معرفی و دانلود کتاب شاهزاده خانم محکوم

معرفی کتاب شاهزاده خانم محکوم

روایتی از شورش اشراف علیه تزار! کتاب شاهزاده خانم محکوم نوشته داریا اولیویه به انقلاب 1825 روسیه می‌پردازد که در آن اشراف و نجیب‌زادگان تقاضای ایجاد پارلمان و تغییر نظام سیاسی کشور خود را داشتند. با اینکه تلاش‌های این افراد به موفقیت منجر نشد اما داستان‌هایی به یادماندنی در میانه این آشوب شکل گرفت که گوشه‌ای از آن را می‌توانید در این رمان تاریخی بخوانید.

درباره کتاب شاهزاده خانم محکوم:

انقلاب 1825 روسیه شاید تنها انقلاب جهان باشد که توسط طبقه اشراف آغاز شد. دربار روسیه که در آن زمان به شدت تحت تاثیر فرهنگ فرانسه قرار داشت، پوشش‌، آداب و رسوم و حتی زبان خود را به سبک فرانسوی تغییر داد و در این تغییر مصمم و سخت‌گیر بود. از آن جایی که نفوذ فرهنگی می تواند به تغییرات ساختاری منجر شود، تحصیل کردگان، اشراف و نجبای روسی خواستار ایجاد پارلمان برای کشور خود شدند. کتاب شاهزاده خانم محکوم (L'anneau de fer) از داریا اولیویه (Daria Olivier) روایت تظاهرات، شعارها و تلاش‌هایی است در این زمان برای تغییر نظام سیاسی روسیه اتفاق افتاد.

ضرورت ایجاد پارلمان که ابتدا به شکل زمزمه در محافل خصوصی شنیده می‌شد، کم کم به فریادی رسا خطاب به تزار وقت، نیکلای اول تبدیل شد. جای تعجب نیست که تزار از این خواسته استقبال نکرد. لازمه داشتن این ساختار سیاسی تصویب قانون اساسی است که قدرت مطلق تزار را زیر سوال می‌برد و به همین دلیل نیکلای اول با ریزبینی در جستجوی افرادی بود که در مخالفت با تزار و موافقت با ایجاد پارلمان کلامی به زبان بیاورند.

چالش دیگر این انقلاب درگیری با طبقه رعایا بود. این گروه از مردم که به بحث‌های سیاسی علاقه‌ای نداشت خیلی زود با تظاهرات و شعارهای انقلابیون مخالفت کرد و آن‌ها را به چشم بدعت‌گذاران بی‌ایمان دید. تنها عده‌ اندکی از تاجران حامی این گروه معترض بودند و همانطور که انتظار می‌رفت انقلاب 1825 روسیه با شکست مواجه شد. مخالفان تزار تبعید، زندانی و اعدام شدند با این تفاوت که محکومان این ماجرا افرادی نه افرادی معمولی، بلکه مهم‌ترین نجیب‌زادگان، اشراف، مقامات ارتش، هنرمندان و نوابغی بودند که در روسیه زندگی می‌کردند. اما آیا تزار می‌تواند تمام معترضان را شناسایی کند؟ و سوال مهم‌تر اینکه تبعیدیانی با این سطح از تحصیلات و آگاهی چه تاثیری بر زندانبان خود خواهند گذاشت؟

کتاب شاهزاده خانم محکوم مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی، به خصوص داستان‌هایی که به روسیه تزاری مربوط هستند، از مطالعه کتاب شاهزاده خانم محکوم لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب شاهزاده خانم محکوم می‌خوانیم:

گفتیم که محلۀ فرانسوی‌ها در مسکو، علاوه بر خیاط‌خانه‌های زنانه و آرایشگاه‌ها دارای چند کتاب‌فروشی بود و کتاب‌فروشی‌های مزبور، مانند خیاط‌خانه‌ها، میعادگاه طبقۀ اشراف روسیه به‌شمار می‌آمد.

