معرفی و دانلود کتاب بی‌عیب و نقص: نظر آدم حسابی‌ها در مورد آدم حسابی بودن، از ارسطو تا کامو

معرفی کتاب بی‌عیب و نقص: نظر آدم حسابی‌ها در مورد آدم حسابی بودن، از ارسطو تا کامو

مایکل شور در کتاب بی‌عیب و نقص که در لیست عناوین پرفروش نیویورک تایمز قرار دارد، با زبانی خودمانی فلسفه‌ی خوبی را واکای می‌کند. او در خلال فصل‌های کتاب به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد:‌ آیا آنچه ما در روزمره به عنوان کار خوب انجام می‌دهیم، واقعا خوب است؟ اگر کاری را با نیت خوبی انجام دهیم اما نتیجه بد شود، باز هم فرشته‌ی سمت راست شانه‌یمان آن را در لیست اعمال نیکمان می‌نویسد؟ و اگر ذاتا تمام کارهایی که می‌کنیم، خوب نباشند چه باید کرد؟

درباره‌ی کتاب بی‌عیب و نقص

کتاب بی‌عیب و نقص (How to be perfect) نوشته‌ی مایکل شور از همان ابتدا با خلق موقعیتی ساده خواننده را به عمق یک فاجعه می‌کشاند. تصور کنید در یک روز گرم آفتابی که حالتان عالی‌ است و روز خوبی را در پیش دارید برای آنکه احساس بهتری درون خود داشته باشید، به یک فرد بی‌خانمان در کنار خیابان پول می‌دهید. یا یک روز عصر موقع بازگشت به خانه از میان خریدهایتان یک تکه مرغ برای گربه‌ی رنجور و گرسنه‌ی محلتان می‌اندازید؛ سپس وقتی به خانه می‌رسید، با خیال اینکه آدم خوبی بوده‌اید، با احساسی خوشایند نسبت به خودتان به خواب می‌روید؛ اما آیا همه‌چیز واقعا همینطور است که به نظر می‌رسد؟ اگر آن فرد بی‌خانمان پولی را که به او داده‌ای برای خرید مواد مخدر خرج کند چه؟ یا گربه‌ای که تکه مرغ را خورده، به خاطر ادویه‌های داخل آن بمیرد چه می‌شود؟! آیا هنوز هم کار خوبتان خوب باقی خواهد ماند؟!

مایکل شور (Michael Schur) در این کتاب فلسفه‌ی اخلاق و خوبی را از زوایای گوناگون بررسی می‌کند و در تلاش است که مرز میان درست و غلط را نشان دهد. کتاب بی‌عیب و نقص از دوازده فصل تشکیل شده و نویسنده در هر فصل یکی از دو راهی‌های اخلاقی را که به طور روزمره با آن دست به گریبان هستیم، مطرح کرده است. به عنوان مثال او در یکی از فصل‌های کتاب به این موضوع می‌پردازد که آیا اجازه داریم برای خوشایند دیگران دروغ‌های مصلحتی کوچک بگوییم و در فصول بعدی به مسائلی همچون اینکه چرا باید مسئولیت‌پذیر باشیم، فداکاری تا چه حد جایز است و مسائلی از این دست پرداخته است.

مایکل شور با نگارش کتاب بی‌عیب و نقص قصد دارد به سوالات بنیادین زندگی در باب خوبی و بدی پاسخ دهد و با زبانی ساده، شیرین و خودمانی به این موضوع می‌پردازد که «مفهوم خوبی واقعا چیست». این کتاب که ترجمه‌ی نگار شجاعی است و با کوشش نشر مون به چاپ رسیده به بیان یکی از بزرگترین چالش‌های بشر امروز پرداخته و راهنمای جامعی برای انتخاب مسیر مناسب و عمل صحیح است.

افتخارات کتاب بی‌عیب و نقص

• نامزد دریافت جایزه‌ی گودریدز در بخش غیرداستانی
• کتاب پرفروش نیویورک تایمز

نکوداشت‌های کتاب بی‌عیب و نقص

• خنده‌دار و روشنگر و آشکارکنند. (گاردین)
• بسیار لذت‌بخش، مفید و خواندنی. (تایمز)
• شور در کتاب بی‌عیب و نقص آنچه را از اخلاق آموخته است، به صورت سرگرم‌کننده بازنویسی می‌کند. بی‌عیب و نقص یکی از آسان‌ترین راه‌های ورود به فلسفه‌ی اخلاق است. (وال‌استرست ژورنال)

کتاب بی‌عیب و نقص مناسب چه کسانی است؟

مطالعه‌ی این کتاب را به همه‌ی کسانی که از مطالعه‌ی کتاب‌های فلسفی و خودیاری لذت می‌برند و ذهنشان حول این سوال می‌چرخد که اصلا چرا آدمیزاد باید دست به اعمال نیک بزند، پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب بی‌عیب و نقص: نظر آدم حسابی‌ها در مورد آدم حسابی بودن، از ارسطو تا کامو می‌خوانیم

