معرفی و دانلود کتاب دوستی

معرفی کتاب دوستی

کتاب دوستی به قلم رز تریمین، به دو رابطه‌ی دوستی مادام‌العمرِ متفاوت نظر افکنده است، که آزمون‌های مختلف ناشکنندگی‌شان را اثبات کرده‌اند و دوستی را با تمام پیچیدگی‌های باشکوهش تحلیل می‌کند.

راز یک دوستی واقعی در چیست؟ آیا نسخه‌ی ملایم‌تر همان عشق است یا چیزی قوی‌تر و عمیق‌تر از آن. و مرز میان این دو کجاست؟ رزی تریمین (Rose Tremain) دو دوستی مهم یعنی دوستی میان رابرت مریول و جان پیرس و دوستی میان گوستاو پرل و آنتون زوئیبل را پیگیر می‌کند. کتاب دوستی (Friendship)، اثری تأمل برانگیز و زندگی‌بخش، بررسی و تحلیلی از رفاقت است.

رزی تریمین معتقد است دوستی که اکثرا در نخستین سال‌های کودکی شکل می‌گیرد و در طول عمر همراه شماست، امری ارزشمند محسوب می‌شود. دوستی توانایی این را دارد که موقعیت اخلاقی شما را در جهان تحت تاثیر قرار دهد و مهربانی و بخشندگی به شما بیاموزد.

او در چندین اثر خود معنا و مفهوم دوستی و عشق را مورد بررسی قرار داده و در این کتاب که منتخبی است از دوران بازگشت و سوناتای گوستاو، خط سیر دوستی‌ میان این چهار نفر را ترسیم می‌کند.

رزی تریمین که بود؟

رز تریمین در 1943 در لندن به ‌دنیا آمد. در ده ‌سالگی او را به مدرسه‌ی شبانه‌روزی فرستادند و همان‌‌جا عشق به نویسندگی را در خود کشف کرد و بیشتر اوغات فراغتش را به‌ نوشتن نمایشنامه برای همکلاسی‌هایش اختصاص می‌داد. بعد از مدرسه ابتدا در سوربن پاریس و پس از بازگشت به انگلستان در یو. ای. اِی ادامه‌ی تحصیل داد.

پیش از آنکه نویسنده‌ای تمام‌وقت شود، به حرفه‌هایی چون نمونه‌خوانی، معلمی مدرسه‌ی ابتدایی پسرانه و ویراستاری مشغول بود. اولین رمان او در 1976 به چاپ رسید و بعد از آن سیزده رمان دیگر، پنج مجموعه‌ی داستان کوتاه و یک شرح‌ حال با عنوان رُزی از وی چاپ شده است.

او یکی از پنج زنی بوده است که در فهرست بیست رمان‌نویس برتر بریتانیایی جوان گرانتا حضور داشته است و کتاب‌هایش برنده‌ی جوایز آورنج (جایزه‌ی ادبیات داستانی زنان)، پیری فمینا اترانژر و کتاب سال ساندی بوک شده‌اند. او علاوه بر نویسندگی به نویسنده شدنِ رمان‌نویسان بسیاری کمک کرده است، ازجمله تریسی شوالیئر (نویسنده‌ی امریکایی‌ بریتانیایی) و اندرو میلر (نویسنده‌ی بریتانایی) که در یو. ای. اِی شاگرد تریمین بوده است، جایی که تریمین بعداً اولین رئیس زن آن‌جا شد.

رُز با زندگی‌نامه‌نویسی به‌ نام ریچارد هولمز در نورفک زندگی می‌کند. او مادر دختری به ‌نام اِلنور است و دو نوه به‌ نام‌های آرچی و مارتا دارد. وی در 2007 نشان سی. بی. ‌ای را از ملکه دریافت کرده است.

در بخشی از کتاب دوستی می‌خوانیم:

نگاهی به پایین و به‌ سمت پیرس انداختم. متوجه شدم که در کنارش روی زمین و در میان انگشتان جسدگونش آن ملاقه‌ی سوپ‌خوری گرانبها قرار گرفته است؛ و لبخند زدم.

بعد از آن شب اول دریافتم که پیرس علاقه‌ای به گفت‌وگو درباره‌ی زندگی گذشته و زندگی از دست‌رفته‌ی من ندارد. او امیدوار بود که من هرچه سریع‌تر آن زندگی را از ذهن خارج کنم و فردای آن روز (که آن لباسی را که توصیف کردم به من دادند) از من انتظار داشتند که در کار مراقبان مشارکت کنم، انگار که من یکی از آن‌ها و یک کوئیکر مادرزاد باشم. درخلال صبحانه که چیزی نبود جز یک فرنی آبکی، پیرس به امبروز، ادموند، هانا، اِلِنور و دانیل اعلام کرد: «رابرت شرایط خوبی برای کمک کردن به ما دارد. او نازک‌نارنجی و بی‌مایه نیست. خودش ادعا می‌کند که پزشکی را فراموش کرده است، ولی من می‌دانم که فراموش نکرده. پس بیایید از مسیح تشکر کنیم که رابرت را برای ما فرستاده است و از او بخواهیم تا رابرت را در کاری که ما برایش پیدا می‌کنیم استوار بدارد.»

بقیه‌ی دعاها خیلی ساده بود. امبروز گفت: «خدایا نوری بفرست تا راه را به رابرت نشان دهد.» اِلِنور گفت: «عیسای مسیح، همراه رابرت باش.» هانا گفت: «خدای آسمان‌ها، دست رابرت را بگیر و همراهش باش.» دانیل گفت: «حتی وقتی شب فرا می‌رسد همراه او باش.» و ادموند هم گفت: «آمین.»

به این جمع کوچک دورم نگاه می‌کنم. با خودم می‌گویم افسوس که آن‌ها مرا نمی‌شناسند. من دوست جان هستم، او مرا ضمانت کرده است و بنابراین آن‌ها مرا به گروه خود راه داده‌اند؛ ولی آن‌ها نمی‌دانند که من چقدر ترسو هستم؛ که مدت زیادی است که از خدا دورم. آن‌ها نمی‌دانند که جنونی در من وجود دارد که علف‌ها و درختان را چون خطوطی دیوانه‌وار تفسیر می‌کند.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت سرپرست مجموعه
مقدمه
دوران بازگشت
قلب تپنده
عقاید متفاوت
سکندری‌خوران دویدن او
سکوت شکسته
شاخه‌های گلابی
سوناتای گوستاو
بهار سرد سال
قسم با خون
به ‌طور عجیبی زیبا
«اون می‌دونه چقدر دوستش دارم»
«یه راه هست»
درباره‌ی نویسنده