معرفی و دانلود کتاب تسکین

معرفی کتاب تسکین

احساسات انسانی به حدی پیچیده و بحث‌برانگیز است که هرچه به آن‌ها بپردازیم، باز هم موضوعی برای نوشتن پیدا می‌شود. کتاب تسکین، نوشته‌ی هلن مک دونالد، سرگذشت‌نامه‌ای جذاب از نحوه‌ی عبور از سوگ و فقدان است. نویسنده‌ی این کتاب بعد از تجربه‌ی سوگ، از طریق برقراری ارتباط با انسان‌ها، طبیعت و حیوانات توانسته است تسکینی درونی را پیدا کند. مک دونالد با قلم شیوای خود، خوانندگان خود را به تفکر درمورد مفاهیم پیرامون مرگ، زندگی و عشق دعوت می‌کند.

درباره‌ی کتاب تسکین

هلن مک دونالد (Helen Macdonald) نویسنده، روزنامه‌نگار و طبیعت‌گرای اهل انگلستان، برای نگارش کتاب «ق مثل قوش» دو جایزه‌ی ادبی ساموئل جانسون و کاستا بوک را از آن خود کرده است. کتاب تسکین (Recovery)، بخش کوچکی از «ق مثل قوش» است و تجربیات نویسنده در مواجهه با اندوه از دست دادن پدرش را ارائه می‌دهد. مک دونالد برای مقابله با اندوه خود، به طبیعت پناه می‌برد و ارتباطات مستحکمی را با جهان اطراف، شامل انسان‌ها، حیوانات و گیاهان برقرار می‌کند. این نویسنده‌ی الهام‌بخش با قلم شیوای خود ما را به مسیر پرپیچ و خم زندگی‌اش وارد کرده و سرگذشت‌نامه‌ای آموزنده را ارائه می‌دهد که از نظر ادبی نیز بسیار غنی و ارزشمند است.

تفکر و تعمق در طبیعت و فرو رفتن در جزئیات آن، ما را به ماندن در لحظه‌ی اکنون وادار می‌کند و از این جهت به معنای واقعی، تسکین‌بخش است. مک دونالد از دوران کودکی، شیفته‌ی طبیعت بوده است و به گفته‌ی خود او، مصمم بوده است که در آینده یک قوش‌باز (تربیت‌کننده‌ی شاهین) بشود. کنجکاوی بیش از حد او در آموختن اصطلاحات تخصصی مرتبط با طبیعت‌گرایی و مطالعه‌ی مداوم کتاب‌های کلاسیک، او را به نویسنده‌ای الهام بخش تبدیل کرده است که در میان علاقه‌مندان به فلسفه و روانشناسی، طرفداران بسیاری دارد.

رویارویی با مرگ عزیزان مسئله‌ای به شدت عظیم است. هلن مک دونالد که خبر از دست دادن پدرش را می‌شنود چه می‌کند؟ روی فرش ولو می‌شود و در همان لحظه این نجوا در گوشش زنگ می‌زند که دنیایی که به آن دل بسته بود، رفته و دیگر وجود ندارد! وی درمی‌یابد که برای برگشتن به زندگی فقط و فقط به یک چیز نیاز دارد. به عشق! عشق به هر چیزی که فقدان را متوقف کند. عشق به طبیعت و جهان اطراف، هلن را به زندگی بازگرداند. وی تصمیم گرفت که یک قوش‌باز شود و از طریق تربیت یک قوش که آن را میبل نامید، از اندوه خود عبور کرده و معنای تازه‌ای را به زندگی خود افزود. مک دونالد در ابتدا با مشاهده‌ی قوش وحشی فهمید که این حیوان درست همان چیزی است که می‌خواست باشد: منزوی، خوددار، عاری از غم و بی‌حس در برابر آسیب‌های زندگی انسانی.

