معرفی و دانلود کتاب شبگردی‌ها

معرفی کتاب شبگردی‌ها

چارلز دیکنز در کتاب شبگردی‌ها، مجموعه‌ای از ۸ داستان کوتاه را خلق کرده است که با شهر و مردم پیوند نزدیکی برقرار می‌کنند.

نویسنده در این کتاب از منظر شخصی که گرفتار بی‌خوابی شده به عصر و زمانه‌ی خود نگریسته است. او تصمیم می‌گیرد تا با پیاده‌روی در ساعات محدودی در لندن بر این بی‌خوابی غلبه نماید و در طول این سفرهای کوتاه با بی‌خانمانی، مستی‌ها و شرارت در خیابان‌ها روبرو می‌گردد. دیکنز همچنین از روزگار کودکی خود در این شهر می‌نویسد، از رونق روزافزون مغازه‌های شرط‌بندی، مکان‌های مخصوص فروش تنباکو تا شرکت‌های کفن و دفن.

بعضی از کتب در طول تاریخ سبب تحول جهان می‌شوند و شیوه‌ی نگاه ما را به خودمان و دیگران تغییر می‌دهند. آن‌ها مباحث، اختلافات عقاید، جنگ‌ها، انقلاب‌ها و زندگی‌های بسیاری تأثیر می‌گذارند. شبگردی‌ها (Night Walks)، از جمله آثاری است که باعث شناخت ما با کارهای متفکران بزرگ، پیشگامان، اصلاح‌طلبان و طالع‌بینان خواهد شد.

چارلز دیکنز (Charles Dickens) در این کتاب داستان‌هایی با درون‌‌‌‌‌‌‌مایه‌ی اجتماعی خلق کرده است، همچون: ولگردی بچه‌ای گمشده در خیابان، پسر جوانی که در یک محوطه‌ی کشتی‌سازی مشغول به کار است و استعدادهای بالقوه زیادی دارد، نوانخانه‌ای که در ‌آن انسان‌هایی با وضعیت اسف‌بار روزگار می‌گذرانند، خیابان اکسفورد با تمام ماجراهای تلخ و شیرینش. دگرگونی‌های شهر، چه اجتماعی، چه اقتصادی و چه فرهنگی در آثار او خیلی خوب شرح داده شده‌اند؛ به شکلی که گویی او به زیر پوست شهر نفوذ کرده است.

دیکنز از برجسته‌ترین رمان‌نویس‌های انگلیسی و یک فعال اجتماعی توانمند بود. از شکسپیر به این سو، او را تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی دانسته‌اند. از او برای داستان‌سرایی و نثر توانمندش و خلق شخصیت‌های به یادماندنی، بسیار تحسین به عمل آمده‌ است. دیکنز در طول زندگی خویش، محبوبیت جهانی بسیاری کسب کرد.

در بخشی از کتاب شبگردی‌ها می‌خوانیم:

ساعت باید هنگام غروب و فصل، فصل زمستان باشد، زیرا در زمستان هوا تاریک روشن است و نشاطی که در خیابان‌ها وجود دارد، لذت بخش است. در این فصل همچون تابستان‌ها مشتاق سایه و خلوت و هوای لطیف دشت و صحرا نمی‌ شویم. علاوه بر این غروب‌ها باعث می‌شوند لاقیدی پیشه کنیم چنان که دیگر خودمان نیستیم، این لاقیدی ناشی از تاریکی هوا و بخشندگی چراغ‌های خیابان است. هنگامی که در یک غروب دل انگیز، بین ساعات چهار و شش که پا از خانه بیرون می‌گذاریم، خودی که دوستانمان می‌شناسند را رها کرده و به ارتش جمهوری ولگردان ناشناس ملحق می‌شویم، افرادی که اجتماع‌شان پس از خلوت و تنهایی اتاق‌مان بسیار مطبوع و دلچسب است. زیرا در اتاق‌مان توسط اشیایی احاطه شده‌ایم که پیوسته بر عجیب بودن رفتارمان دلالت می‌کنند و بر خاطرات تجربه‌های شخصی‌مان تاکید می‌ورزند.

برای مثال، کاسه روی طاقه بالای بخاری را یک روز طوفانی در مانتواً خریدیم. در حال بیرون رفتن از مغازه بودیم که آن پیرزن بدشگون دامن‌مان را گرفت و گفت که یکی از همین روزها از گرسنگی خواهد مرد و فریاد زد "با این حال این را بگیرید!" و کاسه‌ی چینی سفید و آبی را چنان به زور به دستمان داد که انگار نمی‌خواست به یاد سخاوت دن کیشوت‌وارش بیفتد. بنابراین با احساس گناه، اما با گمان این که سرکیسه‌مان کرده، کاسه را به هتل کوچک‌مان بردیم، همان جایی که نیمه شب مهمان خانه دار با چنان خشونتی با زنش دعوا می‌کرد که همگی به حیاط خم شده و شاخه‌های تاک که میان ستون‌ها رخنه کرده و ستاره‌های سفید آسمان را دیدیم. آن لحظه ماندگار شد، همانند سکه‌ای که ضرب می‌شود اما در میان میلیون‌ها سکه‌ی دیگر به چشم نمی‌آید. همین‌طور در آن‌جا مرد انگلیسی سودازده‌ای بود که از میان فنجان‌های قهوه و میزهای کوچک آهنی برخاست و اسرار ضمیرش را به رسم سیاحان فاش کرد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
شبگردی‌ها
ولگردی
محوطه کشتی‌سازی چاتام
نوانخانه واپینگ
ستاره کوچکی در شرق
یک پیاده‌روی آماتور
شرط‌بندی
تجارت مرگ