معرفی و دانلود کتاب خاطرات یک ضدقهرمان
برای دانلود قانونی کتاب خاطرات یک ضدقهرمان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خاطرات یک ضدقهرمان
در طول تاریخ همواره رشادتها و فداکاریهای قهرمانان مورد تحسین مردم و جوامع قرار گرفته است. اما آیا تحسین و تأیید مردم، تمام چیزی است که از یک زندگی میخواهیم؟ کتاب خاطرات یک ضدقهرمان نوشتهی کورنل فیلیپوویچ با نگاهی نو و هنجارشکنانه، داستان مردی تنها را روایت میکند که دوران اشغال لهستان در جنگ جهانی دوم را به گونهای متفاوت نسبت به دیگر افراد میگذراند.
دربارهی کتاب خاطرات یک ضدقهرمان
قهرمان شدن میتواند لذتبخش و افتخارآمیز باشد، اما به چه قیمتی؟ کتاب خاطرات یک ضدقهرمان (The Memoir of an Anti-Hero) اثری جسورانه و متفاوت از نویسندهی لهستانی برندهی جایزه، کورنل فیلیپوویچ (Kornel Filipowicz) است. او که خود تجربهی زندگی در جنگ و اسارت در اردوگاههای کار اجباری را از سر گذرانده، در این کتاب با نگاهی تازه نسبت به جنگ، ما را با جهان راوی ناشناسی آشنا میکند که در مواجهه با ارتش آلمان نازی، هیچ قصدی برای قهرمان شدن ندارد و تنها میخواهد زنده و سالم از سیل مصیبتهایی که در خلل جنگ بر لهستان وارد شده، بیرون بیاید.
مردی تنها که از پنجرهی اتاقی کوچک، ورود سربازهای آلمانی به محله را تماشا میکند، اولین قابی است که کتاب خاطرات یک ضدقهرمان برای ما تصویر کرده است. مرد روزانه شاهد رفتوآمد نیروهای اشغالگر آلمان به خانهی همسایهها و به اسیری بردن مردان و زنانی است که به نوعی در برابر جنگ و آلمانیها ایستادهاند. اما نه تنها نسبت به آنها احساس ترحم و دلسوزی نمیکند، بلکه بر این باور است که تمام رفتارهای قهرمانانه برآمده از حماقتی آشکار است. مگر چه چیزی مهمتر از خود زندگی و آسایش وجود دارد وقتی نتیجهی آنهمه رشادت تنها از دست دادن جان خود و فرصت زندگی است و نه هیچ چیز دیگر؟
کتاب خاطرات یک ضدقهرمان اثری ضدجنگ است که مانند بسیاری از آثار ادبی پس از جنگ جهانی دوم، رویکردی اگزیستانسیالیست به مفهوم زندگی دارد. کورنل فیلیپوویچ، از مهمترین نویسندگان، فیلمنامهنویسان و شاعران لهستان پس از جنگ، سبک غالب آثار خود یعنی رئالیسم متافیزیکی را در این کتاب نیز حفظ کرده و بدون مزاحمت اما و اگرهای اضافه، به واقعیت در داستان وفادار مانده است. قهرمان داستان که درواقع ضدقهرمانی موفق به حساب میآید، با نکوهشِ از جان گذشتگیهای بیهوده در زمان جنگ، از نوعی خلأ و پوچی سخن میگوید که تنها با گرامی داشتن ذات زندگی رفع میشود. گرچه گاهی ممکن است در اثر چنین انتخابی، حسی ناخوشایند در وجودمان شکل بگیرد. در این کتاب با ماجرای این ضدقهرمان و مواجههاش با جنگ، و مشکلاتی که این نوع مواجههی خاص برایش رقم میزنند همراه میشویم؛ ورود به جهان مرد ناشناس کتاب خاطرات یک ضدقهرمان، فرصتی است برای بازنگری باورهای رایج نسبت به زندگی و مرگ؛ و جنگ که گویی پلی است میان این دو.
کتاب خاطرات یک ضدقهرمان با زبانی شیوا و روایتی خوشپرداخت، روزمرگیهای فردی را پیش چشممان تصویر میکند که فارغ از هر فرقهی سیاسی و باورهای وطنپرستانه، در پی حفظ آجرهای ساختمانی است که به نظر میرسد جنگ بالاخره روزی آن را آوار خواهد کرد. ساختمانی که چیزی جز خود زندگی و لحظات سادهی آن نیست.
اثر پیش رو توسط بیتا قلندر ترجمه شده و به همت انتشارات چشمه از مجموعهی برج بابل در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب خاطرات یک ضدقهرمان برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات ضدجنگ و نوولاهای مرتبط با جنگ جهانی دوم بسیار مناسب است.
در بخشی از کتاب خاطرات یک ضدقهرمان میخوانیم
خیلی عصبانی و ناراحت بودم و به آلمانی سرِ مرد داد زدم «خوک کثیف، چرا وقتی داشتی بهشون شلیک میکردی بالا نیاوردی؟!» چند لحظه بعد، خودم هم بالا آوردم. همه پشتسرهم به این حال افتادیم. آن روز بعدازظهر با همان ماشین ما را برگرداندند زندان. حس میکردم مریض شدهام. برای اولینبار فکر کردم جنایت فقط وقتی چهرهی واقعی به خود میگیرد که اینطور مقابل چشم آدمها قرار بگیرد و جنایتکار مادام که از دیگران نشنود جنایت کرده، وجدانش… آه، بگذارید اصلاً حرف وجدان را نزنم! فکر نمیکنم هیچوقت در زندگیام به اندازهی آن روز حالم بد بوده باشد. عکسهای روزنامهها پیش چشمم میآمدند، عکسهای اتاقهای گاز، صفهای طولانی زندانیها، اجسادی که روی هم کپه شده بودند و ردیف اجساد آویزان از چوبهی دار. وای، حالم خیلی بد بود! تنها فکری که به ذهنم میرسید و آرامم میکرد این بود که تن من بین اجساد متلاشیشدهی داخل سنگرها نبود. این فکر باعث شد وقتی برگشتم زندان، حال بهتری داشته باشم. حتی میتوانم بگویم از اینکه برگشتم و درهای آهنی پشتسرم بسته شدند احساس خوشحالی و امنیت کردم. سلول تاریک و کثیفمان با آن بوی شاش حالا به نظرم تمیز و روشن میآمد و حتی برای همبندیهایم دلسوزی میکردم.
متوجه شدم در نبودم یک وکیل آمده و راجعبه من و چند نفر دیگر سؤال کرده است. اینطور که همبندیهایم میگفتند، دادگاهمان نزدیک بود. وکیل کچل و کوتوله بود و عرق از سرورویش میریخت. چنان با عجله تو آمد که انگار کار همهی مردم شهر را ریختهاند سرِ کچل او و همزمان دارد همه را پیش میبرد. او گفت که لایحهی کیفرخواست من را خوانده و بهزودی یک نسخه از آن به دست خودم میرسد و اسم و آدرس شاهدهایم را پرسید. اسم و نشانی چهار نفر را دادم: خانم صاحبخانهام در خانهی کوهستانی، که کمکش کرده بودم تفنگ را قایم کند، سرایدار و زنش، و البته با قدری شک و نگرانی زوفیا. وکیل کوتوله و عرقکردهام همه را در یک دفتر کلفت و کهنه یادداشت کرد و با همان عجلهای که آمده بود رفت سروقت نفر بعدی. راستش اسم زوفیا را دادم، ولی بعید میدانستم پیدایش کنند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خاطرات یک ضدقهرمان |
نویسنده | کورنل فیلیپوویچ |
مترجم | بیتا قلندر |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 109 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1335-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |