معرفی و دانلود کتاب خوکچهی بادنما
برای دانلود قانونی کتاب خوکچهی بادنما و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خوکچهی بادنما
کتاب خوکچهی بادنما نوشتهی احمد آرام، متشکل از پنج داستان کوتاه است که همگی فضایی شوخ و طنزآمیز دارند و تا حدودی بین واقعیت و خیال در نوسان هستند. آرام که از نویسندگان مطرح معاصر محسوب میشود و چندین جایزهی معتبر را هم از آن خود کرده، در این مجموعه داستان به سراغ سوژههایی عجیب و متمایز رفته و کوشیده به شکلی ابزورد و در قالب کمدی سیاه آنها را روایت کند.
دربارهی کتاب خوکچهی بادنما
داستان کوتاه از قالبهای جذاب ادبیات داستانی بهحساب میآید. این فرم گرچه پس از رمان به ایران وارد شد ولی خیلی زود موردتوجه نویسندگان فارسیزبان قرار گرفت و به محبوبیت رسید. ویژگیهای منحصربهفرد و متفاوت این قالب باعث شده تا در این چند دهه نویسندگان زیادی به آن روی بیاورند و به این شکل قصه بنویسند. تا جایی که برخی از آنها به بهترینهای ادبیات فارسی تبدیل شدند و حتی داستاننویسی فارسی را متحول کردند. یکی از نویسندگان صاحب سبک و معتبر در این حوزه، احمد آرام است. آرام در طول بیش از پنجاه سال داستانهای زیادی نوشته و منتشر کرده که به خاطر برخی از آنها توانسته جوایزی را هم کسب کند. مجموعه داستان خوکچهی بادنما یکی از آخرین آثار این نویسنده محسوب میشود که میتوان آن را ادامهی نوشتههای قبلی او دانست. آرام در این داستانها به سراغ سوژههایی عجیب و متفاوت رفته و کوشیده با لحنی طنز قصههایش را روایت کند.
داستان کوتاه به نسبت رمان فرمی فشردهتر دارد. نویسنده باید پلات، شخصیتها و دیگر اجزای داستانش را خیلی سریعتر معرفی کند و بسط و توسعه دهد. به همین خاطر در خیلی از این داستانها، نویسنده به سراغ روایت یک موقعیت خاص میرود و سعی میکند بهجای پرداخت قصههای فرعی، روی خط اصلی داستانش متمرکز باشد. اما با تمام این محدودیتها، این قالب امکانات ویژهای دارد که مهمترینش فرصت خلاقیتپردازی است. بنابراین خیلی از نویسندگان این داستانها بیشتر بر همین امکان متمرکز میشوند و میکوشند تا حد ممکن هم در فرم و هم در محتوا خلاق و ساختارشکن باشند. احمد آرام ازجمله همین نویسندگان است که در اکثر قصههایش تلاش کرده روی ایدههای منحصربهفرد دست بگذارد یا در سوژههای کلیشهای دست ببرد و آنها را به شکل جدیدتری بازگو کند. او در کتاب خوکچهی بادنما با پیش گرفتن همین شیوه، از روایتهای کلاسیک و آشنا فاصله میگیرد که همین باعث جذابیت قصههایش شده. برای مثال در یکی از داستانهای او، راوی یک فرد نابیناست و به تعریف ماجراهایی که از سر گذرانده میپردازد. آرام فضای داستانهایش را بهگونهای خلق کرده که گویی در مرز رؤیا و واقعیت قرار دارند و مخاطب را شگفتزده و مردد میکنند.
قصههای کتاب خوکچهی بادنما باوجود تفاوتهایی که با هم دارند همگی در یک موضوع مشترکاند؛ لحن طنز و شوخطبعی. احمد آرام در کتابش به سراغ سوژههایی رفته که بعضاً تلخ و دردناک میشوند ولی کوشیده به شکلی ابزورد و کمدی به آنها نگاه کند. او که اصالتاً اهل بوشهر است، از افسانهها و نشانههای بومی شهرش هم الهام میگیرد و آنها را به نحو خلاقانهای در داستانهایش به کار میبرد. او در شیوهی دیالوگنویسی هم خود را محدود نمیکند و سعی دارد زبان افراد مختلف جامعه را بازسازی کند. اینچنین به داستانهایش غنا و عمق میبخشد و باوجود کمحجم بودن، مفاهیم زیادی را به مخاطبش انتقال میدهد.