منتقدان سارتر به‌درستی پاسخ حرف‌هایش را می‌دهند و این، سؤالی را به ذهن متبادر می‌کند که گمانم همه‌یتان در ابتدای این کتاب، پرسیدید: تو کی هستی که بخواهی من را قضاوت کنی؟ اگر هیچ قدرت برتری در کار نباشد، چطور امکان دارد یک فرد قدرت این را داشته باشد که ادعا کند دیگران باید همان کاری را انجام دهند که او انجام می‌دهد؟ پاسخ سارتر این بود که انتخاب هر فرد منحصر به خود اوست، اما «در حضور دیگران»؛ پس اگر تشخیص دهیم یک نفر با اتکا به مذهب یا هر ساختار دیگری برای انتخاب‌هایش «دلیل» می‌آورد، یعنی گند زده. سارتر چنین اتکایی به عوامل یا ساختارهای بیرونی را «خطا» می‌داند و پیشنهاد می‌دهد ما هم به همین اسم صدایش کنیم. اینجا با یک نظام «اخلاقی» تمام‌عیار روبه‌رو نیستیم، اما سارتر بدون شک این دغدغه را دارد که باید چه‌کار کنیم و چرا باید آن کار را انجام دهیم. اگر دوستمان از ما بپرسد نظرمان درباره‌ی پیراهن زشتش چیست و ما از کامو نصیحت بخواهیم و او هم با لبخندی بی‌پروا بگوید باید عریان و بی‌دفاع در دل نمایش مضحک و ناجور وجود خود ایستادگی کنی، خب اینکه زیاد به دردمان نمی‌خورد. اما معنی‌اش این هم نیست که در مسیرمان به‌سوی خوبی، کمکی بهمان نمی‌کند.

آزادی مطلقی که اگزیستانسیالیست‌ها توی حلقمان فرو می‌کنند، اصرار بر اینکه نمی‌توانیم با تمسک به ساختارهای بیرونی از انتخاب‌هایمان دفاع کنیم باعث می‌شود از این ساختارها به‌عنوان یک دستاویز استفاده نکنیم. بیایید تصور کنیم به یکی از آن گره‌های واقعاً عجیب و ناجور اخلاقی گیر کرده‌ایم که هیچ جواب آسانی برایش وجود ندارد.

در چنین مواردی اگزیستانسیالیست‌ها یادمان می‌اندازند که: ما همیشه چاره‌ای داریم. با وجود پیچیدگی‌های سرگیجه‌آوری که مختص زبان فرانسه‌اند، اگزیستانسیالیسم سارتر سادگی خاصی دارد: ما انتخاب می‌کنیم که دست به عمل بزنیم و انتخاب‌های ما متعلق به خودمان هستند؛ فقط و فقط خودمان.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
پرسش‌های احتمالی خوانندگان قبل از شروع
بخش اول
فصل یک: آیا می‌توانم بی‌دلیل به صورت دوستم مشت بزنم؟
فصل دو: آیا اجازه دهم تراموای افسارگسیخته‌ای که پشت فرمانش نشسته‌ام، پنج نفر آدم را بکُشد یا اهرم را بکشم و عمداً یک نفر (دیگر) را بکُشم؟
فصل سه: آیا می‌توانم به‌دروغ به دوستم بگویم پیراهن زشتش قشنگ است؟
فصل چهار: آیا مجبورم چرخ‌دستی خریدم را برگردانم سر جایش؟ آخر... باید کل راه را برگردم.
بخش دوم
فصل پنج: آیا باید خودم را پرت کنم توی ساختمانی که آتش گرفته و سعی کنم هر کسی را که آن تو گیر کرده نجات دهم؟
فصل شش: من یک کار خیرخواهانه انجام داده‌ام، اما چه سودی برای خودم دارد؟!
فصل هفت: بله، من زدم به ماشینت. ولی آیا تو ذره‌ای به طوفان کاترینا فکر می‌کنی؟!
فصل هشت: ما چند کار خوب انجام داده‌ایم و مقداری پول هم به خیریه داده‌ایم و در کل آدم‌های خیلی خوب و بااخلاقی هستیم؛ پس می‌توانیم سه‌تا از این نمونه‌پنیرهای مجانی را از توی بشقاب نمونه‌پنیرهای مجانی سوپرمارکت برداریم با اینکه به‌وضوح نوشته‌اند «هر مشتری فقط یک عدد»؟
بخش سوم
فصل نُه: عجب، پس یک آیفون جدید خریده‌ای؟ چه عالی. می‌دانستی در جنوب آسیا میلیون‌ها نفر دارند از گرسنگی تلف می‌شوند؟!
فصل ده: گرفتن تصمیمات اخلاقی سخت است. نمی‌شود از این‌جور تصمیم‌ها نگیریم؟
فصل یازده: من به باریستا بیست‌وهفت سنت انعام دادم، ولی حالا همه در توییتر روی سرم خراب شده‌اند چون میلیاردرم!
فصل دوازده: من گند زدم. حالا باید بگویم ببخشید؟
کلام آخر: خب، بچه‌ها؛ چی یاد گرفتیم؟
سپاسگزاری
درباره‌ی نویسنده
پی‌نوشت