معرفی و دانلود کتاب خاکستان
برای دانلود قانونی کتاب خاکستان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خاکستان
کتاب خاکستان به قلم مارک هلاسکو، نویسندۀ صاحب سبک لهستانی، در سایه روایت زندگی یک سرسپردۀ حکومت کمونیستی، وضعیت اجتماعی و سیاسی لهستان قرن بیستم را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر میکشد. مردی که تمام زندگیاش در تبلیغ حکومت کمونیستی با جنگ و سخنرانیهای انقلابی خلاصه شده بود، ناگهان با چهره دیگری از این حزب آشنا میشود.
دربارهی کتاب خاکستان:
در سالهای تاریک و سیاه خفقان حکومت کمونیستی لهستان، مردی به نام فرانچیشک کوالسکی که یکی از طرفداران سرسخت و مبلغان این حزب بود، سخرانیها و جلسههای زیرزمینی را برگزار میکرد. او هیچگاه در نوشیدن الکل افراط نمیکرد و از این بابت به خود افتخار میکرد. کوالسکی یک شب دوست و همرزم سابق خود در جنگهای پارتیزانی را به طور ناگهان ملاقات میکند؛ آنها برای گپ زدن به میخانهای میروند و فرانچیشک بیوقفه مینوشد تا حدی که بیاختیار در خیابان فریاد میزد، رفتارهای عجیب و سخنان توهینآمیزش به مأمورین باعث اخراج او از مجمع زیرزمینی شد. یاران و نزدیکان وی حتی پسر او نیز فرانچیشک را ترک کردند. او از این حادثه سخت ناراحت و چشم به راه یافتن موقعیتی برای اثبات خود به همرزمانش بود. او در هر دیدار با دوستانش به حقایقی تکاندهنده پی میبرد...
هنگامی که مارک هلاسکو (Marek Hlasko) رمان خاکستان (The Graveyard) را در اواسط دهه 1950 برای ناشران در لهستان ارسال کرد، از هیچ کدامشان پاسخ مثبت نشنید. وقتی که او جویای دلیل رد شدن کتابش برای انتشار شد، به او گفتند: «این لهستانی که تو در داستانت به تصویر کشیدهای وجود ندارد!»
این داستان یک رمان کلاسیک از سرخوردگی سیاسی، اجتماعی یکی از نویسندگان اصیل و صاحبسبک لهستان است. او خود و دولت کمونیست لهستان را به شکل ناخوشایندی علیه یکدیگر قرار داده است و با به تصویر کشیدن نظارت دائمی، ارعاب و دستکاریهای عمیق روانشناختی شما را با حکومت کمونیستی قرن بیستم لهستان به خوبی آشنا میسازد.
نکوداشتهای کتاب خاکستان:
- هلاسکو در این اثر نمایندۀ افراد شکنجه شده، خشمگین و آسیبدیدهای است که از حکومت کمونیستی لهستان بیزارند. خاکستان همچون چاقویی بر رژیم لهستان فرو میآید. (The New York Times)
- نویسندهای خودآموخته اثری بی نظیر را خلق کرد که شورشی، آشفته و هیجانانگیز است. (Roman Polanski)
- هلاسکوی با استعداد، خواننده را با موجز بودن، مستقیم بودن و دراماتیک بودن داستانش، جذب خود میکند. (Saturday Review)
- نویسنده کتاب خاکستان، حتی در دروغ هایش همیشه یک حقیقت را منتقل می کرد. حقیقتی که همه به آن احتیاج داریم. (James Sallis)
کتاب خاکستان به چه کسانی توصیه میشود؟
تمامی علاقمندان ادبیات داستانی اروپایی و دوستداران داستانهای هیجانی، ماجرایی را به خواندن این رمان جذاب دعوت میکنیم.
