معرفی و دانلود کتاب شصت و سه
برای دانلود قانونی کتاب شصت و سه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شصت و سه
کتاب شصت و سه نوشتهی احمد الجندیل، داستان معلم شریف و زحمتکشی است که برای گرفتن حکم بازنشستگیاش دچار دردسر میشود. ولید عبدالعظیم که در سن 63 سالگی خود را بازنشسته کرده، وقتی به ادارهی آموزشوپرورش میرود تا حکم و پاداشش را بگیرد میفهمد پروندهاش نقص دارد، نقصی که به این راحتی حل ششدنی نیست. این رمان طنز از آثار ادبیات معاصر کشور سوریه بهشمار میرود.
دربارهی کتاب شصت و سه
ولید عبدالعظیم معلمی نجیب و شریف است که سالهایی طولانی برای پرورش دانشآموزان زحمت کشیده. او تصمیم میگیرد در سن در شصتوسه سالگی خود را بازنشسته کند. بنابراین درخواستش را به ادارهی آموزشوپرورش اعلام میکند و کمی بعد با این درخواست موافقت میشود. ولید که خود را آمادهی دوران بازنشستگی و استراحت کرده، برای انجام کارهای بازنشستگی و دریافت حکم خدمت و پاداش زحمات خدمتش به اداره میرود. اما خانم معاون اداره به او میگوید پروندهاش نقص کوچکی دارد. حکم فعالیت او در یکی از مدارسی که سالها پیش در آنجا معلم بوده، هنوز به اداره ارسال نشده و برای تکمیل پرونده و صدور حکم صادر ، باید مدارک خدمت در این مدرسه هم در پرونده باشد. اما مشکل اینجاست که آن مدرسه در شهر دیگری قرار دارد و الان اوج شیوع کروناست. بههمیندلیل دولت مقررات منع رفتوآمد بین شهرها را وضع کرده و رفتن به شهر دیگر برای دریافت حکم خدمت آسان به نظر نمیآید. خانم معاون از او میخواهد با مدیر صحبت کند تا راهحلی را برای مشکل او بیابند. مدیر با شنیدن حرفهای ولید به او میگوید که حتماً باید نامهی آن مدرسه را نیز داشته باشد و هیچ راه دیگری وجود ندارد. ولید که موجی از نگرانی و ناراحتی را تجربه میکند، به پیشنهاد مدیر به دکهی عریضهنویس نزدیک اداره میرود و از او میخواهد برایش یک متن درخواست بنویسد. اما ماجرا پیچیدهتر از اینهاست. چراکه عریضهنویس کارشناس ماهری را به ولید معرفی میکند تا کارهایش را با دقت بیشتری انجام دهد. اما پیشنهاد کارشناس به ولید، او را ناامیدتر از قبل راهی خانه میکند. کارشناس به ولید میگوید نوشتن متن درخواست یک میلیون دینار برای او خرج دارد. پولی که بخشی از آن سهم کارشناس و بقیهاش سهم خانم معاون و آقای مدیر است و اگر نمیتواند این پول را تامین کند، باید خودش رنج و خطر سفر در کرونا را به جان بخرد و راهی شهر دیگری شود. هیچ راه دیگری نیست...
داستان شصت و سه (ثلاثه وستون)، نوشتهی احمد الجندیل، روایت طنزآمیزی از فساد اداری و نظاممند کشور سوریه است. معلمی شریف که همواره به دانشآموزانش یاد داده به قوانین احترام بگذارند، حالا خود بر سر دوراهی قرارگرفته و نمیداند چه کند. ولید عبدالعظیم، شخصیت اصلی این رمان کوتاه، با بهت و عصبانیت با این شرایط مواجه میشود. او نمیخواهد زیر بار فساد برود و تصمیم میگیرد مدیران فاسد را رسوا کند. اما در کمال تعجب میفهمد این قضیه برای همه عادی است. هیچکس مطلقاً اهمیتی نمیدهد. حتی پسرش هم از شنیدن این ماجرا تعجب نمیکند و از پدرش میخواهد چندان سخت نگیرد. ولید خود را تنها مییابد، گو اینکه نه او کسی را درک میکند و نه کسی او را. سیستم فاسد تمام راههای پیش پای او را بسته و از همهچیز، حتی بیماری کرونا، به نفع خودش بهره میبرد...این رمان با زبانی طنز، تمام ارکان جامعه و سیستم اداری آن را به نقد میکشاند.
داستان شصت و سه را سید محمود عربی ترجمه و نشر آناپل منتشر کرده است.
کتاب شصتوسه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به ادبیات معاصر عرب علاقه دارید، خواندن این رمان به شما توصیه میشود.
در بخشی از کتاب شصت و سه میخوانیم
ای «ولید عبدالعظیم» ذهن و فکرت را از دغدغههای زندگی رها کن، سنگینی چندین ساله را از شانه هایت بر زمین گذار، شصتوسه سال است که همچنان در تکاپو و جستوخیزی و آرامش نداری، در راهروهای دور و دراز فرصتها در جستوجویی چه هستی؟!، بر فرض و گمانها لگدی بزن و آنها را از خودت دور کن، بگذار کارها آنطور که میخواهد پیش برود، تو با اشعار «متنبی» «بحتری» و دیگران قدرت از بین بردن این همه تیرگی و بیدادگری را نداری، تو توان آن را نداری که شکوه و عظمت پوسیده وکرم خوردهی انسانی را با «علم بدیع» و «معانی» به او بازگردانی.
خود را این خودشیفتگی که در آن گرفتار شدهای رها کن، ای «ولید عبدالعظیم»؛ دنیا به سوی قهقرا میرود، پس خودت را خسته نکن. ماشین جاده را در مینوردد و فاصلهها را پشت سر میگذارد، در سمت چپ و پشت سر راننده نشستم، در کنارم نوجوانی نشسته بود که نشانههایی از دارایی و سرخوشی داشت. در کنار راننده، پیرمردی نشسته بود که چشمانم مجذوب چهرهاش شده بود، ریشی سفید و مرتب داشت، و عینک مقداری چهرهاش را متین و آرام کرده بود. وقتی ماشین به راه افتاد، صدای آرام او را شنیدم که حمد و سپاس خدا میگفت.
ماسکم را درست کردم، و نگاهم را به پنجره دوختم. افکارم بر روی زمین برهوتی که از آن عبور میکردیم در گشتوگذار بود. در ابتدای راه، سکوت بر فضای ماشین سایه افکنده بود، کمی که گذشت، زمزمهای میان راننده و پیرمردی که در کنارش نشسته بود، به گوش میرسید. کمی صدا بلند شد، از قرار معلوم درباره وضعیت فعلی کشور صحبت میکردند، و از صدای بلند راننده فهمیدم که از وضعیت کشور بسیار آزردهخاطر است و تمامی کسانی که مسبب این وضع هستند را به باد نفرین وناسزا گرفته است.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شصت و سه |
نویسنده | احمد الجندیل |
مترجم | سید محمود عربی |
ناشر چاپی | انتشارات آناپل |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 108 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-94209-5-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |