معرفی و دانلود کتاب دختران بلیط فروش
برای دانلود قانونی کتاب دختران بلیط فروش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دختران بلیط فروش
کتاب دختران بلیط فروش به قلم مارگارت دیکنسون، داستان خانوادهای را به تصویر میکشد که از جنگی عبور کردهاند و تمام مردان خانواده در این جنگ کشته شدهاند. به عبارت دیگر مردی در این خانواده باقی نمانده است.
اعضای باقیمانده این خانواده که 5 زن هستند، باید دوباره و اینبار با شرایط بجنگند. آنها ویژگیهای مشترک و متفاوت زیادی با یکدیگر دارند. یکی در تب و تاب است تا هرگز از اعتقادات و باورهای خویش پا فراتر نگذارد و دیگری برعکس، از خط قرمزها عبور میکند.
گریس، مری، پگی، رُز و میرتل شخصیتهای دوست داشتنی کتاب دختران بلیط فروش (The clippie girls) هستند که هر یک به گونهای علاقه شما را هنگام خواندن کتاب بر میانگیزند.
مارگارت دیکنسون (Margaret Dickinson) متولد گِینزبورو واقع در لینکلنشِر، در سن هفت سالگی به کرانهی دریا رفت و از همان زمان عاشق دریا و مناظر لینکلنشر شد. آرزوی او برای نویسندگی خیلی زود شکل گرفت و در سن بیست و پنج سالگی اولین رمان خود را به چاپ رساند.
در بسیاری از رمانهای او، داستان در مرکز شهرستان مارگارت رخ میدهد اما در کتابهای نخهای درهم و رشتههای درهم پیچیده، داستان نه تنها شامل لینکلنشر بلکه شامل صنایع پارچهی توری و بافندگی ناتینگهام نیز میشود. جدیدترین رمان او، جنگِ جِنی، در میان بیست رمان برتری بود که بیشترین فروش را داشتند.
در بخشی از کتاب دختران بلیط فروش میخوانیم:
بیهوشی پگی خیلی طول نکشید و به طور غریزی موفق شد ریل را محکم بگیرد تا وسط جاده نیفتد. در انبوهی ازگرد و خاکی که به خاطر بمب ایجاد شده بود به سرفه افتاد، به زحمت روی پاهایش بلند شد و به سمت بدنهی تراموا تلو تلو خورد. حتا یک شیشهی سالم هم باقی نمانده و یک طرف تراموا به شدت آسیب دیده بود.
دلواپس مسافرهایی شد که در این قسمت نشسته بودند. یک یا دو نفر داشتند به زحمت از جا بلند میشدند، عدهی دیگری بیحرکت نشسته بودند. بیرون از آنجا، شرارههای آتش ساختمانهایی را که بمب مستقیم به آنها خورده بود در خود فرو میبلعید.
پگی صدای بمی را شنید که میگفت: «عزیزم، بذار کمکت کنم» و مرد جوانی را دید که موهایی تیره داشت و اونیفورم ارتشی تنش بود، او داشت به خانمی که روی زمین افتاده بود کمک میکرد بلند شود.
پگی با صدای بلند مسافرانش را مورد خطاب قرار داد: «لطفاً اگه میتونین از تراموا بیاین بیرون.» نمیتوانست به درستی ببیند کسی به طور جدی صدمه دیده یا نه، اما از اینکه کسی کشته شده باشد هراس داشت. از هرطرفش میتوانست صدای ناله و گریهی زنها را بشنود. خدا را شکر که به هنگام چنین انفجاری بچه همراه آنها نبود. تحمل بیرون کشیدن بچهها از خرابهها را نداشت. به زحمت به جلوحرکت کرد، چشمهایش میسوخت، نفسش صدای بدی داشت، زنی را پیدا کرد که روی یکی از صندلیها به حالت غش افتاده بود.
سعی کرد زنی را که از هوش رفته یا چیزی بدتر از آن به سرش آمده بود بلند کند، این چیزی بود که پیش خودش فکر کرد اما جرأت بر زبان آوردن آن را نداشت، در همین لحظه آن سرباز به سمت او آمد. «عزیزم، من بلندش میکنم. تو پاهاش رو بگیر.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دختران بلیط فروش |
نویسنده | مارگارت دیکنسون |
مترجم | سالومه خدابخشی |
ناشر چاپی | نشر هنر پارینه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 466 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-99041-0-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |
کار مترجمش واقعا خوب بود.
ولی آخر کتاب یکم سرهم بندی شده بود.
رز واقعا شخصیت مزخرفی داشت و فکر میکنم خواهر بد هزار بار بدتر از دشمن آدمه.