با مارک هلاسکو بیشتر آشنا شویم:
مارک هلاسکو، نویسنده و فیلنامهنویس لهستانی تبار، ژانویه 1934 در ورشو، چشم به جهان گشود. زندگی افسانه گونۀ او در کودکی با جمله عجیبی که در روز غسل تعمید گفت آغاز گشت؛ وی در پاسخ به پرسش کشیش که آیا در چشمپوشی از ارواح شیطانی خواهد کوشید، گفت خیر! او خود را محصول دوران جنگ، گرسنگی و وحشت میداند و این امر شاید دلیل فقر فکری داستانهای کوتاه او باشد. تقریبا هیچ سند و مدرک موثقی از تخصیلات وی در دست نیست زیرا همگی در جنگ ورشو از میان رفتهاند و گفته شده که او نیز به دلیل مسائل و مشکلات عدیده خانوادگی و اجتماعی، در مقاطعی ترک تحصیل کرده است.
مارک در سال 1946 به نیروهای پیشاهنگی پیوست و دیری نپایید که به دلیل حضور ضعیفش در جلسات از آنجا اخراج شد. وی در کنگره جهانی روشنفکران برای صلح، که در آگوست 1948 در وروتساو برگزار شد، مدتی فعالیت کرد. او که دو بار سابقه خودکشی و بستری در بیمارستان روانی را داشت، به دلیل آثار و عقایدش در سال 1963 دستگیر و مدتی زندانی شد و نهایتا در سال 1969 چشم از جهان فروبست.
در بخشی از کتاب خاکستان میخوانیم:
کمتر از ده دقیقه پیاده راه رفتند و در این مدت فرانچیشک که بعد از فوران خشم، تمام توانش از بین رفته بود، کمکم دوباره به خودش مسلط شد. بعد از مدتی تصمیم گرفت ظاهر قضیه را حفظ کند، و حتی شروع کرد به سوت زدن. قیافۀ یک آدم بیگناه رنجیده را به خودش گرفت. سرش را بالا گرفت. با اطمینان برای خودش شلنگتخته میانداخت و وقتی یک بار سکندری خورد و متوجه نگاه سریع یکی از پلیسها شد، با برتری طعنهآمیزی لبخند زد. وقتی وارد دالان بلند و تاریکی شدند که به پاسگاه منتهی میشد با خودش فکر کرد: «نیاز نبود از کوره دربروم. همهاش بهخاطر این بود که خسته بودم و زیادی نوشیده بودم. ودکا واقعاً هدیۀ شیطان است. با این بچههای احمق به جایی نمیرسم. شاید واقعاً کار احمقانهای ازم سر زده! باید با یک آدم معقول حرف بزنم.»
از حیاطی کوچک گذشتند و وارد اتاقی شدند که یک نفر آنجا کشیک بود. وقتی وارد شدند، فرانچیشک برای اولین بار از زمان حادثه در خیابان، احساس ناراحتی و گرفتاری کرد. اول پلیس جوانتر در را باز کرد و عقب ایستاد و بعد از اینکه فرانچیشک داخل شد دو پلیس هم دنبال او آمدند و در را پشت سرشان بستند. در صدای بهخصوص و ناخوشایندی داد. فرانچیشک با خود اندیشید: «گل و بلبل است! همین یک جا که باید نرم باشد، نیست؛ باید روغنکاریاش میکردند. آخ اگر میشد الان با یک آدم معقول حرف بزنم.»
با دقت به اطراف نگاه کرد. ظاهرش خونسرد و بیتفاوت بود. اتاق بیتجملی بود، با دیوارهایی به رنگی ملالانگیز. خود اتاق با حفاظ به دو قسمت تقسیم شده بود. تقریباً وسطهای حفاظ، رنگی که روزی آن را پوشانده بود پاک شده بود؛ فرانچیشک فکر کرد دلیلش باید تکیه زدن «مشتریها» به آن باشد. روی دیوارها پرترۀ رهبران سیاسی نصب بود و بالای آنها عقاب لهستانی. نیمکتی چوبی کنار یکی از دیوارها قرار داشت؛ مردی پشت به اتاق روی نیمکت خوابیده بود. فرانچیشک باز فکر کرد: «نمیشود گفت که اینجا خیلی خوب اداره میشود.» و این اندیشه به او نوعی لذت بدجنسانه داد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خاکستان |
نویسنده | مارک هلاسکو |
مترجم | ثنا نصاری |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 149 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6983-73-0 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |