معرفی و دانلود کتاب خرگوشها و مارهای بوآ
برای دانلود قانونی کتاب خرگوشها و مارهای بوآ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خرگوشها و مارهای بوآ
کتاب خرگوشها و مارهای بوآ نوشتهی فاضل اسکندر نویسندهی ایرانیتبار اهل قفقاز است. این داستان که در قالب فابل و از زبان حیوانات نوشته شده، در زمان اوج استبداد و خفقان شوروی سابق به طور غیرمستقیم به نقد استبداد حاکمان و رفتار منفعلانهی مردم پرداخته است. خرگوشها و مارهای بوآ داستان دو مار بوآست، یکی ماری پیر و تکچشم و دیگری ماری جوان که به تازگی به خوردن خرگوشها روی آورده است.
دربارهی کتاب خرگوشها و مارهای بوآ
داستانهای تمثیلی و روایت اتفاقات از زبان حیوانات یکی از شیوههای پرطرفدار و البته جذاب برای نگارش داستانها و رمانهاست. بسیاری از نویسندگان برای بیان اهداف و انتقادات سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی جوامع دورانشان، از این شیوه بهره گرفتهاند و کتابهایی همچون «کلیله و دمنه» و «قلعهی حیوانات» و «مرزباننامه» نمونههایی از این شکل ادبی بهشمار میروند. فاضل عبدلوویچ اسکندر ( Fazil Iskandar) نویسندهی ایرانیتبار اهل قفقاز نیز یکی از نویسندگان چیرهدستی است که برای بیان انتقادات سیاسی و اجتماعی خود و یورش به حاکمیت ظالم عصر خود، به این شیوه روی آورده است. او که بیشتر عمر خود را در مسکو گذرانده، در موسسهی ادبی ماکسیم گورکی روزنامهنگاری خوانده است. اغلب آثار و کتابهای او به زبان روسی نوشته شدهاند و بسیاری از آنها با برگردان زبان انگلیسی هم به چاپ رسیدهاند. پس از مرگ اسکندر در سال 2016 کاخ کرملین بیانیهای در رثای او منتشر و از او به عنوان خالق آثار ادبی جاویدان یاد کرد.
کتاب خرگوشها و مارهای بوآ (Rabbits and Boa Constrictors) که یکی از انتقادآمیزترین کتابهای فاضل اسکندر بهشمار میرود، در زمان اوج خفقان حکومت شوروی به رشتهی تحریر درآمده است. این کتاب در قالب فابل (داستان و حکایات از زبان حیوانات) نوشته شده و شخصیتهای آن تماما حیوانات هستند؛ به سبب این تشابه در موضوع و قالب با کتاب قلعهی حیوانات جورج اورول، عدهای این دو اثر را با یکدیگر مقایسه میکنند.
این کتاب که با زبانی شیوا، ساده و روان نوشته شده، به روایت اتفاقات میان دو مار بوآ و چند خرگوش میپردازد؛ در واقع فاضل اسکندر در کتاب خرگوشها و مارهای بوآ میکوشد تا از زبان حیوانات به مسائل مهمی همچون روابط میان حاکمان و مردم، حفظ قدرت، منفتطلبی، استبداد، استعمار و رفتار منفعلانهی جامعه بپردازد.
داستان کتاب خرگوشها و مارهای بوآ از زاویهی دید مار پیری به نام چپ چشم شروع میشود که در واقع تنها یک چشم دارد و در طی داستان تعریف میکند که چطور چشم دیگرش را از دست داده. سپس با پیشرفت داستان ابعاد دیگری نیز به آن اضافه شده و مخاطب کمکم با جامعهی مارهای بوآ و خرگوشها و روابطی که میان آنها در جریان است، آشنا میشود. مار جوان دیگری نیز در داستان حضور دارد که با وجود سن کمش توانسته خرگوشهای زیادی را شکار کند و همین اتفاق باعث شهرت او در میان جامعهی مارها شده است. مار جوان در پی به دستگرفتن قدرت است و مقابلهاش با مارهای پیری که سعی در حفظ قدرت دارند، زمینهساز شکل گرفتن اتفاقات داستان میشود.
فاضل اسکندر در طی این کتاب میکوشد تا جامعهی انسانی را به جنگل تشبیه کرده و با زبان تمثیل و البته در لفافه به نقد جامعه و حاکمیت در دوران گذشتهی روسیه بپردازد. او در میان خطوط کتاب خود نشان میدهد فروپاشی جامعه ممکن است چه عاقبتی داشته باشد و چرا اصرار به برقراری نظم در جامعه در دوران مختلف اهمیت دارد. او در این کتاب نه تنها حاکمان، بلکه حتی مردم را نیز در نابسامانی اجتماعی جامعه دخیل میداند و معتقد است منفعتطلبی و عافیتخواهی مردم سبب تداوم حکومت حاکمان ظالم و بیکفایت خواهد شد. خرگوشها و مارهای بوآ از مشهورترین آثار تمثیلی فاضل اسکندر است که گرچه زبان سادهای دارد، اما به عمیقترین مفاهیم جوامع بشری پرداخته و با شجاعت دست به انتقاد از وضع نابهسامان موجود میزند.
این کتاب توسط آبتین گلکار به فارسی ترجمه شده و بهکوشش نشر افق به چاپ رسیده است.
کتاب خرگوشها و مارهای بوآ مناسب چه کسانی است؟
اگر طرفدار داستانهایی با تم اجتماعی و سیاسی هستید و یا از خواندن کتابهای «مزرعهی حیوانات» و «کلیله و دمنه» لذت بردهاید، احتمالا این کتاب نیز میتواند انتخاب خوبی برای شما باشد. زبان ساده و روان کتاب و حجم کمش، آن را به داستانی دلنشین و خوشایند تبدیل کرده که مخاطب میتواند در طی یک نشست آن را به اتمام رسانده و از آن داستان عمیق و پرمفهوم آن لذت ببرد.
در بخشی از کتاب خرگوشها و مارهای بوآ میخوانیم
در این لحظه خرگوش سادهاى که مورد احترام همه بود، به نمایندگى از خرگوشهاى ردهپایین اجازهی سخنرانى خواست و گفت: «گوش کن، اندیشمند! ما همه تو را دوست داریم، تو از جنس خود مایى، به فکر ما هستى. این خیلى خوب است، ولى فکر بعضى جاها را نکردهاى. مثلاً خود من هر روز به جنگل یا علفزار مىروم و به جالیز بومىها سرک مىکشم... هر روز ممکن است به مار بوآیى بربخورم، ولى ممکن هم هست برنخورم. مثلاً پریروز برنخوردم، دیروز هم همینطور، و خودت مىبینى که امروز هم، شکر خدا، سالم و سرحالم. نتیجه؟ من مىتوانم هر روز به جالیز بومىها بروم، ولى مار بوآ بههیچوجه نمىتواند هر روز مرا بخورد. پس معلوم مىشود اوضاع به نفع من است. پس یک جاى فکرهاى تو اشکال دارد، اندیشمند. برو روى تپهی سبز خودت و فکرى بکن که نه مارهاى بوآ به ما کارى داشته باشند و نه ما از تثلیث کبیرمان محروم بمانیم. آن وقت همهی ما، یکدل و یکزبان، دنبال تو راه مىافتیم.»
خرگوشهاى ردهپایین شروع کردند به فریاد کشیدن: «صحیح است! درست است!» چون در لحظات سخت، گرفتن این تصمیم که هیچ تصمیمى گرفته نشود، براى خرگوشها خوشایندترین تصمیم بود.
پادشاه خرگوشها هم فریاد زد: «من شخصاً اولین نفرى هستم که دنبالت راه مىافتم! به محض اینکه نتایجت تأیید شود!»
خرگوشها راضى از تصمیمشان که نگرفتن تصمیم بود، فریاد زدند: «زندهباد پادشاه بلندنظر ما!»
پادشاه ادامه داد: «از آن گذشته، براى آنکه اندیشمند بتواند خوب فکر کند و دلیلى براى پرت شدن حواسش نباشد، ما هر روز از سر میز خودمان دو هویج درسته به خانوادهی او مىدهیم!» خرگوشها فریاد زدند: «زندهباد پادشاه دست و دلباز ما!»
پادشاه فریاد زد: «سبقت در تولیدمثل، این است سلاح ما!» و براى آنکه نشان دهد جلسه تمام شده، پنجهی ملکه را گرفت و در کاخش از نظرها ناپدید شد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خرگوشها و مارهای بوآ |
نویسنده | فاضل اسکندر |
مترجم | آبتین گلکار |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 224 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-353-294-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی |
حیوانات درون داستان هرکدام نماد گروهی از انسانها بودند، پیتون کبیر نماد رییسی بود که حقش نبوده اما به ریاست رسیده مثلاً خودش مار پیتون بوده ولی زیر دستانش مار بواً.
پادشاه خرگوشها کسی بوده که دائما دروغ میگفته و با خرگوش وعدههای دروغین هارو خام میکرده.
خرگوشها نماد کسانی بودند که هر حرفی را باور میکنند مثلاً موقع سخنرانی هرچه که اندیشمند میگفت باور میکردند ولی تاکه پادشاه حرفی برخلاف اندیشمند میزد باز حرف پادشاه را باور میکردند.
مارها نماد کسانی بودند که تا برای کسی اتفاقی میافتاد رهایش میکردند و و سر چیزهای الکی بهشون بر میخورد و عصبانی میشدند.
کوتوله نماد کسی بود که هیچگاه حقیقت خودش را باور نمیکرد و به دنبال چیزی بود که هرگز نبوده و نمیشد.
اندیشمند نماد کسی بود که در راه فهمیدن و فهماندن حقیقت تلاش میکرد و حتی جونش رو فدا کرد.
نکته سنج و ملکه نماد افراد خائن بودند ملکه در پی خیانت به همسرش بود و نکته سنج به همنوع خود خیانت کرد.
کتاب درسهای مهمی برای زندگی داشت و شخصیتهای داستان هر کدوم درسی برای ما بودند.
فقط یه چیزی، چرا همهی شخصیتهای اصلی داستان میمردند؟ هم اندیشمند مرد هم چپ چشم هم پیتون کبیر و...
ولی در کل داستان زیبایی بود، لذت بردم.
یک چیز دیگه هم هست به نظر من کتاب برای نوجوانان نوشته شده بود ولی بقیه هم بخونن ضرر نمیکنن🙂