معرفی و دانلود کتاب سلمونی
برای دانلود قانونی کتاب سلمونی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سلمونی
کتاب سلمونی به قلم رینگ لاردنر، روایتی است از شخصیتی حقهباز و دور از اخلاق انسانی به نام جیم که از ناراحتی و آزار دیگران لذت میبرد.
او اصولاً از اینکه حقههایش چه ویرانیهایی دارد خبر ندارد که در آخر یکی از آنها گریبانش را میگیرد. این شخصیت به گونهای تعریف شده است که گویی عاطفه و احساس ندارد از این رو تمام کارهایش بیرحمانه و احمقانه است مثل کارت پستال فرستادن برای اذیت و آزار کسانی که آنها را نمیشناسد که گاهی جنبهی انتقامگیری دارد.
در کتاب سلمونی (Haircut)، جیم کندال نه از زبان نویسنده بلکه از لابهلای صحبتهای سلمانی شهر شناخته میشود. اینکه مرد سلمانی یعنی وایتی چه شخصیتی دارد مشخص نیست اما از روند داستان میتوان تشخیص داد که به جیم علاقمند است.
او شخصیت جیم را تأئید میکند و بر حقههایش صحه میگذارد و در واقع شریک جرم او محسوب میشود. موضوع سادهی داستان با توافق ضمنی او و عدهای که در عمل شریرانهی جیم شرکت ندارند، رونق مییابد.
حرفهای سلمانی همان نظر شما نیست بلکه با تأئید کارهای جیم احساسات شما را علیه خود و جیم بیدار میکند و خشمگین میسازد. اگر طرز برخورد روایتگر با شما تطابق داشت یعنی او هم مانند شما میگفت که جیم حیوانصفت است هیجان داستان از بین میرفت و زود از ذهن شما فراموش میشد.
انتخاب شیوه ارائه داستان، شما را غیرمستقیم در داستان شرکت داده و موجب برانگیختن هیجان و احساسات شما میشود.
رینگ لاردنر (Ring Lardner) نویسنده کتاب سلمونی متولد سال 1885 از نایلز میشیگان در «آمراینستیتوت» شیکاگو تحصیل کرد، دو سال خبرنگار تایمز بود و چهار سال در شیکاگو، روزنامهنگاری کرد. در این دوره طرفداران زیادی بعنوان نویسندهی ورزشی پیدا کرد. او با ارائه داستانهای دیگرش بیش از پیش مشهور شد تا اینکه منتقدان بزرگ اعلام کردند که در نحوهی کار خود استاد است.
در بخشی از کتاب سلمونی میخوانیم:
دکتر هم صد در صد حسابی جوش اورده و خط و نشون کشیده که جیم رو اِل میکنه و بِل میکنه. منتها به این کشکیهام نبود، چون اگه هو میافتاد که دکتر حساب جیم رو گذاشته کف دستش، صد در صد جولی خبردار میشد که دکتر از قضیه بو بُرده و اونجوری دیگه واویلا بود. دکتر خیال داشت عوضش رو در بیاره منتها نمیخواست بیگدار به آب بزنه.
جونم واست بگه، چند روز بعد جیم دوباره سر و کلهاش پیدا شد. اسکلخان هم اینجا بود. جیم خیال داشت فرداش بره شکار اردک و اومده بود سراغ هاد مایرزکه با هم برن. دست بر قضا منم خبر داشتم که هاد مایرز رفته کارترویلی و آخر هفته بر میگرده. جیم هم گفت که تنهایی حال نمیده و ولش کن نمیره. بعد طفلی پل گفت که اگه جیم ببردش، میآد. جیم یه ذره فکر کرد و بعد گفتش عیب نداره، کاچی بعض هیچی.
غلط نکنم خیال داشت پل رو سوار قایق کنه و سر به سرش بذاره. چه میدونم مثلا هُلش بده تو آب و اینا. سرت رو درد نیارم، گفتش بیاد. ازش پرسید تا حالا به اردک تیر انداخته و اونم گفت نه والّا. تا حالا تفنگم دستش نگرفته. جیم هم گفت بیاد و بشینه تو قایق و سیاحت کنه و اگه بچه حرف شنویی بود، تفنگش رو میده تا یکی دو تا تیر در کنه. قرار شد صبح برن و این آخرین بار بود که جیم رو زنده دیدم.
صبح فرداش هنوز ده دقیقه نبود مغازه رو وا کرده بودم که سر و کله دکتر استر پیدا شد. معلوم بود که دل تو دلش نیست. ازم پرسید پل دیکسون رو ندیدم؟ منم گفتم نه منتها خبر دارم کجاست، با جیم کاندل رفته شکار اردک. دکترم گفت که اونم شنیده منتها سر در نمیآره، چون پل بهش گفته بوده که تا آخر عمر کاری به کار جیم نداره.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سلمونی |
نویسنده | رینگ لاردنر |
مترجم | علی جعفری |
ناشر چاپی | انتشارات هرست |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 30 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-94185-4-1 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |