معرفی و دانلود کتاب بیپناه
برای دانلود قانونی کتاب بیپناه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بیپناه
کتاب بیپناه ششمین اثر نویسنده فرانسوی اولیویه آدام است که در سال 2007 موفق به کسب دو جایزه ادبی در کشور فرانسه شد. این کتاب داستان زنی را بازگو میکند که در منطقهای دورافتاده، روزگار سخت و کسالتباری را میگذراند، اما پناه آوردن چند مهاجر از کشورهای آسیایی و آفریقایی به همسایگی او ماجراهای جالبی را برایش رقم میزند.
درباره کتاب بیپناه:
این کتاب از سرخوردگیها، تنهاییها و بیپناهیهای انسانها روایت میکند. شخصیت اصلی کتاب بیپناه (À l'abri de rien) زن میانسال و افسردهای به نام ماری است که در منطقهای دوردست در فرانسه به نام جنگل کاله به تنهایی زندگی میکند. ماری دیگر از زندگی خود لذت نمیبرد و هیچ چیز او را خوشحال نمیکند و زندگیاش کاملا یکنواخت شده است تا اینکه حضور پناهجویانی از کشورهای مختلف خاورمیانه و آفریقا که با رویای رفتن به انگلیس به طور موقت آنجا ساکن میشوند، زندگی ماری را دگرگون میکند. این مهاجران خیال ساختن زندگی نو در کشور جدیدی را در سر میپرورانندآنها و ماری ارتباط خوبی با هم برقرار میکنند. ماری با کمک کردن و هم صحبتی با مهاجران حالش بهتر میشود و نشاط پیدا میکند اما به زودی همه چیز دوباره رنگ و روی زیبایش را از دست میدهد.
فیلم فرانسویزبان «مامان دیوانه است (Maman est folle)» اقتباسی از این رمان است که جایزه بهترین فیلمنامه فستیوال روشل را به دست آورد.
اولیویه آدام درباره خلق رمان بیپناه میگوید: «سرانجام پس از چهارسال مجادلههای درونی خود بالاخره مجبور به نوشتن این کتاب شدم اما از همان ابتدا شخصیت ماری را همراه خود میدیدم.»
آنچه که به خوبی عیان است تسلط آدام و بینش او نسبت به مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است که در کشورش میگذرد و آگاهی او نسبت به مشکلاتی که مهاجران با آنها دست و پنجه نرم میکنند. او به خوبی توانسته است گوشهای از این مسائل را به دور از هر گونه شعار زدگی و مبالغهای به تصویر بکشد.
افتخارات کتاب بیپناه:
- برنده جایزه رمان تلویزیون فرانسه در سال 2007
- برنده جایزه رمان پوپولیست فرانسه در سال 2007
- نامزد جایزه گنکور به انتخاب لهستان در سال 2007
- برنده جایزه جایزه ژان آمیلا - مکره در سال 2008
کتاب بیپناه مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این اثر به دوستداران ادبیات داستانی و رمانهای فرانسوی با موضوعات اجتماعی پیشنهاد میشود.
الیویه آدام را بیشتر بشناسیم:
او از نویسندگان موفق معاصر فرانسوی است که کتابهایش جوایز زیادی کسب کردهاند و علاقهمندان فرانسوی و خارجی زبان زیادی دارد. الیویه آدام (Olivier Adam) نخستین کتابش به نام من خوبم، نگران نباش در سال 2002 به چاپ رسید و بر اساس آن یک فیلم سینمایی هم ساخته شد. پس از انتشار سومین کتاب، خود را به طور کامل وقف نوشتن کرد و تا سال 2014 یازده رمان منتشر نمود و موفق به دریافت جوایز بسیاری شد. او در سال 2004 به خاطر انتشار مجموعه داستان گذر از زمستان برنده جایزه گنکور شد. منتقدان و مخاطبان به آثار آدام نقدهای فراوانی وارد میکنند و اغلب کتابهایش را سیاه، تلخ، غمگین و پرخشونت میدانند.
در بخشی از کتاب بیپناه میخوانیم:
تختگاز برگشتم، قلبم تندتند میزد. بیست دقیقه طول کشید تا همهچیز را کادو کنم، کاغذکادوهای اضافه را که از جشن تولدهای قبل مانده بود درآوردم، روبانهای صورتی و سبز را با قیچی فِر دادم. در همان حال از ته دل آواز میخواندم، صدایم توی خانهی سوتوکور پیچیده بود. وقتی تمام شد، همه را پای گلدان فیکوس گذاشتم، درخت و کادوهای خوشگل و آن شور و شادی درست شبیه عید نوئل بود.
بعد بیصبرانه منتظر ماندم، توی خانه دور خودم میچرخیدم. کلی کار داشتم، باید چیزهایی را که خریده بودم سرجایشان میگذاشتم، خانه را تمیز و اتوی لباسها را تمام میکردم اما آنقدر هیجانزده بودم که نمیتوانستم این کارها را انجام بدهم. تختخوابها نامرتب، ملحفهها مچاله، لباسها پخشوپلا سطلهای زباله پُر از کاغذ، پوست سیب و آشغالتراش بودند اما من فقط از این تخت به آن تخت میرفتم، از اتاق به حمام و از حمام به اتاق، یک جا بند نمیشدم و هیچ کاری هم نمیتوانستم بکنم. همهی کارها را گذاشتم برای بعد، ماشین را برداشتم و رفتم سمت مرکز شهر. همینطوری بدون فکر این کار را انجام دادم، درست مثل وقتی که بچه بودم و با دوچرخه یا موتور از خانه میزدم بیرون. دور میزدم، همینطوری از این خیابان به آن خیابان میرفتم، فکر میکنم یکجورهایی امیدوار بودم با کسی روبهرو شوم، مهم نبود با کی، هر کسی! بااینحال، گاهی وقتها هم میدانستم چه کسی و آرام از کوچهشان رد میشدم. جرئت نمیکردم زنگ خانهشان را بزنم، بارها و بارها از آن کوچه رد میشدم و امید داشتم درست موقع رد شدن من، او توی حیاط یا کوچه باشد. برای اینکه خبری گیر بیاورم میرفتم اما بیشتر وقتها با هیچکس روبهرو نمیشدم. مسیرم را تغییر دادم و رفتم جلوِ زمین ورزشی، کسی نبود، جلوِ استخر، آنجا هم هیچکس نبود. گاهی اوقات توی مرکز شهر یکی را میدیدم که داشت با مادرش میرفت یک جفت کفش یا یک پولوور جدید بخرد، اما آنجا هم از کسی خبری نبود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بیپناه |
نویسنده | اولیویه آدام |
مترجم | مارال دیداری |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 162 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0023-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |