معرفی و دانلود کتاب توصیه‌های بسیار جذاب برای سرطان

معرفی کتاب توصیه‌های بسیار جذاب برای سرطان

کریس کار در کتاب توصیه‌های بسیار جذاب برای سرطان، با ارائه‌ی سفارشات ضروری در مورد تغذیه و تقویت سیستم ایمنی بدن به تمام زنان و مردان تازه مبتلا شده به سرطان کمک می‌کند تا مسیر بهبودی‌‌شان را با عشق و انرژی مثبت سپری کنند.

کریس کار (Kris Carr) در این کتاب در مورد ماجرای خودش و سرطان نوشته است. او روزی با مراجعه به پزشک متوجه می‌شود که کبدش پر از تومورهای سرطانی شده و به شکل یک پنیر سوئیسی درآمده است. او آماده جنگ تن به تن با سرطان شد. او برای مقابله با این بیماری باید تغییر می‌کرد. بنابراین شروع به نوشتن کتاب و ساخت فیلم در مورد مسیر بهبودی‌اش کرد. همچنین از قرار ملاقات با پزشک‌ها، دوستانش، افراد مبتلا به سرطان مستندی ساخت.

کتاب توصیه‌های بسیار جذاب برای سرطان (Crazy sexy cancer tips) در مورد همه چیز صحبت می‌کند، از انتخاب انکولوژیست گرفته تا تشکیل یک گروه حمایتی با هدف هدایت بیمارانی که به دلیل داشتن بیماری از زندگی اجتماعی متفاوتی برخوردار هستند. همچنین به ارائه دستورهای آشپزی، راه‌حل‌های پزشکی و اطلاعاتی راجع به گروه‌های پشتیبانی نجات یافتگان می‌پردازد.

وقتی به انتهای این کتاب می‌رسید رسماً از مقطع دختر معصوم سرطانی فارغ‌التحصیل می‌شوید و به مقطع کابوی سرطانی می‌روید. بله! دختران کابوی سرطانی گروهی الهی هستند، زنان قدرتمند و مستقلی که زمام امور را با وجود موانع پیش ‌رویشان در دست می‌گیرند.

ما اهل نجوا نیستیم، غرش می‌کنیم! این تازه شروعی برای بروز کنجکاوی، قدرت و سرسختی نهفته در وجود ماست. شما الان کامل، بی‌عیب‌ و نقص و یک کابوی سرطانی هستید! موجودی بهشتی پر از شوخ‌طبعی و آتش‌بازی. جنگجوی خیره‌کننده‌ای که وجودش پر از آرامش و خشم است.

جملات برگزیده‌ی کتاب توصیه‌های بسیار جذاب برای سرطان:

- با خودم عهد بستم تا زمانی‌ که سرطان را شکست نداده‌ام از پا ننشینم. تسلیم نمی‌شوم و در انتظار ناشناخته‌ها نمی‌مانم. آن‌قدر با این بیماری مبارزه می‌کنم تا دوباره سرحال و قبراق شوم!
- روش‌هایی اساسی، عملی، مضحک، واقعی، جالب و جذاب برای زندگی شما که سرطان دارید وجود دارد. شدنی است و حتماً از پس آن برمی‌آیید. پس بانوی عزیز، لبخند بزن و بدان که تنها نیستی.
- بیماران سرطانی مثل سربازها یا قربانیان تجاوز دچار اختلال استرس پس‌از حادثه می‌شوند.
- برای کنارآمدن با سرطان به خودتان زمان بدهید و اجازه دهید زمان آن را حل کند.
- چون شما سرطان دارید وارد مسیری شده‌اید که باید آن را طی کنید ولی سرطان دوی ‌سرعت نیست؛ بلکه بیشتر شبیه دوی استقامت است.

در بخشی از کتاب توصیه‌های بسیار جذاب برای سرطان می‌خوانیم:

چون دکتر شگفت‌انگیز خودم در تعطیلات بود، دکتر نیمه‌شگفت‌انگیزی مسئولیت پروندۀ پزشکی من را برعهده گرفت. لحن خسته‌کننده و مبهم او کلافه‌ام می‌کرد. هرچه در صورت او دنبال نشانه‌ای می‌گشتم، چیزی دستگیرم نمی‌شد. او به چند احتمال اشاره کرد، از جمله: هایپرپلازی گره‌ کانونی یا پولیپ‌های آدنوماتوز. تکه‌برداری سوزنی قفسۀ سینه‌ام همه‌ چیز را مشخص می‌کرد. آن‌طور که بعداً متوجه شدیم، پدرم و دکتر، هر دو از دانشگاه سیراکیوز فارغ‌التحصیل شده بودند. بعداز گفتگوی کسل‌کنندۀ آن‌ها که ارتباطی هم با بیماری من نداشت، پدرم از دکتر خواست تا با او خصوصی صحبت کند. عذرخواهی کردم و از اتاق خارج شدم. بیرون از اتاق دکتر، دانیل، دستیار همیشه‌ عصبانی او را دیدم. یکدیگر را بغل کردیم و او حالم را پرسید‌. در چشمانش چیزی دیدم شبیه به چیزی که در چشمان دکتر سونوگرافی دیده بودم.

با اینکه آمادگی شنیدن چیزی که از آن واهمه داشتم را نداشتم و او هم این را‌ می‌دانست پرسیدم: «حدستون درمورد مشکل من چیه؟» جوابم را با سؤال داد و گفت: «تصورت راجع به حجم خیلی زیاد تومورها چیه؟»

گفتم: «سرطان.»

«همین‌طوره.»

وحشت تمام وجودم را فرا گرفت. اتاق دور سرم چرخید. چه اتفاقی برای بدنم افتاده بوده؟ سرطان واژۀ ترسناکی ا‌ست. یک لحظه خودم را بدون مو و در حال جنگیدن برای زنده ماندن تصور کردم. چطور این اتفاق برای من افتاد؟ همیشه فکر می‌کنیم سرطان فقط برای دیگران است و آشنایان و عزیزان ما و البته خود ما هیچ‌گاه به این بیماری مبتلا نمی‌شویم. من فقط سی‌ و یک سال داشتم و دختری جوان و پرجنب‌ و‌ جوش بودم. این غیرممکن است! احساس می‌کردم به یک لوله تفنگ خیره شدم و در حال شمارش گلوله‌های باقیماندۀ‌ درون آن هستم.

فهرست مطالب کتاب

مقدمۀ نویسنده
پیشگفتار
فصل اول: ولنتاین مبارک! شما سرطان دارید.
مهمونی تمومه. آهنگ رو قطع کنید.
پنیر سوئیسی
شلوغی لعنتی
تونل
راه رفتن زن مرده
فروشگاه میوه‌های ارگانیک: دارو‌خانۀ من
پیش به‌سوی امروز
سرطان، مجموعه‌ای از تغییرات
زنان جوان مبتلا به سرطان
فصل دوم: لعنتی! من سرطان دارم. حالا چی می‌شه؟
نفس بکشید.
خبر مهم
یک تکه‌چمن
شوخی سرطان
فصل سوم: کالج سرطان
معارفه
سرطان: اصول اولیه
بیمه
بیمه نیستید؟
امروز روز اسکن است: وقت کوبیدن مشت به دهان سرطان!
فصل چهارم: چه زمانی نجات‌یافته می‌شوم؟
نجات‌یافته فقط یک واژه نیست، بلکه یک نگرش است.
هنوز خوب نشدید؟
زندگی‌کردن، نجات‌یافتن و پیشرفت‌کردن با وجود سرطان
آتش‌پارۀ سرطانی!
پروژۀ بازنویسی
مسیح، بودا، الویس پریسلی... روحانیون
فصل پنجم: بفرمایید-از کارت اشتراک سرطانی‌ها استفاده کنید
بهترین خریددرمانی، بهترین استفاده از کارت سرطان و عدم کارایی کارت سرطان!
کمک کوچکی از طرف دوستان
سرطان و کار
زمانی برای استراحت
فصل ششم: سبزیجات میل کنید و تحرک داشته باشید
دختر شهری طرف‌دار محیط زیست می‌شود.
معمای رژیم
پروتئین و کلسیم در چه غذاهایی وجود دارد؟
خلط دارید؟
شیر تأثیر بدی روی بدنتان دارد.
بریم خرید
داستان برندا کاب
رژیم‌درمانی باحال: مروری کلی
فصل هفتم: زیبایی موی تراشیده و دیگر حقایق درمورد زنانگی و مد
وحشت از ریزش مو
از دست‌دادن اعتماد به‌ نفس
حالت طبیعی
سینه
فصل هشتم: قرار، رابطه، ازدواج، بچه
از شکار تا قرنطینه‌
پدر و مادرم همیشه دوست داشتند با یک دکتر رابطه داشته باشم.
رابطۀ دوم و اولین «افشای همجنس‌گرایی» رسمی برای من
تا سه نشه بازی نشه!
ازدواج‌
خلوتگاه زوج‌های سرطانی پلنت کنسر
کودکان می‌توانند بخشی از آیندۀ شما باشند.
نتیجه‌گیری
دستور‌های آشپزی بسیار جذاب