معرفی و دانلود کتاب شوپنهاور
برای دانلود قانونی کتاب شوپنهاور و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شوپنهاور
شوپنهاور از روی صندلی بلند شد، به طرف راهپله رفت و زنی را که مشغول صحبت کردن با دوستانش بود، از بالای پلهها به پایین هل داد. او چنین شخصیتی داشت: مردمستیز و بهخصوص زنستیز. کتاب شوپنهاور نوشتهی آر راج سینگ میخواهد ما را با زندگی شخصی، عقاید و نظرات فلسفی این فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم آشنا کند و اندیشههای او را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد.
دربارهی کتاب شوپنهاور
زنستیزی، تشویق به ریاضتکشی، نفرت از مردم و اجتماع، ناامیدی بیدلیل، مقدس نشان دادن غم و عزلت و ... مربوط به ادیان کهن و فرهنگ و سنت خاورمیانه نیستند. اروپاییان از نخستین مبدعان خرافات و اعتقادات مخرب و آسیبزا هستند. گروهی از فلاسفه، از دیرباز تاکنون، نیز برای تأیید و اشاعهی این نگرشها و رسوم منفی و مخرب در تلاشاند؛ یکی از فیلسوفان شوپنهاور است. برای اینکه شوپنهاور را «زنستیز» و در کل «انسانستیز» بدانیم، به تحلیل و تفسیر جملاتش نیاز نداریم؛ زیرا اعتقاد ضدزن و خشونتبار خود را بسیار شفاف بیان میکند؛ طوری که اگر نام او را در کنار جملاتش نبینیم یا ندانیم که نویسندهی آنها آرتور شوپنهاور است، تصور میکنیم سرکردهی یکی از گروههای مذهبی افراطی عقاید خود را مکتوب کرده و بهدست ما رسانده است. البته نفرت از زنان تنها ویژگی و نظر او نیست و دربارهی موضوعات دیگری همچون هنر، اراده، مرگ، زهد و... نیز عقاید کمطرفدار و حیرتانگیزی را عنوان کرده که در کتاب شوپنهاور (Schopenhauer: A Guide For The Perplexed) به تفضیل شرح داده شدهاند. این کتاب به قلم خود شوپنهاور نوشته نشده و آر راج سینگ (R. Raj Singh)، دیدگاههای مشهور و چالشبرانگیز این فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم را گردآوری و دستهبندی کرده است.
یکی از مباحثی که آرتور شوپنهاور دربارهی آن بسیار سخن گفته موضوع «اراده» است. از دیدگاه او اراده یعنی «رنج» و عذاب دائمی انسان؛ زیرا آدمی در اغلب اوقات نمیتواند به آنچه میخواهد برسد؛ فلذا این خواستن و نرسیدن باعث اندوه همیشگیاش میشود؛ بنابراین اگر قدرت اراده وجود نداشت، بشر زندگی راحتتری داشت! طبق عقیدهی شوپنهاور قدرت تصمیمگیری و اراده آرامش انسان را از او رباییده و مجبورش کرده تا نیروی محرکهی خود را بهکار گیرد و مدام درحال تفکر و تصمیمگیری باشد. او رنج و اراده را علت و معلول و ملازم یکدیگر میداند و تصور میکند که قدرت انتخاب موجب شده تا آدمها ناکام و افسرده شوند! شوپنهاور برای رفع این مشکل راهحلی را نیز ارائه کرده است: دنیاگریزی. از نظر او، راه رهایی انسان در انکار و نادیدهگرفتن قدرت اراده است. او بهترین شیوهی زندگی را متعلق به هندوئیسم و بودیسم میداند و به دیگران توصیه میکند نه برای چیزی تصمیم بگیرند نه تلاش کنند؛ بلکه زندگی خود را به همان شکلی که هست بپذیرند و بهدنبال بهبود دادن اوضاع نباشند.
کتاب شوپنهاور نظرات این فیلسوف بدبین راجعبه «مرگ» را نیز واکاوی میکند. مرگ در نظر شوپنهاور پایان رنج است. در ذهن او که فیلسوفی اگزیستانسیالیسم است و به جهان دیگر اعتقاد ندارد، مرگ ایستگاه پایانی است و آن را محل گسست ارتباط انسان با «آگاهی» میداند. طبق این منطق فرد پس از مرگ دیگر نه چیزی میفهمد و نه به جهان دیگری میرود. نظر شوپنهاور در این مبحث، با دین مسیحیت و سایر ادیان مغایرت دارد و معاد را نمیپذیرد. آر راج سینگ بخش زیادی از کتاب شوپنهاور را به توضیح و تبیین «هنر آزادیبخش» میپردازد. همانطور که پیشتر گفتیم آرتور شوپنهاور اعتقادی به تلاش کردن، اعتراض به وضعیت و تغییر دادن زندگیاش نداشت و زاهد و صوفی شدن را بهترین راه ممکن میدانست، اما دیدگاه جبرگرایانهی او تنها به آن ایده منتهی نمیشود و به عالم هنر نیز سرایت میکند. کتاب شوپنهاور برای ما شرح میدهد که از نظر این فیلسوف، هنر باید بتواند ذهن انسان را از روزمرگی و آنچه در عالم بیرون وجود دارد، آزاد کند. او از هنر بهعنوان وسیلهای برای فراموش کردن دنیا و صعود به حقیقتی فراجهانی یاد میکند.
در کتاب شوپنهاور فصلی بهنام «معمای عشق» نیز وجود دارد که در آن مبحث با برخی از نظریات شوپنهاور راجعبه خانواده، ازدواج و... نیز آشنا میشویم. او بهوضوح از مردان خیانتکار دفاع میکند و بهصراحت میگوید: «وفاداری زناشویی برای مرد تصنعی و برای زن طبیعی است... و زنای با محارم از سوی زن بسیار کمتر قابل بخشش است». او برای ادعای خود که شدیداً جنسیتزده و بدون پایه و اساس علمی است، هیچ دلیل و منطقی را ارائه نمیدهد و به مخالفان نظرش توهین میکند. بهنظر او عشق دروغی بیش نیست و مرد و زن فقط بهخاطر تولیدمثل است که در کنار همدیگر زندگی میکنند. اگر بخواهیم نظرات او را بهطور ساده و خلاصه عنوان کنیم میتوانیم بگوییم که هیچ ارزشی برای احساس عشق قائل نبود و ارتباط زن و مرد را تنها در ارتباط جنسی خلاصه میکرد.
از دیگر مباحثی که آر راج سینگ آنها را شرح داده میتوانیم به وامگیری شوپنهاور از نظرات کانت و ارتباط خصمانهاش با هگل اشاره کنیم. کتاب شوپنهاور ابتدا زندگینامه، آثار و سپس نظرات این فیلسوف آلمانی را بهروشی ساده و قابلفهم برای تمام افراد بازگو کرده و کوشیده تا از جهتگیری و قضاوت بپرهیزد.
کتاب شوپنهاور با ترجمه مهدی قنبری در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
کتاب شوپنهاور برای چه کسانی مناسب است؟
لقب شوپنهاور «فیلسوف بدبین» است. از نظر او هر نوع رابطهی انسانی اعم از دوستی، ازدواج، عشق و... پوچ و احمقانه است. او از قدرت اراده گرفته تا حقوق زنان بیزار و مدینهی فاضلهاش چیزی شبیه به پاد-آرمانشهر است. کتاب شوپنهاور کوشیده است تا دیدگاههای عجیب این فیلسوف آلمانی را به زبانی ساده و صریح بیان کند و در اختیار علاقهمندان فلسفه بگذارد.
در بخشی از کتاب شوپنهاور میخوانیم
وی موفق نشد تعداد زیادی دانشجو را پای درس خودش بکشد، نخست از آن روی که عمداً کلاسهایش را درست هم زمان با کلاسهای هگل زمانبندی کرده بود. به خاطر طبع بدگمان و سردش خیلی زود رابطهاش با همکاران دانشگاهی اش رو به تیرگی گذاشت. در درونش نفرتی از ریاکاری، فضلفروشی و دوزوکلکهای آکادمی رشد کرده بود. مقالۀ «فلسفه در دانشگاهها» در متعلقات و ملحقات تصویری کلی از تجربۀ تلخ شوپنهاور از دانشگاه و نظر تحقیرآمیزش نسبت به استاد فیلسوفان ارائه میدهد.