مجموعه داستان خوکچهی بادنما را انتشارات نیماژ منتشر کرده است.
دربارهی مجموعهی کتاب بوف
کتاب بوف، مجموعه کتابهای داستانی انتشارات نیماژ هستند که بر داستانهای معاصر فارسی متمرکز بوده و میکوشند این ادبیات را معرفی نمایند. این مجموعه هم رمان و هم داستانهای کوتاه نویسندگان معاصر ایرانی را دربرمیگیرد. تاکنون بیش از ده کتاب در این سری به چاپ رسیده که «الفبای لازاروس»، «تعمد»، «دو زن زیبا» و «سوفار» ازجملهی آنها به شمار میروند.
کتاب خوکچهی بادنما برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب به علاقهمندان داستانهای کوتاه و دوستداران ادبیات داستانی فارسی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب خوکچهی بادنما میخوانیم
روزی که بهاندازهی کافی با ترکهی خیس به جانم افتاد هنوز هفت سالم نشده بود. بعد مچ دستم را گرفت تا کشانکشان مرا ببرد بهسمت خانهی اِچو. خانه میان پسکوچههای تنگ و تاریک فرورفته بود که اگر آن میدانچه نبود به این آسانی پیدا نمیشد. پسکوچهها مانند دلورودههای پیچدرپیچ به هم راه داشتند؛ گاهی سربالا بودند و گاه با یک شیب تُند یا چند پلهی سِمنتی، به یک میدانچه میرسیدند. پسکوچهها ظاهراً به هم شبیه نبودند اما همین که وسطشان گرفتار میشدی، انگار کسی با تردستی همهی پسکوچهها را به هم شبیه میکرد. این شباهت هولناک غافلگیرکننده بود و آدم بههیچوجه نمیتوانست از آن رازی که در معماریشان پنهان مانده بود سر دربیاورد. معمولاً ته تمام پسکوچهها باز میشد به یک میدانچه؛ و از آن جا هرکدام کشیده میشدند به میدانچهای دیگر. میدانچهها از طریق همین پسکوچهها به هم راه داشتند. دَرِ خانهی اچو توی میدانچهای باز میشد که وسطش یک درخت بابُل قرار داشت و این درخت بابُل نشانهای بود تا کسی آن خانه را گم نکند.
زمین پیش رویمان هموار نبود تا او بتواند تندتر راه برود. این قسمت شهر روی بلندیجا قرار داشت و گاه تپههای ناموزونِ اطراف آن باعث اختلاف سطح میشدند و همین کارِ او را مشکل میکرد؛ زیرا وقتی زور زیادی میزد به زانوهاش تَقوتُوقشان را درمیآورد. گاهی مجبور میشد کمی بایستد و به دیوار تکیه دهد. در تمام این حالتهایی که او را ناتوان نشان میداد غیرممکن بود ازم غافل بشود و مچ دستم را ول کند چون میدانست که مثل فشنگ از دستش درمیرفتم. به پسکوچههای هموار که میرسید دوباره جان میگرفت، میدوید و مرا هم مثل کیسهای پر از ارزن، بین زمین و آسمان، با خود میبرد. گاه که وارد پسکوچههای ناهموار میشدیم، خانهها مانند الّاکلنگ بالا و پایین میرفتند. از کنار لبهی هر پشتبامی که رد میشدیم چند نفر را بالایشان میدیدیم که یا راه میرفتند، یا به آسمان نگاه میکردند، و یا در نهایت همهشان با هم سوتهای گوشخراش میزدند.
فهرست مطالب کتاب
حفره
آن سه نفر
خوکچهی بادنما
خانهی اِچو
لطفاً منو نکُش، سُندُل
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خوکچهی بادنما |
نویسنده | احمد آرام |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 206 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-688-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |