سفید» به شمار میآید. داستان برادران سوخته شما را به یاد جنگهای صلیبی میاندازد. رویدادهای این کتاب در دو بازهی زمانی اتفاق میافتند. بخش اول در یک بازهی زمانی بین سالهای 1360 تا 1367 و بخش دیگر آن در یکی دو سال کنونی رخ میدهد.
داستان اصلی این کتاب نه گذشته را تکرار میکند و نه جهانی کاملاً منحصر به فرد دارد، مهدی یزدانی خرم داستان این کتاب را از تجربهای سخت و موفق از ذهنی پر هیاهو و مهندسی شده برگرفته و تمام پیچیدگیهای لازم داستانی را به کار برده است، این کتاب بدون تردید یکی از برجستهترین و درخشانترین رمانهای فارسی سالهای کنونی به حساب میآید.
با وجود پس و پیشهایی که در ساختار کتاب وجود دارند و اصراری که بر توضیح همه چیز داده شده، زبان این رمان، بسیار گویا و روان است. نویسنده تاریخ را به گونهای خاص به تصویر میکشد. سبک نگارش یزدانی خرم همچون کتابهای تاریخ یا رمانهای کلاسیک نیست. او به تمام گوشه و کنار تاریخ سر میزند.
این رمان را میتوان به عنوان رمانی گوتیک شناخت؛ گوتیکی که به معنای ترس نیست بلکه به معنای نوعی تعلیق است. این رمان شما را به فضایی گوتیکگونه برای هجوم تاریخ بر ذهنتان میبرد. آزاد شدن از دل تاریخ برای هیچ انسانی ممکن نیست و همه با تاریخ ارتباط دارند. گوتیک به معنای حیران بودن و سرگردانی در این مفاهیم تعبیر میشود. سرگردانی بین چیزی که هست و چیزی که توصیف میشود؛ سرگردانی بین بودن و عدم وجود.
مهدی یزدانی خرم را بیشتر بشناسیم:
مهدی یزدانی خرم در شهریور سال 1358 در تهران به دنیا آمد. او مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی و از دانشگاه تهران اخذ کرده است. او نوشتن را ابتدا از صفحات ادبی مطبوعات ایران مانند مقالات و گفتوگوها شروع کرد. بیشتر شهرت او در زمینهی نقدهای ادبی است.
کتاب های او جوایز بسیاری را از آن خود کردهاند که عبارتانداز: «جایزهی ادبی واو» برای رمان «گزارش اداره هواشناسی فردا این خورشید لعنتی»، «جایزهی بهترین رمان سال 91» و «جایزهی بهترین رمان سالهای 91 و 92 از هیئت داوران جایزه ادبی بوشهر» برای کتاب «من منچستر یونایتد را دوست دارم». همچنین او جایزه ادبی «چهل» را به عنوان یکی از پنج امید ادبیات داستانی ایران کسب کرده است.
در بخشی از کتاب صوتی خون خورده میشنویم:
منصور شبی در تیرماه سال 1358 یک عکسِ مهم گرفت. عکسی از فاحشهی مشهورِ شهر نو. و از آن شب فصل دیگری از زندگیاش شروع شد. دادگاهی برای چند زنِ فاسد برگزار کردند. به او گفته بودند معروفترینشان کسی است به نامِ سکینه قاسمی. وقتی با چادر و چهرهی تکیده نشست روی صندلی و زنی داد کشید «پریبلنده، آخرِ خطه.» و حاکم شرع توضیح داد سکوت را رعایت کنند در دادگاه، فهمید میتواند سوژهای را مالِ خود کند که دهها سال مالِ همه بوده. اما قصهی اصلی عکاس و زنِ فاحشه در 21 تیرماه و پای چوبهی دار رقم خورد.
منصور که عکسهای زیادی گرفته بود از اعدامهای اسفند 57 و فروردین 58، عادت داشت به این فضا. وقتی کمیل در کافهقنادی فرانسه به آنها گفته بود که باید با عکسهایشان تاریخ بسازند، قصهی او شروع شد تا همان روز 21 تیرماه که از طرفِ روزنامهی تازهآمدهی جمهوری اسلامی با عکاسِ بدخُلقِ کیهان رفتند برای عکاسی از اعدامِ پریبلنده و چند زنِ دیگر که مفسدِ فیالارض اعلام شده بودند.
منصور خیلی زود و با پیراهنی قهوهای به محلِ اجرای حکم رسید. نگهبانِ زندان گفت مسئولِ اجرای احکام گفته بنا به مصالحی جای اعدام عوض شده و آنها باید خودشان را برسانند به جنوبِ تهران. سمتِ کابارهی شکوفه نو سوخته. و سفرِ منصور از شمالِ تهران به جنوبغربی تهران او را متصل کرد به روزِ آتش زدنِ شهر نو و کمی ضربانِ قلبش بالا رفت. آن روز عکسهای زیادی گرفت، از جمله از شعلههای فروزانِ کارخانهی آبجوسازی شمس، و بوی سوختگی در ذهنش ماند...
وقتی با پیکانِ سبزِ عکاسِ کیهان رسید به محلِ اعدام، چوبهی دار را دید. او تا آن روز چوبهی دار ندیده بود و هر چه بود تیرباران بود. خلوت بود. راه را بسته بودند و اکثرِ عابران هم قدم سست میکردند و بعد رد میشدند. منصور کارت نشان داد. راهش دادند. چوبهی دار سریع عَلَم شده بود. یک میلهی سراسری بود که پایههای مثلثی داشت. کاربردش چیز دیگری بود انگار. سه طنابِ سفیدِ نو ازش آویزان بود. دوربینش را زیرِ نگاه مأموران بیرون کشید. هنوز محکومان را نیاورده بودند و دو روح نشسته بودند بر لبهی پشتبامِ سوخته و دودزدهی کافهی شکوفه نو.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی خون خورده |
نویسنده | مهدی یزدانی خرم |
راوی | علی سرابی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
ناشر صوتی | رادیو گوشه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۱ ساعت و ۱ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |
حقیقتش را بخواهید وقتی خود نویسنده هم صحبت میکرد، دیگر مطمئنتر میشدم به این کتاب اصلأ نباید حتی دست بزنم. نمیدانم چه ویری تمام وجود من را گرفته بود که این با و نویسنده ریشهای به این بلندی آخر مگر میتواند رمان بنویسد!!!
از بخت بد، چند صفحهای از رمان «خون خورده» را تورق میکردم که ناگهان هوک داستان ما را گرفت با خود برد. به خود آمدم و دیدم دخترم مرا صدا میکند و من فارغ از همه عالم، تمام وجودم در زیر زمینی است که دو باستانشناس جوان چیزی را در آن یافتهاند که جهان مسیحیت و اسلام را میتواند تکان دهد. به لحاظ تکنیکال نمیتوانم درباره رمان صحبت زیادی بکنم چرا که در تخصص من نیست اما شاید بتوانم بگویم به نوعی کارهای «رضا جولایی» را برایم یادآور شد. توصیه میکنم اگر میخواهید به دام این رمان نیفتید، حتی به تورق آن هم فکر نکنید چرا که ممکن است یکباره خود را وسط بخشهای مختلف کتاب پیدا کنید.
الان دیگر میتوانم با اطمینان بگویم رمان مهدی یزدانی خرم آنقدر خوب است که شاید بهتر باشد هر چه مینویسد را بخوانیم.