شوپنهاور در سراسر زندگیاش به سر و صدا بسیار حساس بود. همان طور که در مقالهای به نام «همهمه» مینویسد: «سر و صدای محیط یکی از شکنجههای روزانهاش بوده است» (PP-II, 642–645). زمانی که در برلین ساکن بود زنی خیاط از او شکایت کرد، زیرا هنگامی که زن در راهرو مشغول گپ زدن با دو زن دیگر در مقابل اتاق شوپنهاور بود، وی او را از بالای پلهها به پایین هُل داد. این موضوع برای شوپنهاور بسیار ناخوشایند و پرهزینه بود و او به دستور دادگاه مجبور شد تا آخر عمر زن سالانه غرامتی به او پرداخت کند. این مسئله بیانگر آن است که عدم تحمل دیگران و طبع ستیزهجوی او در طول اقامتش در برلین غیرقابل کنترل شده بود. او در سال 1821 سفر طولانی دیگری به ایتالیا انجام داد و به مونیخ بازگشت و حدوداً یک سال در آن جا تنها زندگی کرد. او از 1819 تا 1831 بارها از شهری به شهر دیگر در آلمان زندگی کرد و سرانجام به برلین بازگشت. این دوره از زندگی او پر از تنهایی و شکستهای حرفهای بود. کتابش تقریباً هیچ واکنشی برنینگیخت و پیشنهادهایش برای ترجمۀ آثار هیوم و سپس کانت مقبول واقع نشد. وقتی در سال 1931 وبا در برلین شیوع یافت، شوپنهاور که طبعی سخت محتاط داشت، بیدرنگ به فرانکفورت گریخت. متأسفانه، همین بیماری هگل را به کام مرگ فرستاد. شوپنهاور پس از آنکه به خاطر سلامتیاش تلاش مختصری برای اقامت در مانهایم کرد، سرانجام در فرانکفورت ساکن شد و تا آخر عمر در آن جا ماند.
فهرست مطالب کتاب
اختصارات
مقدمه
فصل اول: زندگی متفکرانه
خانواده، کودکی، و سالهای مدرسه
روزهای دانشگاه شوپنهاور
پژوهشگر مستقل حرفهاش را آغاز میکند
جستوجوی فلسفی در تنهایی
حکیم فرانکفورت
و بالأخره شهرت
فصل دوم: جهان همچون تصور
تصور شهودی
تأمل انتزاعی یا مفاهیم عقل
اصل دلیل کافی
فصل سوم: جهان همچون اراده
اراده و بدن
اراده به مثابه هستیِ اشیاء
اراده و عقل
اراده و نیروهای طبیعت
اراده، نزاع و معرفت
فصل چهارم: رنج و پوچی
رنج و ارادۀ معطوف به زندگی
پوچی و رنج زندگی
باز هم دربارۀ پوچی
باز هم دربارۀ رنج
فصل پنجم: زیباییشناسی و هنرها
ایدهها به مثابۀ ابژههای هنر
هنر به مثابۀ اثر یک نابغه
هنر و بارقههای رهایی از اراده
معماری
هنر باغبانی، نقاشی حیوانات و منظره یا پیکرتراشی
نقاشیِ تاریخی و پیکرتراشی
شعر
موسیقی
فصل ششم: معمای عشق
فصل هفتم: خوشامدی به تفکر شرقی
رویکرد شوپنهاور به تفکر شرقی
برخی از سوء فهمها از مفاهیم شوپنهاور که با تفکر شرقی مرتبطاند
شوپنهاور و ودانتا
شوپنهاور و بودیسم
سخن آخر
فصل هشتم: اخلاق و عدالت سرمدی
آزادی و ضرورت
شخصیت: عقلی، تجربی، اکتسابی
درستی و خطا و مجازات
عدالت سرمدی
شفقت به مثابۀ روح اخلاق
فصل نهم: مرگ، فلسفه و زندگی پس از مرگ
مرگ و فلسفه
مرگ و زندگی پس از مرگ
مرگ و جهان
مرگ، اراده و امر سرمدیِ درون ما
مرگ و جهان
ما نباید وجود داشته باشیم
فصل دهم: انکار و زهد
زهد و برترین اخلاق
رنج و انکار اراده
انکار و گناه نخستین
انکار، وارستگی، و زهد
آیا انکار اراده ممکن است؟
آثار و احوال
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شوپنهاور |
نویسنده | آر راج سینگ |
مترجم | مهدی قنبری |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 223 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-726-4 |
موضوع کتاب | کتابهای بزرگان فلسفه |