معرفی و دانلود کتاب تنظیم هیجان در کنترل استرس و افسردگی در بیماران قلبی و عروقی

معرفی کتاب تنظیم هیجان در کنترل استرس و افسردگی در بیماران قلبی و عروقی

کتاب تنظیم هیجان در کنترل استرس و افسردگی در بیماران قلبی و عروقی نوشته مریم قربانعلی نژاد، به بررسی انواع افسردگی، ملاک‌های تشخیصی اختلال افسردگی اساسی، مفهوم استرس، استراتژی‌هایی برای حذف عوامل استرس‌زا و ساختارها و فرآیندهای مرتبط با تنظیم هیجان می‌پردازد.

روش‌های متعددی برای بهبود مشکلات اضطراب، افسردگی و تنظیم هیجان افراد می‌تواند به کار گرفته شود. توجه به نیازهای اساسی افراد از دیرباز مورد بحث و بررسی متخصصان روانشناسی و مشاوره بوده است. نتیجه این مشکلات این خواهد بود که افراد نتوانند مهارت و توانمندی لازم را برای برخورد با مسائل زندگی، حل مشکلات و نیز برآورده ساختن توقعات و انتظارات محیطی را داشته باشند؛ بنابراین از آنجایی که در بسیاری از خانواده‌ها مهارت‌های لازم برای زندگی روزمره به علت محدودیت‌های خانوادگی و روابط اجتماعی و محیطی که در آن رشد کرده‌اند و عواملی از این قبیل در حد مطلوب نیست، برای موفقیت نسبی در جنبه‌های مختلف زندگی نیازمند کسب مهارت‌ها و فنون لازم هستند.

جسم و روان انسان همواره بر یکدیگر اثر متقابل دارند و وضعیت یکی از آن‌ها می‌تواند تعیین کننده وضعیت دیگری باشد. بیماری‌های جسمی از نظر شیمیایی و فیزیولوژیکی می‌توانند موجب پدید آمدن اختلالات روانی شوند. در بسیاری از مواقع، بیماری جسمی می‌تواند تغییرات شیمیایی و هورمونی در بدن ایجاد نماید و در فرد مبتلا به بیماری جسمی، اختلال روانی ایجاد کند.

در حال حاضر مردم با مشکلات پزشکی مزمنی زندگی می‌کنند که در گذشته از عوامل تهدید کننده‌ی حیات به شمار می‌رفت. ارتقاء روش‌های درمانی موجب شده تا مردم از طول عمر بالایی برخوردار شوند، ولی این امر به نوبه‌ی خود شیوع بیماری‌ها را در بین آن‌ها افزایش داده است از جمله این بیماری‌ها، بیماری‌های قلبی، عروقی هستند. قلب عضوی مهم و اساسی در بدن انسان است که ادامه حیات را ممکن می‌سازد. از علائم مهم روان‌شناختی این عارضه (بیماری‌های قلبی، عروقی) می‌توان به اضطراب، افسردگی و نگرانی اشاره کرد.

استرس یا فشار روانی واقعیتی طبیعی در زندگی روزمره است. استرس هر نوع محرک یا تغییر در محیط داخلی و خارجی هست که می‌تواند باعث اختلال در تعادل حیاتی شده و در شرایط خاص بیماری ایجاد کند. شواهد نشان می‌دهد که 70% بیماری‌های جسمی با استرس ارتباط دارند که باعث تشدید بیماری‌های قلبی عروقی، فشارخون، زخم معده، سرطان‌ها، آرتریت روماتوئید، آسم، میگرن و... می‌شود. بدیهی است استرس عملکرد فرد را در قلمرو شخصی، اجتماعی، روان‌شناختی، جسمانی و خانوادگی دچار اختلال نموده و باعث تغییرات روان‌شناختی مانند افزایش تحریک‌پذیری، اضطراب، تنش، حالت عصبی و ناتوانی در مهار خود و روابط اجتماعی و خانوادگی می‌شود.

افسردگی، از شایع‌ترین تشخیص‌های روان‌پزشکی است که با روند رو به رشد و شیوع آن، مشکلی اساسی برای بهداشت روان ایجاد کرده است. سازمان بهداشت جهانی پیش‌بینی می‌کند که تا سال 2020 افسردگی دومین علت ناتوانی پس از بیماری ایسکمی قلبی ‌باشد. یافته‌های همه‌گیر‌شناسی در کشورهای گوناگون حاکی از شیوع متفاوت افسردگی در جوامع مختلف است. در سال 1990 میزان افسردگی در جهان 472 میلیون نفر برآورد شده‌ بود که نشان‌ دهنده شیوع بالا و اهمیت اختلال افسردگی در جهان است. همچنین، مطالعات شیوع افسردگی در ایران نشان می‌دهد که احتمال ابتلای زنان به افسردگی بیش از مردان است. تقریبا در سراسر جهان و در همه کشورها و فرهنگ‌ها شیوع افسردگی در زنان دو برابر مردان است. از همه بیماری‌های جسمی و روانی درزنان 45-15 ساله افسردگی شایع‌ترین بیماری شناخته شده‌ است.

هر چند در مورد چند علتی‌ بودن افسردگی توافق وجود دارد و شواهدی نیز ارائه شده مبنی بر اینکه نبود حمایت اجتماعی و صمیمیت با افراد مهم زندگی، نقش مهمی در شکل‌گیری افسردگی ایفا می‌کند. از سوی دیگر، بیش از نیمی از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی با کارکرد خانواده آشفته و مساله‌ساز روبرو هستند.

امروزه جهت کاهش اضطراب و افسردگی بیماران قلبی عروقی راه‌های دارویی و روان شناختی زیادی وجود دارد. احتمالا یکی از راه‌های روان‌شناختی آموزش تنظیم هیجانات توسط این بیماران است. هیجان، سازه‌ای روان‌شناختی است که بر همه ابعاد زندگی ما اثر گذاشته و از آن تأثیر می‌پذیرد. هیجانات نقش مهمی را در ابراز واکنش‌های رفتاری، تصمیم‌گیری و تعاملات بین‌فردی ایفا می‌کنند، با این وجود اگر هیجانات در زمان و مکان مناسب ابراز نشوند و قدرت کنترل بر آن‌ها وجود نداشته باشد، مضر تلقی می‌شوند.

هنگامی که هیجان‌های اضطراب، غم، یا خشم پدید آیند، آنگاه روش‌های دردسرساز مقابله با شدت آن هیجان هستند که می‌توانند تعیین کنند آیا تجربۀ زندگی پر‌استرس، تشدید شده و به روش‌های دردسرساز دیگری از مقابله منجر می‌شوند یا خیر. بر هم خوردن تنظیم هیجان ممکن است سبب شود که فرد لب به شکایت بگشاید، به دیگران حمله کرده و یا از آنان دوری گزیند. ممکن است دربارۀ هیجان‌های خود به نشخوار فکری بپردازد و بکوشد به اصل واقعیت پی ببرد و همین امر سبب شود که بیش از پیش دچار افسردگی، انزوا و عدم تحرک شود و یا به‌ طور موقت سبب کاهش میزان برانگیختگی شود. این راه‌حل‌های موقتی ممکن است در کوتاه مدت مفید واقع شوند؛ مع هذا، همین راه‌حل‌ها ممکن است خود به یک مشکل تبدیل شوند. بد تنظیمی هیجان می‌تواند به‌صورت تشدید بیش از حد هیجان و یا غیرفعال شدن بیش از حد هیجان تظاهر کند. تنظیم هیجان همانند یک ترموستات حفظ کنندۀ تعادل است. تنظیم هیجان، بخشی از خشم نیز به شمار می‌رود، به نحوی که در افراد خشمگین اغلب افزایش شدید در حس فعال شدگی (تعداد نبض، تنفس جسمانی) به همراه گسترۀ کاملی از ارزیابی‌های غیرانطباقی، تکنیک‌های برقراری ارتباط و اقدامات فیزیکی دیده می‌شود.

