معرفی و دانلود کتاب بچهها
برای دانلود قانونی کتاب بچهها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بچهها
کتاب بچهها، نوشتهی آن انرایت، اثری غیرداستانی است که در آن تجربههای نویسنده از دوران بارداری به زبان طنازانه و جذاب ارائه شده است. این کتاب که در لیست پرفروشترینهای ساندی تایمز قرار دارد، با زبانی واقعبینانه و گویا، احساسات، چالشها و لحظات شیرین مرتبط با بچهداری را به تصویر میکشد. انرایت در این اثر، از خستگیهای اوایل بارداری، اولین لبخندهای کودک، شبهای بیخوابی و حتی لحظات بحرانی رشد کودک صحبت میکند. کلام شیرین این نویسنده، گاهی خنده به لبها آورده و گاهی خواننده را به فکر فرو میبرد.
دربارهی کتاب بچهها
آن انرایت نویسندهی ایرلندی است. وی علاوه بر کتاب بچهها که یک اثر غیرداستانی است، یک مجموعه داستان و چهار رمان را در کارنامهی ادبی خود دارد. این نویسندهی خوش فکر، در سال 2007 با چاپ رمان گردهمایی، جایزهی ادبی من بوکر را از آن خود کرد. کتاب غیرداستانی بچهها روایتی صادقانه و بیپروا از تجربهی شخصی انرایت است و چالشهای مادرانگی را از ابتدای دوران بارداری تا تولد و رشد فرزند به تصویر میکشد. خوانندگان با مطالعهی این کتاب با نویسنده احساس همذاتپنداری کرده و حتی بسیاری از زنان خود را در جایگاه او احساس میکنند.
هر چه به مسائل مرتبط با زنان و تجربههای زنانه پرداخته شود، کم است. آن انرایت در کتاب بچهها قصد دارد تمام جنبههای مادر شدن را به خوانندگان نشان دهد. از عشق مادر به فرزند همه جا خواندهایم و شنیدهایم؛ اما کمتر به چالشهایی که مادران در دوران بارداری و پس از تولد فرزند با آن روبهرو میشوند، اشاره شده است. تغییرات جسمی و روحی که مادران در دوران بارداری با آن مواجه میشوند، میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد. بسیاری از مادران در دوران بارداری نوسانات خلقی را تجربه میکنند و پس از فارغ شدن نیز افسردگی پس از زایمان چونان سایهای روی زمینهی روشن زندگی آنها قرار میگیرد.
با مطالعهی کتاب بچهها درک میکنیم که لحظات شادی و پر از عشق، تنها بخشی از تجربهی مادر شدن است. در پس آن سردرگمیها و دشواریهایی وجود دارد که زندگی روزمرهی مادران را به شدت تحت تاثیر قرار داده و تغییراتی را در روحیات آنها ایجاد میکند. یک مادر با نهایت قدرت جسمانیاش از نوزاد خود مراقبت میکند؛ اما ممکن است روحیهی او به حدی حساس و شکننده شود که با تلنگری از جا در رفته و تمام خستگیهایش را فریاد بزند. با این همه فرزندان برای والدین امید به همراه دارند و میتوانند معنابخش زندگی آنان باشند.
آن انرایت در کتاب بچهها، به جزئیات رشد و تربیت کودک پرداخته و روحیاتش را بهعنوان یک مادر در هر مرحله از رشد کودک خود نشان داده است. انرایت خوشفکر توضیح میدهد که چگونه فرزند او مدام در حال رشد و پیشرفت بوده است و خود او همواره احساس پسروی و درجا زدن داشته است. این کتاب خواندنی و تاثیرگذار توسط زهره خلیلی به فارسی برگردانده شده و به همت نشر هنوز در دسترس شما عزیزان قرار گرفته است.
نکوداشتهای کتاب بچهها
- جستار بیپروا و طنزآمیز آن انرایت دربارهی اینکه چرا مادری چنین احساسی دارد، نه تنها سرگرمکننده، بلکه به طور عمیقی تسلیبخش است. (بوستون گلوب)
- همزمان یک سرگذشتنامه، یک کتابچهی راهنمای مرجع و داستانی هشداردهنده دربارهی احساسات متناقض؛ صراحت انرایت برای افرادی که از هیاهوی والدین بودن خسته شدهاند، خوشایند است. (مجلهی More)
- سبک آن انرایت، به اندازهی جوان دیدیون تیز و درخشان است؛ دامنهی درک او به اندازهی آلیس مونرو است؛ همدردی او با شخصیتهایش به لطافت و ظرافت آلیس مک درموت است؛ دید او از ایرلند به اندازهی ادنا اوبراین، شجاعانه و بدیع است. (کولم توبین، شاعر و رماننویس ایرلندی)
- بُرنده و شوخطبعانه! (Kirkus Reviews)
- آن انرایت با صراحت بیرحمانه و بدون ذرهای مدارا، دربارهی چیزهایی مینویسد که کتابهای مثبتنگر کودکانه به شما نمیگویند. (مویرا هاجسون، نویسندهی بریتانیایی)
کتاب بچهها برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب بچهها به تمامی زنانی که قصد فرزندآوری دارند پیشنهاد میشود. زنانی که به تازگی مادر شدهاند نیز مخاطبان خوبی برای این کتاب هستند.
در بخشی از کتاب بچهها میخوانیم
در ماه نهم، بچه سرش را میکند توی یک قابلمه و میگوید: «ااااه ااااه ااااه.» به آرامی میگوید و به پژواکش گوش میدهد. این کار را خودش کشف کرده. با حالت تشویقآمیز، سرم را میکنم توی قابلمه و من هم میگویم: «ااااه ااااه ااااه.» بعد او دوباره این کار را میکند. بعد من هم دوباره این کار را میکنم. و همینطور ادامه میدهیم.
بقیۀ اعضای خانواده باور نمیکنند که من میز پایهبلند را به خاطر دارم، با این توجیه که این یک خاطرۀ پیشپا افتاده است و، به هر حال، من زیادی کوچک بودهام. این کار خانوادههاست که خاطرههای یکدیگر را دست کم بگیرند، حتی آنهایی که خوشایندند، و من که از همه کوچکتر بودم گاهی مجبور میشدم بر سرِ محفوظات ذهنم حسابی بجنگم. اما آن تابستان آرنج برادرم شکست. مادرم مجبور شد او را ببرد بیمارستانی در دابلین و در مدتی که او نبود مادربزرگم از ما نگهداری میکرد. اولین بار در زندگیام بود که این همه وقت بدون مادرم بودم. اگر او پیشم مانده بود، مطمئنم هیچچیز از آن خانه به یاد نمیآوردم نه میز پایهبلند را، و نه حتی مادربزرگم را.
ما خاطراتمان را کش میرویم، آنها را از دنیا میرباییم و توی آبنمک میخوابانیم برای بعدها.
خودم اولین بار بچه را وقتی چهار ماهش بود تنها گذاشتم. بعضی روزها بیرون که میرفتم میگذاشتمش پیش مادرم. نمیدانم از آن زمان چه تصویری در ذهنش مانده: شاید یک رنگ، یک بو، یا ترکیبی از اشکال خنثی و ساکن و تصویر کسی در دوردستها. فقط همین. کسی.
فهرست مطالب کتاب
دربارۀ کتاب
دربارۀ نویسنده
سخن نویسنده
دیوار شیشه ای
دوران خواب دیدن
وضع حمل
شیر
نه ماه
زمان
پند و اندرز
دوسالگی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بچهها |
نویسنده | آن انرایت |
مترجم | زهره خلیلی |
ناشر چاپی | انتشارات هنوز |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-95475-3-3 |
موضوع کتاب | کتابهای روانشناسی کودک، کتابهای تربیت کودک، کتابهای اتوبیوگرافی |