تربیت میبل به مک دونالد کمک کرد تا احساسات خود را بهتر مدیریت کند و به نوعی تسکین روحی دست یابد. پس از آن تصمیم گرفت تجارب خود را درمورد مواجهه با سوگ در قالب کتابی ارائه دهد. در کتاب تسکین ما با مفاهیم زندگی، عشق و اندوه از دریچه‌ی دید یک انسان طبیعت‌گرا مواجه می‌شویم. سرگذشت‌نامه‌ی هلن مک دونالد می‌تواند راهنمایی الهام‌بخش و زیبا برای پذیرش اندوه در زندگی باشد. این کتاب خواندنی، توسط غزاله شعبانی به فارسی برگردانده شده و به همت انتشارات هنوز، در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.

کتاب تسکین برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب تسکین به تمامی افرادی که با اندوه از دست دادن عزیزی دست و پنجه نرم می‌کنند، پیشنهاد می‌شود. علاقه‌مندان به روانشناسی و فلسفه‌ی زندگی نیز با مطالعه‌ی این کتاب، نکات بسیار مفید و الهام‌بخشی را درمورد زندگی، مرگ و عشق دریافت می‌کنند.

در بخشی از کتاب تسکین می‌خوانیم

اما اکنون پدرم مرده بود. سفت گرفتن. هرگز تصور نکرده بودم که ساختن پاچه‌بند می‌تواند حرکتی نمادین باشد. اما همین‌طور که آن‌جا نشسته بودم، چرم را رشته‌رشته می‌بریدم، آن‌ها را در آب گرم می‌خیساندم، می‌کشیدم‌شان، با آهار مخصوص چرم چرب‌شان می‌کردم، برشان می‌گرداندم و در اتاقی درب و داغان می‌دانستم همۀ این‌ها چیزی بیشتر از تکه‌های چرم است. این‌ها ریسمان‌هایی بودند که من را کنار قوش نگه می‌داشتند، همان‌طور که قوش را پیش من نگه می‌داشتند. چاقوی حرفه‌ای را برداشتم و انتهای یکی از پاچه‌بندها را به سمت نقطه‌ای در طول و با برشی صاف کم‌کم باریک کردم، آن‌جا با این کار گویی تمنای حضور می‌کردم. ناگهان قوش خیلی واقعی شد. و این‌گونه، در فوران یادآوری بی‌امان، او می‌توانست آن‌جا در اتاق باشد، او پدرم بود. با موهای خاکستری، عینک، پیراهن نخی آبی‌رنگ، کراواتی که کمی کج بود، فنجان قهوه در دست و نگاهی از شعف در صورتش. عادت داشت با نامیدن اشتباه تجهیزات قوش‌بازی مرا عصبانی کند. او کلاه‌ها را hats می‌نامید، تکه‌های ریسمان را creances. عمداً این کار را می‌کرد. عصبانی می‌شدم و تصحیحش می‌کردم، فکر ‌کنم دستم می‌انداخت.

الآن می‌فهمم که پدرم دقیقاً می‌دانست اسم این‌ها چیست، اما در دنیای عکاسان خبری، هر چه ماهرتر باشید، احتمال کمتری دارد که چیزی را با اسم دقیقش صدا بزنید. برای او، عکس‌ها Snaps بودند. دوربین‌ها به سادگی kit. این کارش هیچ‌وقت شوخی نبود. او تحسینم می‌کرد. آن لغات لعنتیِ فرانسویِ قرن‌چهاردهمی. لعنت، لعنت لعنت لعنت. این اصلاً شیوۀ او نبود. گلویم درد گرفت، چشمانم هم درد گرفت و قلبم. انتهای آن یکی پاچه‌بند را نیز بریدم. انگشتانم را تکان دادم. بعد هر دو پاچه‌بند را کنار هم روی شیشۀ میز گذاشتم. جفت بودند. فکر کردم فردا، مردی از بلفست فری را ملاقات می‌کنم که اصلاً نمی‌شناسمش و می‌روم که این پاکت اسکناس را در ازای جعبه‌ای که حاوی یک طرلان است به او بدهم. این بعیدترین چیزی بود که می‌شد تصور کرد.

فهرست مطالب کتاب

دربارۀ کتاب
دربارۀ نویسنده
1: فقدان
2: دنیاهای کوچک
3: سفت گرفتن
4: مراسم گذار
5: زنگ برای چه کسی
6: نابودی
7: روز سیب
8: یادبود
9: مکان‌های جادویی
10: دنیای تازه
11: خاطرات زمستان