معرفی و دانلود کتاب دزدان فروشگاه

معرفی کتاب دزدان فروشگاه

کتاب دزدان فروشگاه، یکی از جدیدترین آثار نمایشی موریس پانیچ، نمایشنامه‌نویس محبوب کانادایی است که به سبک و سیاق همیشگی‌اش، با طنز تلخی به روایت مسائل و پدیده‌های اجتماعی پرداخته است. در این اثر کمدی، آلما و فیلیس، دو زنی که به جرم سرقت دو تکه گوشت استیکی گیر افتاده‌اند، در مقابل دام و اتو، دو نگهبان فروشگاه قرار می‌گیرند و در عین سرگرم کردن مخاطب در این رویارویی غیرقابل‌انتظار، او را به تعمق در مفاهیمی مانند عدالت، اصول اخلاقی، قانون و شکاف اقتصادی دعوت می‌کنند. این اثر موفق به دریافت جایزه‌ی Edgerton Foundation شده است.

درباره‌ی کتاب دزدان فروشگاه

آلما، یکی از شخصیت‌های اصلی کتاب دزدان فروشگاه (The Shoplifters)، زن مسنی است که به‌عنوان یک دزد باتجربه در مقابل دام، نگهبان تازه‌کار و دست و پا چلفتی فروشگاه قرار می‌گیرد. دیگر شخصیت‌های کتاب شامل فیلیس، دختر سی‌ودو ساله‌ی مضطرب و وحشت‌زده‌ و اتو، نگهبان پخته و کاربلدی است که در حال آموزش اصول کار به دام است. دام، که کمی کودن و ساده‌لوح به‌نظر می‌رسد و از هر تلاشی برای تحت تاثیر قرار دادن رئیس‌های جدیدش فروگذار نمی‌کند، از بخت بدش در اولین مأموریتش گیر آلما افتاده. آلما به مهارت خود در کارش هیچ شکی ندارد، او دزد باسابقه‌ای است و خوب می‌داند در شرایط نادری که گیر می‌افتد چطور رفتار کند و البته که خوب می‌داند در این بازی قدرت، هر کسی که زودتر جا بخورد باخته.

فیلیس و اتو دو شخصیت بعدیِ معرفی‌شده توسط موریس پانیچ (Morris Panych)، کاملاً مخالف هم‌دست‌هایشان هستند. اتو در تلاش است تا ترفندهای این حرفه را به دام آموزش دهد. او تلاش می‌کند دام را قانع کند که آن‌ها برای اجرای عدالت، جلوگیری از ظلم و نظارت بر اخلاق آنجا نیستند و البته که هرگز در تحقق هیچ یک از این آرمان‌ها موفق نخواهند بود. آن‌ها وظایف و اختیارات محدودی دارند و تنها مهارتی که در اجرای این وظایف به ایشان کمک می‌کند کمی انسانیت و همدردی است.

فیلیس دختر سی‌ودو ساله‌ی مضطربی که ظاهراً وضع مالی چندان خوبی ندارد، حالا به تشویق دوستش در شرایطی قرار گرفته که هرگز فکرش را هم نمی‌کرد. در اتاق نمور و تاریک یک فروشگاه حضور دارد، همراه با دو تکه استیکی که تا چند دقیق پیش وسط پایش بود و حالا روی میز بین او و مردهای نگهبان قرار دارد. در همان حال که اتو در تلاش برای فهماندن عدم ثبات اصول و ساختارهای اخلاقی و اجتماعی به دام است آلما تلاش می‌کند فیلیس را قانع کند که گاهی تنها راه موفق شدن یا حداقل خوردن یک شام خوشمزه از مسیر سرپیچی از قوانین می‌گذرد.

