معرفی و دانلود کتاب خاک تاول زده

معرفی کتاب خاک تاول زده

جنین کامنز در کتاب خاک تاول زده که از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز به شمار می‌آید به زندگی پرفراز و نشیب زنی مکزیکی به نام لیدیا می‌پردازد که شوهرش توسط قاچاقچیان مکزیک به قتل می‌رسد و او اکنون به همراه پسر هشت ساله‌اش مجبور است به آمریکا بگریزد.

درباره کتاب خاک تاول زده:

لیدیا زن کتابفروشی است که در مکزیک به همراه پسرش لوکا و همسر روزنامه‌نگارش زندگی عاشقانه‌ای دارد. همه‌چیز خوب و آرام است تا این‌که همسرش متنی در خصوص یکی از رئیس‌های کارتل‌های مواد مخدر می‌نویسد و به همین دلیل کشته می‌شود.

لیدیا به همراه پسرش فرار می‌کند چون احساس می‌کند جان خودشان هم در خطر است. آن‌ها به سرعت از زادگاه خود فاصله می‌گیرند و به مهاجرانی تبدیل می‌شوند که به سمت شمال ایالات متحده می‌روند، جایی که کسی آن‌ها را نتواند پیدا کند.

راوی رمان جذاب خاک تاول زده (American Dirt) ثابت نیست و در طول داستان بین شخصیت‌های اصلی عوض می‌شود. داستان از دید لوکا و لیدیا آغاز می‌شود و جنین کامینز (Jeanine Cummins) شما را با بهت و حیرتی که یک کودک هشت ساله از سر می‌گذراند وارد فضایی وحشتناک می‌کند و در ادامه نیز از دید لیدیا ماجرا را پیگیری می‌نمایید. نویسنده به فراخور نیاز راوی را تغییر می‌دهد و با این اقدام هوشمندانه اطلاعات ضروری را در اختیارتان قرار می‌دهد.

این کتاب تمام ویژگی‌های یک رمان هیجان‌انگیز و اجتماعی را دارد و به موضوعی می‌پردازد که همیشه برای انسان‌ها اهمیت داشته و آن مسئله‌ی مهاجرت است. البته نوع خاص مهاجرتی که در رمان خاک تاول زده به آن اشاره می‌شود، بسیار نادر به شمار می‌آید اما در مجموع کوچ اجباری دیگر به معضلی بزرگ تبدیل شده است.

جنین کامینز داستان را بر اساس سلسله اتفاقات با موفقیت تمام پیش می‌برد و به عشق‌ها، رنج‌ها و امیدهای افرادی می‌پردازد که برای داشتن زندگی بهتر ترک دیار می‌گویند.

رمان خاک تاول زده با وجود خشونت‌های بسیاری که به تصویر می‌کشد ولی داستانی درباره‌ی امید و عشق است. شخصیت‌های اصلی این کتاب با همه‌ی رنجی که می‌کشند هیچ‌گاه امید خود را از دست نمی‌دهند و مقاومت می‌کنند و لیدیا کسی است که تحت هیچ شرایطی ایمان خود را به خدا از دست نمی‌دهد.

این رمان خواندنی از سوی بسیاری از منتقدان و نویسندگان مطرح مثل آن پاچت، جان گریشام و جولیا آلوارز تحسین شده است.

جوایز و افتخارات کتاب خاک تاول زده:

- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
- منتخب باشگاه کتابخوانی اپرا وینفری
- نامزد بهترین کتاب داستانی از سوی کاربران گودریدز

نکوداشت‌های کتاب خاک تاول زده:

- پیشران. (Elle)
- این قلب شما را قلقلک می دهد. (Marie Claire)
- این کتابی است که همه باید بخوانند. (Woman & Home)
- اثری قدرتمند، متحرک و فراموش‌نشدنی. (Reyna Grande)
- زمان غرق شدن در خاک تاول زده. (Entertainment Weekly)
- این رمان، اثری واقع‌گرایانه و شگفت‌انگیز است. (New york journal)
- رمان خاک تاول زده ممکن است کتاب فراموش نشدنی سال 2020 باشد. (Booklist)

کتاب خاک تاول زده مناسب چه کسانی است؟

اگر به داستان‌های روانشناختی، جنایی و اجتماعی علاقه دارید، فرصت مطالعه‌ی این رمان جذاب را از دست ندهید.

با جنین کامینز بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده در سال 1974 در اسپانیا به دنیا آمد پدر کامینز در نیروی دریایی آمریکا فعالیت داشت و مادرش هم پرستار بود و خودش هم از رشته‌های ارتباطات و زبان انگلیسی فارغ‌التحصیل شد و دو سال به عنوان متصدی بار کار کرد. تا این‌که جنین در سال 1997 به کشور آمریکا بازگشت و در انتشارات کتاب‌های پنگوئن مشغول به کار شد و 10 سال در این شغل ماند. از میان آثار کامنز می‌توان به مواردی مانند پسر بیرونی، شاخه کج، پاره پاره در بهشت و... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب خاک تاول زده می‌خوانیم:

لیدیا گفت: «این کتاب‌ها دوتا از کتاب‌های محبوب من هستن.» توضیح کاملی نبود، اما تنها چیزی بود که به ذهنش رسید.
مرد به لیدیا گفت: «واسه من هم همین‌طور.» و با تردید لبخندی به او زد و سبیلش خیلی آهسته تکان خورد.
لیدیا کتاب قلب قلدر رذل را دودستی نگه داشت و گفت: «قبلاً خوندینشون؟»
مرد به کتاب داخل دست او اشاره کرد و گفت: «خب، فقط این یکی رو.»
لیدیا به جلد کتاب نگاهی انداخت و به انگلیسی پرسید: «به‌زبان انگلیسی خوندینش؟»
مرد گفت: «بله، سعی کردم. انگلیسی‌م روون نیست، ولی خوبه. این داستان خیلی ریزه‌کاری داره. مطمئنم دور اولی که خوندمش یه چیزهایی‌ش رو نفهمیدم. دلم می‌خواد دوباره بخونمش.»
لیدیا که احساس می‌کرد کمی ازخودبی‌خود شده لبخندی زد و گفت: «درسته.» احساسش را نادیده گرفت و با بی‌پروایی ادامه داد: «می‌تونین هروقت تمومش کردین بیاین با هم درموردش بحث کنیم.»
مرد مشتاقانه سری تکان داد و گفت: «اوه، شما اینجا انجمن کتاب‌خونی دارین؟»
لیدیا کمی دهانش را باز کرد و خندید و گفت: «نه. خودم تنهام!»
«چه بهتر.»

بعد لبخندی زد و لیدیا اخم کرد، دلش می‌خواست حرمت این لحظه حفظ شود. آیا مرد داشت برایش دلبری می‌کرد؟ معمولاً هروقت مردی مرموز رفتار می‌کرد، جواب این سؤال مثبت بود. لیدیا کتاب را روی پیشخان گذاشت و کف دستش را روی جلدش پهن کرد.