معرفی و دانلود رایگان کتاب در آغوش عشق

عکس جلد کتاب در آغوش عشق
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب در آغوش عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب در آغوش عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب در آغوش عشق

کتاب در آغوش عشق متشکل از سه داستان کوتاه و خواندنی اثر محمدعلی قجه است که هر کدام از آن‌ها پند و نکته‌ی آموزنده‌ای را در بردارد.

موضوع داستان‌های کتاب در آغوش عشق:

در آغوش عشق: حکایت مادر فداکاری که برای فرزندش سختی‌های بسیاری را تحمل می‌کند و سرانجام در اوج ناامیدی عشق از راه می‌رسد.

قصه غصه‌ها: حکایت زندگی ساده انسان‌هایی است که با شرف خود زندگی را می‌گذرانند.

آرزو: کودکی که در آرزوی خواندن و سواد داشتن است و کتابفروشی در این راه یاری‌اش می‌کند.

در بخشی از کتاب در آغوش عشق می‌خوانیم:

امیرعلی بعد از کلی گریه بالاخره توی بغلم خوابش برد، اونقدر گریه کرد که صورتش پر از اشک شد و دلم براش خیلی سوخت. آخه اولش سرش داد زدم چون واقعاً خسته‌ام کرده بود ولی بعد عذاب وجدان گرفتم و با ناز و نوازش آرومش کردم.

واقعاً اون بچه چه گناهی داشت که باید گرفتار مشکلات من می‌شد؟ منی که هر روز یه مشکل برام سبز می‌شد و فرداش یکی دیگه.

آروم پاهای خسته‌ام رو دراز کردم و بچه‌ام رو با نهایت عشقی که توی وجودم بود توی بغلم فشردم و ناخودآگاه گریه‌ام گرفت.

اما با خودم گفتم مردم چی میگن؟ خودتو جمع ‌و جور کن.

و سعی کردم تا اشک‌هام رو با همه بغضی که توی دلم بود قورت بدم ... اما بغض لعنتی گلوم رو گرفته بود و داشت خفه‌ام می‌کرد.

از لب پله‌های مغازه‌ای که گوشه‌اش نشسته بودم خودمو جمع کردم و امیرعلی رو انداختم روی دوشم و ساکم رو گرفتم دست دیگه‌ام و بلند شدم.

نشستن فایده‌ای نداشت، باید می‌رفتم به چند آدرس که صبح توی روزنامه پیداکرده بودم. روزنامه‌ای که پر بود از آگهی‌های رنگ‌ و وارنگ.

همه شون نزدیک بودن و می‌شد یه روزه چندتایی رو رفت.

اما نمی دونستم که بالاخره به نتیجه می‌رسم یا نه ... ولی به‌هرحال چاره‌ای نبود و از نشستن و منتظر معجزه بودن بهتر بود.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب در آغوش عشق
نویسنده
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات50
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب در آغوش عشق

Fd
۱۴۰۱/۱۰/۱۹
داستان خوبی بودمن کارهای آقی محمد علی قجه را دنبال میکنم ایشون قلم خوبی دارند... امیدموفقیت‌های بیشتری رابراشون دارم کتاب رودوست داشتم... زنی بامشکلات بسیارزیاد بافقرونداری... ونداشتن حتی یک حامی وبدتراز اونا یه بچه مریض اماخوب آخر ش که خواستگارش زن گرفت وسریع تووقتی که تصادف کردمعلوم نیست ازکجا به پیداش شدتازندگی اون رونجات بده درک نکردم کاش داستان یکم ادامه دارمیشدو اگردرآخرهم هم میرسیدن یکم ازاین که گفت ازدواج کردم میگذشت که این قدردور از ذهن نباشه............ اما اونجایی که بهش تحمت ناروا، زدن خیلی دردناک بود خدا برا هیچ کس نخواد خیلی گریه کردم براش کاش مردم این قدربه هم تحمت نمیزدن واینقدربا هم دیگه بد تا نمیکردن البته یه انگل‌هایی هستن که میان و به آدم خیانت میکنن که آدم دیگه به هیچ کس نمیتونه اعتمادکنه..... وقتی آدم از نزدیک‌ترین کسش ضربه بخوره تاآخرعمرنمی تونه به کسی اعتماد کنه واین بی اعتمادی زیادمیشه وکل جامعه رو در بر میگیره........ انشاالله که این اتفاقات براهیچ کس نیافته چه خیانت دیدن چه تهمت ناروا بهت زدن..... دوتاداستان دیگه روهم خوندم هم اون پیرزنی که باعروس وپسرش زندگی میکردکه زندگی خیلی فقیرانه‌ای داشتن واون دختراومدوبهشون کمک کرد امیدوارم از این جور آدم هاکم نباشه تو جامعه ماباید خودمون به داد همدیگه برسیم این طوری خدا هم به دادمون میرسه البته هرچندکمک کم ولی خوب برای اون خانواده‌ای که هیچی نداشتن خیلی خوب بود..... واماداستان آخر روخیلی دوست داشتم پسری که کارمیکردو آرزوی درس خواندن داشت ومرد کتاب فروش کمکش کرد که هم کاربکنه وهمچنین درس هم بتونه بخونه یعنی خودش درس خواندن را بهش یاد دادودر آخر هم که خودش فوت کرده بود و پسرک به جای اون کتاب می‌فروخت خیلی عالی بود.
م.ح
۱۴۰۳/۰۹/۰۵
سلام. این کتاب، بیان حقیقتی آشکار درمورد بانوانی است که حامی یاخویشاوند نزدیک ندارند که هم ازنظر مالی به آن‌ها کمک کنند وهم درشرایطی مثل شخصیت اصلی این رمان که فقط نیازدارد تاکسی ازفرزندکوچک وبیمارش مراقبت کند تابتواند خودش سرکار برود. متاسفانه دربرخی فرهنگ‌ها، این عقیده جاافتاده که اگر زنی، مردی و بالای سرش نباشد که خرجش رابدهد، آن زن، بیچاره است!! بانوان سرزمینمان، بسیار هنرمند وقدرتمند وعفیف هستند ومی توانند دربسیاری ازمشاغل اجتماعی وخانگی، موفق باشند ودستشان درجیب خودشان باشد، فقط باید موانع اجتماعی وخانوادگی، برداشته شود. دراین کتاب، نویسنده بامهارت تمام، این مشکلات رابه تصویر می‌کشد. چقدر متاسفم برای نگاه‌های ناپاکی که وقتی یک خانم برای تامین مخارج زندگی اش، دنبال کار می‌گردد، به او بادیده دیگری نگاه می‌کنند! چقدر خوب است که مردان، نجابت غیرت وزنان عفت وحیا راسرلوحه زندگی قرار دهند. ممنون ازنویسنده این کتاب.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۱۴
من داستان دوم و سوم را بیشتر دوست داشتم. داستان اول موضوعی تکراری داشت. اصلا چطور آن پیرمرد که رفتارش پدرانه بود، به آن دختر علاقه‌مند شد. و همسرش چطور اینقدر سریع او را ترک کرد. شخصیت اصلی قصه که ادعا داشت هنوز دل در گروی همسر سابق خود دارد، چگونه همه‌چیز را از یاد برد و جالب اینکه آقای مرتضوی را همچون پدر خود میدانست و زمانی که از او خواستگاری کرد، تعجب کرده بود، اما با اینحال. سریعا به او پاسخ مثبت داد! از همه عجیبتر بعد از تصادف دختر، او از کجا خبردار شد و به بیمارستان آمد و از احضاریه‌ی دادگاه هم مطلع بود. در ضمن نویسنده‌ی محترم به احضاریه اشاره کردند، اما دیگر دنباله آن را نگرفتند و با پایان داستان، این موضوع را رها کردند. که البته موضوع عجیبی هم بود، چون در داستان یکی دو بار اشاره شده‌بود که یکی از دلایل رفتن پدر بچه این بود که از داشتن بچه بیمار وحشت کرده بود. در کل به نظرم قصه اول کم و کاستی‌های زیادی داشت و قصه دوم و سوم قابل قبول‌تر بودند.
سعید جعفرپور
۱۳۹۹/۰۲/۰۹
خیلی خوشم اومد. سالهای زیادی رو در کارگاهها کار کردم. مولوی. شوش. خیابون ولیعصر.... لوله کشی خیاطی برق کشی. نظافت منازل. نظافت سینما.. کارگری... جمع آوری ضایعات... وخیلی کارهایی که یادم نیست. وقتی این کتاب رو خوندم یاده همین موقع‌ها افتادم که چقدر ازاین آدم‌ها دورو برم بودند.. باتمام وجود حسش جامعه کردم.. مشکلات رو بیان کردند. لذت بردم.. همه چیز درست میشه.. وگرنه اصلا خراب نمیشد.. ورد زبونم اینه که همه چیز درست میشه چون خدا گفته.... ممنون از نویسنده مومنون از کتابراه. موفق باشید
آمین
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
آقای قجه قلم بسیار شیوایی دارند، ۳ داستان با محوریت فقر و پتانسیل بالای اخلاق و امید در هر سه داستان زنی زیبا، جوان، تنها و پاکدامن در مواجهه با جامعه‌ای که با رفتار غلط چند نفر همه زشتی‌ها و بدی‌ها رو به پاکان تعمیم می‌دهند و صبوری و مقاومت و در آخر چشیدن میوه شیرین صبر؛؛؛ دو قصه کوتاه بعدی به و و تلاش آبروداری جمعی کوچک دورافتاده و عابری دلسوز و خیر برای هر دو طرف و پسری تنها و مردی نیک و پایانی با نام نیک برای مرد و کاشانه‌ای از دانایی برای جوان به جا می‌ماند آرزوی توفیق روزافزون برای نویسنده و تیم کتابراه عزیز
Sahar_N
۱۴۰۱/۱۲/۰۲
رمان کوتاه بود ولی بسیار دوست داشتنی. خیلی خوب حس مادر رو توصیف میکرد ولی یه مسئله‌ای برام جای سوال داشت که اول داستان گفته شد که امیرعلی ١ تا دو سال دارد اما بعد مادر در مورد نقاشی هاش گفت که خانه‌ای سبز و درخت‌هایی که روشون سیب قرمز دارند و تصویر پدر و مادر همراه فرزند را کشیده. بنظرم این قسمت رو تناقض داشت چون کودک ١-٢ساله نمیتونه همچین نقاشی رسم کنه. اخر داستان هم تعجب کردم که چطور اقای مرتضوی حتی از برگه احضاریه دادگاه هم خبر داشت؟!
داستان دوم و سوم رو هم خوندم خوب بود ممنون از نویسنده محترم و کتابراه عزیز
آیلار میرزازاده
۱۳۹۹/۰۲/۱۲
به نظرم داستانش تکراری بود و میشد حدس زد بعدش چی میشه یه زن تنها با کلی مشکلات که یکی میاد فرشته نجاتش میشه و بعد با هم ازدواج میکنن و خوشبخت میشن نویسنده قلم خوبی داشت اما من از دیدگاه خودم دوست نداشتم و برام جالب نبود اما برای کسایی که دنبال رمان کوتاه هستند مناسبه این دیدگاه من بود امیدوارم باعث رنجش نویسنده نشم من احترام زیادی برای نویسنده‌ها وآثارشون قائلم و سعی میکنم دیگر آثار شما رو هم مطا لعه کنم ممنون بابت رایگان کردن کتاب هاتون
زهرا
۱۴۰۳/۰۶/۱۹
کتاب در مورد زنیه که شوهرش ولش کرده رفته خارج و یه بچه‌ی مریض کوچیک داره، همه مردای دور و برش بهش چشم دارن اما یکیشون واقعا دوسش داره و اون زن نمیدونه، خلاصه کلی بدبختی و فقرو تحمل میکنه و آخرش توی تصادف میفهمه که صاحب کارش عاشقشه و باهاش عروسی میکنه. داستان کلیشه‌ای فیلمای درجه سه تلوزیون.
به تر
نظرم میتونست جذاب باشه، اون خانوم مستقل میشد و یه کارگاه راه می‌انداخت یا ادامه تحصیل می‌داد یا بچه شو یه خیّر درمان میکرد و با اون عروسی می‌کرد، در کل داستان جذاب نیست فقط برا وقت پر کردنه.
نازنین فاطمه بهروز
۱۳۹۹/۰۴/۰۷
سلام و درود به نویسنده.