در جهان محدود و کوچکی که موریس پانیچ در کتاب دزدان فروشگاه ساخته و پرداخته فرصت چندانی برای نفوذ به اعماق روح شخصیت‌ها فراهم نمی‌شود. در طول داستان با حقایق تکان‌دهنده و جدی بسیاری درباره‌ی شخصیت‌ها مواجه می‌شویم اما هیچ‌کدام از این جنبه‌ها از چشم‌انداز عمیق‌تری مورد نظاره قرار نمی‌گیرند. برای مثال می‌فهمیم که آلما ظاهراً بیماری سختی دارد و اغلب برای کمک به همسایه‌های فقیر و بیچاره‌اش از فروشگاه‌ها دزدی می‌کند، دام به فکر کردن درباره‌ی قتل اعتراف می‌کند و اتو ظاهراً با بیماری قلبی آزاردهنده و علاقه‌ی عجیبی به آلما و نقطه نظر او از دزدی دست و پنجه نرم می‌کند. با این حال ترکیب این شخصیت‌های سرکش، ترسو، ضعیف، قوی و متناقضی که در شرایط سختی اسیر یکدیگر شده‌اند موقعیت‌های مضحکی را به‌وجود می‌آورد و تصورات معمول از عدالت و قانون را به چالش می‌کشد.

کتاب دزدان فروشگاه با ترجمه‌ی حامی قنبرزاده و چاپ نشر کتاب دیدآور در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب دزدان فروشگاه

• نابرابری اقتصادی اصلاً بامزه نیست اما خداروشکر که دزدان فروشگاه هست. (Washington City Paper)
• یک کمدی گیرا؛ این مبارزه‌ی بامزه‌ میان اراده‌ی شخصیت‌ها، معنا و طبیعت دزدی را به سطح جدیدی برده و مخاطب را به بازبینی دوباره‌ای در وضع بشر وامی‌دارد. (TheatreBloom.com)
• دزدان فروشگاه به زنان میانسال جدیت و جذابیتی می‌بخشد که تا الان تقریباً فقط مختص مردان بوده است. (metroweekly.com)

کتاب دزدان فروشگاه برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب دزدان فروشگاه را به تمام دانشجویان و علاقه‌مندان ادبیات نمایشی، به‌خصوص علاقه‌مندان آثار کمدی اجتماعی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب دزدان فروشگاه می‌خوانیم

در طول این حرف‌ها، آلما یک کیف تمیز و نو را از داخل کیفش بیرون می‌آورد، زیپش را باز می‌کند، از داخل آن یک سوهان‌ ناخن برمی‌دارد و کناره‌های ناخنش را سوهان می‌کشد.
آلما. من دیگه یه کلمه‌ هم راجع‌ به اتهام اشتباهی که بهم وارد شده حرفی نمی‌زنم. بلندکردن گوشت یا هر چیز دیگه‌ای که هست، به من ربطی نداره. الان فقط می‌شه گفت که من تحت نظرم. همین و بس.
دام. بسیار خب. من کل روز رو وقت دارم.
آلما. چیه؟ فکر می‌کنی کسای دیگه‌ای وجود ندارن که بیان این‌جا و کل جنس‌های این‌جا رو بلند کنن؟ خیال می‌کنی اخلاق و وجدان آدم‌های این دور و ور اون‌ قدر زیاده که به ‌محض این‌که تو پستت رو ترک کنی، تمام خلاف‌ها و جرم‌ها یه‌دفعه متوقف می‌شه؟
دام. وقتی من نباشم، همکارم حواسش هست. ممنون بابت نگرانی‌ت.
آلما. نه نیست. اون یه جای دیگه با فیلیس سرگرمه.
دام. اسمش فیلیسه؟
آلما. کی؟ نه.
دام. باید یادداشتش کنم. ایناها. می‌بینی؟ دوست. فیلیس. شریک‌ جرم.
آلما. اولاً که دیکته‌ش رو اشتباه نوشتی، دوماً که دوستم نیست.
دام. کی نیست؟
آلما. همین خانم. هر خری که هست. فیلیس.
دام. داستان همینه. دوست تو که اسمش هم فیلیس نیست، به محض این‌که اون تیکه‌ گوشت از زیر لباست افتاد زمین، دست‌هاش رو برد بالا و داد زد که «من این زن رو نمی‌شناسم.» بعدش یه‌ تیکه گوشت هم از زیر لباس خودش افتاد پایین.