پولین گاهی به یکی از این کتاب‌فروشی‌ها که صاحبش مردی سالخورده بود، می‌رفت و ضمن صحبت‌های متفرقه در خصوص آنن‌کو تحقیقاتی می‌نمود و کتاب‌فروش سالخورده که تمام اشراف را می‌شناخت، می‌گفت آنن‌کو جوانی است تحصیل‌کرده و باهوش و اهل مطالعه و یکی از خریداران وفادار آثار نویسندگان فرانسوی و از اینها گذشته ازنظر اخلاقی و معاشرت، پسندیده است و بعد از مرگ برادر بزرگ‌تر، یگانه وارث املاک و نام خانوادۀ آنن‌کو به‌شمار می‌آید ولی مادرش که حیات دارد؛ زنی متکبر و سختگیر و خشمگین می‌باشد و به اندک بهانه، امر می‌کند نوکران و رعایای او را عریان کنند و با تازیانه‌ای که در جوف آن مفتول قرار گرفته آن‌قدر آن‌ها را بزنند که به حال اغما بیفتند و به دفعات رعایای او، بعد از شلاق خوردن، به هوش نیامده مرده‌اند.

کتاب‌فروش می‌گفت که در این خصوص، به دفعات بین مادر و پسر، اختلاف پیدا شده و هردفعه پسر کوشیده به مادر بفهماند که رعایا و نوکران او بندگان خدا هستند و گناهی غیر از این ندارند که افرادی ضعیف و فقیر می‌باشند و اگر جزو اشراف بودند کسی جرئتی نمی‌کرد که آن‌ها را به شلاق ببندد و نباید با آن‌ها طوری رفتار کرد که برخلاف اصول مروت و دیانت باشد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل اول: دختری در دفتر کار شاتوبریان
فصل دوم: بهار در مسکو
فصل سوم: در روز عید حضرت مریم
فصل چهارم: هم‌مسلکان از آنن‌کو گله کردند
تزار فوت کرده است
فصل پنجم: مراجعت از ویلا به مسکو
فصل ششم: اجتماع طرفداران قانون اساسی
فصل هفتم: وحشت بین مردم مسکو
فصل هشتم: آنن‌کو در روزهای بعد ازکودتای چهارم دسامبر
فصل نهم: آنن‌کو در زندان
فصل دهم: آنن‌کو درکمیسیون تحقیق
فصل یازدهم: آنن‌کو در قلعه
فصل دوازدهم: زندانیان در قلعه پایتخت
فصل سیزدهم: پنج نفر پاره خواهند شد و سراز پیکر سی نفر جدا می‌شود
فصل چهاردهم: ورود پولین به پایتخت
فصل پانزدهم: ملاقات پولین با دوست خود در قسمتی از زندان
فصل شانزدهم: شام یک میهمان دعوت‌ نشده
فصل هفدهم: وقتی که یک‌عده محبوس را به سیبریه منتقل می‌کردند
فصل هجدهم: پولین برای رفتن به سیبریه جدوجهد می‌کرد
فصل نوزدهم: دادن عریضه به امپراتور
فصل بیستم: کنت آنن‌کو جاروکش کوچه بازداشتگاه
فصل بیست و یکم: پولین در ایرکوتسک
فصل بیست و دوم: زینت‌آلات آهنین خانم‌ها مظهر شناسایی دسامبریست‌ها شد
فصل بیست و سوم: ولگردهای بهار
فصل بیست‌ و چهارم: بازداشتگاه جدید
فصل بیست و پنجم: یک پسر بعد از دو دختر
فصل بیست و ششم: ده سال از شورش دسامبر گذشت
فصل بیست و هفتم: یک‌مرتبه دیگر زن و شوهر و فرزندان آن‌ها راه غربت را پیش گرفتند
فصل بیست و هشتم: نظری به مؤسسه اسمولنی در سن‌پطرزبورغ؛ پایتخت امپراتوری روسیه
فصل بیست و نهم: چگونه داستایوفسکی نویسنده روسی به‌سوی بازداشتگاه سیبریه رفت
فصل سی‌ام: مرگ نیکلای اول؛ امپراتور روسیه