داستان کوتاهی که نوشته بودید خیلی خوب بودند با اینکه شما یک نویسنده مرد هستید ولی به خوبی توانسته بودید احساس یک مادر رو به ما منتقل کنید و این عالیه.
فقط یه مشکل خیلی کوچیک در داستان اول بود که به نظرم میتونست به صورت دیگری روایت شود
همسر حاجی-همون مردی که به سارا کار
داد-با اینکه یک خانم مذهبی و با خدایی بود ولی به همسر خودش شک کرد.
شاید به نظر من این یک مشکل بود در داستان. ولی شما قطعا یک نویسنده توانایی هستید.
با آرزوی موفقیت.
مهدی عزتی
۱۴۰۰/۱۰/۲۵
خدارا شکر انسان‌های نیکو داریم که باعث می‌شوند افراد نیازمند احساس تنهایی و نا امیدی نکنند از داستان آخر که برگرفته از زندگی شما بود بسیار خوشم آمد به راستی که انسان‌ها درسختی ستاره می‌شوند بسیار سپاس گذارم از افراد نیکو و این فرد بزرگوار که باعث شده است نابغه‌ای مانند شما دست به قلم شود ممنونم از نمایان کردن سختی‌های زندگی من واقعا عاشق کتاب‌های شمل هستم بسیار عالی می‌نویسید مخصوصا در به کار گیری وقایع زندگی حرفی ندارید سپاس👏🏻👏🏻👏🏻😍
ریحانه نفسم
۱۳۹۹/۰۲/۱۵
باسلام ممنون ازنویسنده محترم این داستانها وممنون بابت رایگان کردن این کتاب خوب. من خودم کموبیش طعم فقر و چشیدم البته نه به این شدت ولی میدونم فقرخودش یه درده و نگاه ملامت گرکسانی که جای تونیستن نمیدونن نداری چی هست دردعمیق تریه. خیلی خوب بودهرسه داستان من ممنونم که نویسندگانی چون شما هستند که دردهای اجتماع روروایت میکنن و فقط بفکرفروش نیستن
بانوی ستاره چین
۱۳۹۹/۰۵/۲۷
سلام قسمت اول داستان یعنی در آغوش عشق رو خوندم و قصه غصه‌ها رو هنوز نخوندم
در آغوش عشق گویی از یک فرد آماتور نوشته شده باشه
روال داستان خیلی تخیلی
زنی تنها با بچش و مشکلات مالی
میخواد ب پیشنهاد ازدواج صاحب کارش جواب مثبت بده بعد میبینه طرف ازدواج کرده.... در نهایت دوباره سر راه هم قرار می‌گیرند و مرد بهش میگه از همسرم جدا شدم
همسر من میشی؟
همزاد پنداری نمیشه کرد با داستان
بد نبود🌹
پروانه تاجی
۱۴۰۳/۰۴/۲۱
باسلام داستان‌های که در این کتاب بود داستان‌های بودند که هر روز در کنار زندگی ما اتفاق می‌افتند در داستان اول سخت کوشی وتلاش مادری جوان در برابر مشکلاتی که بررگتر از خوش بودند را نشان میداد در داستان‌های بعدی احساس انسانیت و همزاد پنداری را در ما بیدار میکرد چه خوب است نسبت به اطرافیانمون بی تفاوت نباشیم و محبت را از هم دریغ نکنیم با سپاس فراوان از نویسنده محترم و کتابراه عزیز🌹
سارینا دهدشتی
۱۴۰۱/۰۵/۱۸
سلام و درود
کتاب در آغوش عشق برام لذت بخش بود، بخصوص که داستان‌های کوتاه بود.
داستان اول بسیار زیبا احساسات یک مادر رو توصیف کرده، من بعنوان یه مادر دقیقا وقتی دخترم رو بخاطر عصبانیت خودم دعوا میکنم، همین احساس رو دارم.
کلا داستان خوبی بود.
دو داستان کوتاه دیگه هم خیلی خوب هستن، مخصوصا برای افرادی که کمی حتی طعم فقر رو چشیدن، قابل درک هست.
ممنون از قلم خوبتون.
ممنون از عوامل کتابراه.
طهورا جعفری
۱۴۰۱/۰۵/۰۹
بسیار داستان‌های خوب و آموزنده‌ای داشت و من بسیار لذت بردم.
داستان اول که درباره عشق یک مادر به فرزندش بود، اینکه چقدر یک مادر می‌تونه برای بچه‌اش فداکاری کنه و هرکسی این احساس رو درک نمیکنه.
واقعا زیبا بود. همچنین داستان‌های بعدی که بسیار آموزنده و مفید بودن و نشون میدن که ما نباید از کنار انسان‌ها به راحتی گذر کنیم و چقدر خوبه که به اطرافمون توجه داشته و قدر انسان‌های دیگر رو هم بدونیم.
مشاهده همه نظرات 199

راهنمای مطالعه کتاب در آغوش عشق

برای دریافت کتاب در آغوش عشق و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.