معرفی و دانلود کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها

معرفی کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها

داستانی برای کشف ریشه‌های حقیقی داستان‌نویسی! کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها به قلم گیوم موسو را می‌توان از جهتی یک رمان جذاب اجتماعی قلمداد کرد و از سوی دیگر کتابی برای کشف مسیر ایده‌پردازی داستان در ذهن نویسنده تا نگارش و خلق آن در نظر گرفت.

درباره کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها:

طرح یک رمان جدید چطور در ذهن نویسنده‌ی آن شکل می‌گیرد؟

پاسخ به این پرسش قطعا کار ساده‌ای نیست؛ اما شاید بتوان گفت کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها (The Secret Life of Writers) در صدد پاسخی جامع و کامل به این پرسش نوشته شده است.

گیوم موسو (Guillaume Musso) در این کتاب همۀ فرایندهایی را که به نوشتن یک کتاب ختم می‌شود شرح می‌دهد. اما همیشه یادتان باشد که محال است بتوانید زندگی واقعی را در میان صفحات یک کتاب پیدا کنید! نویسنده‌ها همیشه داستان‌های واقعی زندگی را تغییر می‌دهند تا به داستان‌های خیالی خودشان بروند؛ برای مثال همین دوربینی که در رمان حاضر گنجانده شده است.

نویسنده این کتاب می‌گوید بخشی از ایده داستان هنگامی که صفحۀ حوادث یک روزنامه را می‌خوانده به ذهنش خطور کرد. شخصیت اصلی رمان زندگی پنهان نویسنده‌ها، نیتن فاول، داستان‌نویسی موفق و مشهور است که پس از خلق سه اثر پرطرفدار، به طور ناگهانی تصمیم می‌گیرد با دنیای نویسندگی خداحافظی کند! بیست سال در بی‌خبری می‌گذرد و ناگهان با ماجراجویی یک روزنامه نگار جوان به نام ماتیلد مانی، راز مخوف این نویسنده فاش می‌شود... او به جزیره‌ای به نام بومون سفر می‌کند و با جسد میخکوب شده زنی بر روی درخت مواجه می‌گردد!

این شخصیت و جزیره بومون به‌طور کامل ساخته‌ و پرداخته ذهن گیوم موسو است. او منشا الهامات عناصر داستانی‌اش را در انتهای کتاب شرح می‌دهد؛ زیرا این اثر، داستانی درباره داستان‌نویسی می‌باشد. برای مثال شخصیت اودیبرت، از کتاب‌فروش محبوب گیوم موسو که همیشه نسبت به آینده بازار کتاب بدبین است برداشت شده.

خواندن کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

آیا تا کنون عمیقا به معنا و مفهوم نوشتن اندیشیده‌اید؟ این مسئله که طرح نخستین داستان چگونه به ذهن نویسنده متبادر می‌شود ذهن‌تان را درگیر نموده است؟ بی‌شک کتاب حاضر یکی از بهترین گزینه‌هایی است که می‌توانید آن را مطالعه نمایید. تمامی دوستداران ادبیات داستانی از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

با گیوم موسو بیشتر آشنا شویم:

نویسنده کتاب موفق دختری از بروکلین، گیوم موسو، داستا‌ن‌نویسی خلاق و خوش‌ذوق است که سال 1976 در فرانسه زاده شد. وی که از همان نوجوانی استعداد و علاقه‌اش را به نوشتن کشف کرد، در سن 19 سالگی سفری به آمریکا داشت، اما پس از چند ماه به زادگاهش بازگشت. در همان سنین جوانی او تصادف شدیدی را تجربه کرد و خوش‌بختانه از این حادثه مرگبار جان سالم به در برد و همین امر ایده‌ای برای نوشتن رمان «و بعد» شد؛ رمانی که مخاطبان فرانسوی زبان استقبال کم‌نظیری از آن کردند و به بیش از 20 زبان ترجمه شد. موسو در سال 2005 افتخار کسب جایزه بهترین رمان عاشقانه را از آن خود کرد و با توجه به اقتباس‌های سینمایی که از رمان‌های وی می‌شد عنوان بهترین رمان سازگار با سینما را نیز دریافت نمود.

جملات برگزیده کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها:

- بیان حقیقت کار سختی‌ست چراکه تنها یک حقیقت وجود دارد، اما پویاست و می‌تواند ظاهرش را تغییر دهد. (فرانتس کافکا)
- همۀ شیاطین در همین دنیا هستند. در جهنم خبر خاصی نیست. (ویلیام شکسپیر)
- زندگی زمانی‌که حوادث آن را به معنای واقعی کلمه تجربه و ضرباتش را حس می‌کنیم، چقدر طبیعی‌تر است. (ژرژ سیمنون)
- تنها راه رهایی شکست‌خوردگان این است که آرزوی پیروزی نداشته باشند. (ویرژیل)
- یک نویسنده هیچ‌وقت به تعطیلات نمی‌رود. برای یک نویسنده، زندگی یعنی نوشتن یا فکر کردن به آن. (اوژن یونسکو)

در بخشی از کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ها می‌خوانیم:

آگوستینی، پلیس جزیره، تازه دخترش را از دست‌شویی برگردانده بود که تلفنش زنگ خورد. ژاک بارتولتی بود، مسئول داروخانۀ جزیره. او می‌خواست درمورد تصادفی که دیده بود صحبت کند. آن روز صبح خوشحال از اینکه قوانین منع تردد به جزیره برداشته شده است، تصمیم گرفته بود با قایقش به ماهیگیری برود. او درحالی‌که با اتومبلیش به‌سمت لنگرگاه می‌رفته، اتومبیلی را دیده بود که از جاده منحرف شده و به‌سمت گاردریل رفته و درنهایت با صخره‌ها برخورد کرده بود.

بارتولتی بلافاصله با گارد ساحلی تماس گرفته بود. آنژ به او پاسخ داد که در جریان تصادف نبوده است. پس از آنکه دخترش کمی از شیری را که پیش‌تر خورده بود روی تی‌شرت او بالا آورد، با گارد ساحلی تماس گرفت تا مطمئن شود نیروهای کمکی به محل اعزام شده‌اند اما مرکز آنها پاسخ نداد. آنژ با مرکز آتشنشانی تماس گرفت اما از پاسخ آنها هم خبری نبود. همین هم باعث شد تصمیم بگیرد خودش به آنجا برود. هرچند که وضعیت خیلی خوبی نداشت. نوبت او بود که از بچه‌ها مراقبت کند. پسرش لوکا آنژین گرفته و بستری بود.

چارۀ دیگری نبود. پسرش را به‌آرامی بیدار کرده و لباس گرم به تن او کرد. سپس دست دخترش را هم گرفت و سه‌ نفره از دری که به گاراژ باز می‌شد خارج شدند. لوکا را عقب اتومبیل سوار کرد. درِ صندوق‌عقب را باز کرد، صندلی مخصوص کودکان را برداشته و آن را روی صندلی کنار راننده سوار کرد تا دخترش را بنشاند. جای تصادف بیشتر از سه کیلومتر با خانۀ او فاصله نداشت. از اول هم قرار بود آن حوالی زندگی کنند اما سوفیا، همسر سابقش، آنجا را مکان مناسبی برای زندگی نمی‌دانست.

فهرست مطالب کتاب

نویسنده‌ای که دیگر نمی‌نویسد
مقدمه
فصل اول | اولین ویژگی یک نویسنده، داشتن شجاعت است.
فصل دوم  | چگونه بنویسیم؟
فصل سوم | فهرست خرید نویسندگان
فصل چهارم | مصاحبه با یک نویسنده
فصل پنجم | راوی داستان
فصل ششم | تعطیلات یک نویسنده
فصل هفتم | آفتاب سوزان
فصل هشتم | هر شخص مثل یک سایه است
فصل نهم | مرگ نزدیکانمان
فصل دهم | نویسندگان در برابر همۀ دنیا
فصل یازدهم | وقتی شب فرا می‌رسد
فصل دوازدهم | ظاهر متغیر
فصل چهاردهم | دو نفر که از پوچی گریخته‌اند
مؤخره
درست و غلط