در نهایت برهم خوردن تنظیم هیجان، زمینۀ رفتار خود آسیبی است؛ خود آسیبی، اغلب رفتاری با تقویت منفی است که برای کاهش هیجان شدید به کار گرفته می‌شود. این خود آسیبی، سبب آزادی سازی اندورفین‌ها شده، شدت هیجانی منفی اضطراب و افسردگی را به‌ طور موقت کاهش می‌دهد.

در بخشی از کتاب تنظیم هیجان در کنترل استرس و افسردگی در بیماران قلبی و عروقی می‌خوانید:

ریشه مفهومی استرس را می‌توان در پژوهش‌های اولیه‌ی هانس سلیه (1965) روی حیوانات وکارهای والتر کانون (1952) درباره همایندهای زیستی هیجانی جستجو نمود. کانن (1935) برای آگاهی از چگونگی تاثیرحالت‌های هیجانی گوناگون بر کنش‌های زیستی وحالات بیماری یک رشته پژوهش‌های بسیار مهم را انجام داد و ویژگی موجودات رادر این شرایط را با اصطلاح "جنگ و گریز" توصیف نمود. این پاسخ که موقعیت‌های بالقوه خطرناک آن را فرا می‌خواند، شامل ضربان قلب و فشار خون، توزیع مجدد جریان خون در مغزو ماهیچه‌های اصلی و قسمت‌های دور برد و افزایش در کنش‌های نباتی است (حسینی، 1393).

کانن (1935) مفهوم تعادل زیستی را برای اولین بار مطرح نمود، و مفهوم مهندسی و فشار را درزمینه زیستی مورد استفاده قرار داده است. کانون، ادعای خویش را در زمینه سطوح بحرانی را ادعا نمود. این سطوح بحرانی می‌توانند در مواقع ضروری مکانیسم‌های تعادل حیاتی راوادار به فعالیت نمایند. اگر چه کانون از این راه، به نوعی، به شکل اتفاقی استفاده کرد، آشکار است که مفهوم استرس که کانون ارائه نمود محرک‌های جسمانی و همچنین هیجانی را دربرمی‌گیرید (تاجیک، 1394).

پژوهش‌های سلیه در دهه 1930 و 1940 آغازگر مفهوم استرس، پس از کشف گستره‌ی وسیعی از محرک‌های آزار دهنده، از قبیل قرار گرفتن در معرض دمای بسیار بالا یا پایین، جراحت جسمانی و تغییرات زیستی در آزمایشگاه حیواناتش گردید، او بعدا این محرک‌ها را استرس‌زا نامید. سلیه در سال 1936 از بیماری‌های وابسته به استرس به‌ عنوان سندروم سازگاری عمومی یاد کرد و استرس را واکنش بدن به هرگونه تقاضایی که از آن می‌شود تعریف نمود. سلیه اظهار داشت که محرک‌های عصبی، قادر به فراخوانی GAS هستند (مورفی و شورتن بورن، 1978، به نقل از آدینماسا، 2008؛ به نقل از تاجیک، 1394).

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
تعریف نظری متغیرها
تاریخچه افسردگی
انواع افسردگی
ملاک‌های تشخیصی اختلال افسردگی اساسی
سبب شناسی
درمان افسردگی
مفهوم استرس
اهمیت استرس
پیشینه استرس
نظریه‌های استرس
الگو‌های استرس
منابع استرس
علائم (نشانه‌های) استرس
استراتژی‌هایی برای حذف عوامل استرس زا
تنظیم هیجان
تعریف تنظیم هیجان
سه جنبه از مفهوم تنظیم هیجان
ساختارها و فرآیندهای مرتبط با تنظیم هیجان
راهبردهای تنظیم هیجان شناختی
مشکلات تنظیم هیجان
مهارت‌های هیجانی
نظریه‌ها تنظیم هیجان
خلاصه و جمع بندی
منابع و مأخذ
منابع فارسی
منابع لاتین