معرفی و دانلود کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند

معرفی کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند

باربارا کلوروسو، نویسنده‌ی محبوب حوزه‌ی تربیت فرزند، حاصل سی سال تجربه‌ی علمی و عملی در این زمینه را در کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند گردآوری کرده است. این کتاب به رویکرد درست فرزندپروری می‌پردازد و راهنمایی کاربردی برای کنار گذاشتن روش‌های نادرست و اتخاذ روش‌های درست و مناسب به والدین ارائه می‌دهد.

درباره‌ی کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند

دهان بچه‌ای به گریه باز می‌شود و والدین به سویش می‌جهند تا با برآورده کردن خواسته‌ی او گریه را بند بیاورند و سروصدا را ختم به خیر کنند. دهان بچه‌ی دیگری اما ساعت‌ها باز می‌ماند و هیچ کس کوچکترین اهمیتی به آن نمی‌دهد. احتمالاً چنین صحنه‌هایی را زیاد دیده باشید. در کنار اینها هم والدینی هستند که در هر شرایطی بچه را مقصر می‌خوانند و با کنترل‌های وسواس‌گونه کار را به جایی می‌رسانند که بچه از ترس تنبیه شدن اصلاً گریه نکند. کدام یک از اینها رویکردهای درست تربیتی را نشان می‌دهد؟ آیا اگر بچه‌ها را با روش‌های تنبیهی به اطاعت وادار کنیم و کوچک‌ترین رفتارهایشان را تحت کنترل بگیریم، انضباط درونی را آموزش می‌بینند؟ یا اگر آن‌ها را به حال خودشان بگذاریم، یاد می‌گیرند چطور قوی باشند؟ چه کار کنیم که رابطه‌ی میان خود بچه‌ها هم خوب پیش برود و در خانه جنگ جهانی به راه نیندازند؟ اینها سوالاتی است که کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند (Kids Are Worth It!: Giving Your Child the Gift of Inner Discipline) نوشته‌ی باربارا کلوروسو (Barbara Coloroso) مورد بررسی قرار می‌دهد. این کتاب با رویکردی علمی در کنار تکیه بر تجربیات نویسنده به عنوان مادر و همچنین استاد حوزه‌ی فرزندپروری، از چالش‌ها و نکات مهم تربیتی می‌گوید و به جای اینکه شیوه‌های تربیتی و کنترلی را پشت سر هم ردیف کند، به مسئله‌ی رویکرد تربیت فرزند می‌پردازد.

پرسش و تحلیل اولین گام برای ایجاد تغییر است. کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند با همین گام آغاز می‌کند. این کتاب از شما می‌خواهد ابتدا فلسفه و هدف فرزندپروری‌تان را تعیین کنید. مشخص کنید که آیا می‌خواهید فرزندانی قدرتمند پرورش بدهید یا آن‌ها را مطیع بار بیاورید؟ در ادامه رفتار خانواده‌ها را در سه نوع دسته‌بندی می‌کند و ویژگی‌های هر کدام را برمی‌شمارد. این سه نوع عبارت است از: خانواده‌ی دیوارآجری، ژله‌مانند و ستون‌فقراتی. در خانواده‌ی دیوارآجری وسواس، انضباط و کنترل شدید موج می‌زند. این خانواده‌ها احساسات و عواطف بچه‌ها را از قلم می‌اندازند و نوعی دیکتاتوری خیرخواهانه برقرار می‌کنند. خانواده‌ی ژله‌مانند ساختار درونی یا بیرونی ندارد و به دلایل مختلفی فرزندانش را رها می‌کند تا بدون هیچ پایه و راهنمایی روی پای خودشان بایستند. اما بهترین نوع، خانواده‌ی ستون فقراتی است که میان ساحت فردی و اجتماعی فرزندان تعادل برقرار می‌کند و ثبات، آرامش و درک متقابل به آن‌ها می‌دهد.

کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند از راه‌حل‌های سرسری و آسان دوری می‌کند و از شما می‌خواهد به جای ماستمالی کردن برای ختم غائله، وقت بگذارید، رفتارهای کودکانتان را مورد تحلیل قرار بدهید و به راه‌حل‌های بلندمدت فکر کنید. همه‌ی شما می‌توانید پدر و مادرهای خوبی باشید، فقط باید شیوه‌های درست و مناسب شرایط خود و فرزندانتان را بیابید. به تعبیر نویسنده، این شیوه‌های درست جایی در ته جعبه ابزار ذهنتان قرار دارد. کافی است بگردید تا پیدایشان کنید و به اولین ابزاری که به دستتان خورد، بسنده نکنید. ابزارهای دم دستی که اغلب ناخودآگاه به کار می‌برید، کاربردی ندارند. این ابزارها را از جامعه و پدران و مادرانتان به ارث برده‌اید و باید ابتدا شناسایی‌شان کنید تا کنارشان بگذارید و دستتان را برای برداشتن ابزارهای کاربردی و مفید خالی کنید. این کتاب ابزارهای نامناسب و عوارض مخربشان را مطرح می‌کند تا ببینید کدام ابزارهای تربیتی را باید از جعبه ابزار فرهنگی‌تان دور بیندازید. در ادامه، جایگزین‌های مناسبی برای جواب «نه» با شما در میان می‌گذارد و راه‌هایی برای مواجهه‌ی درست با مشکلات و آموزش این مواجهه به فرزندان پیشنهاد می‌کند. سپس به تنش‌های روابط میان خود فرزندان می‌پردازد و پیشنهاداتی نیز برای سروسامان دادن به کارهای روزمره مثل آداب غذا خوردن، خواب، بهداشت و فراغت و تفریح ارائه می‌دهد و در نهایت نیز به مسئله‌ی حساس آموزش جنسی اشاره می‌کند.

کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند از شما می خواهد باور داشته باشید که بچه‌ها به خاطر وجود خودشان ارزشمند هستند، نه به این خاطر که مطابق میل شما رفتار می‌کنند. همه‌ی ما نقص‌هایی داریم و هرگز نباید این نکته را فراموش کنیم. هیچ کدام از ما والدین کامل و بی نقصی نمی‌شویم و فرزندانمان نیز هرگز از نقایص دور نخواهند بود. بنابراین بیایید با علم به این موضوع، نگاهی منصفانه‌تر به زندگی داشته باشیم و به جای اینکه از اشتباهات احساس سرخوردگی کنیم، به خود و فرزندانمان فرصت بدهیم، درکشان کنیم و حمایت و اعتمادمان را نشانشان بدهیم.

کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند را مهین خالصی به فارسی برگردانده و انتشارات نسل نواندیش ذیل مجموعه‌کتاب‌های تربیتی در اختیار والدین ایرانی قرار داده است.

نکوداشت‌های کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند

• باربارا کلوروسو از والدین می‌خواهد بچه‌ها را در برابر کارهایشان مسئولیت‌پذیر بار بیاورند. (Publishers Weekly)
• وقتی کتاب را می‌خوانیم احساس می‌کنیم حرف‌های ساده‌ای می‌زند، اما میان همین مطالب ساده، ایده‌هایی هست که سلامت طرز فکر والدین را تضمین می‌کند. (بوکلیست)
• کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند، راهنمایی منطقی و عاری از اشتباه است که از شما می‌خواهد به کودکانتان یاد بدهید مستقل فکر کنند تا تصمیم‌گیری عاقلانه را آموزش ببینند. (شیکاگو تربیون)

کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب به والدین، مربیان، معلم‌ها و تمامی کسانی که با بچه‌ها سروکار دارند، توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب بچه‌ها ارزشش را دارند می‌خوانیم

وقتی کودکتان به شما لبخند می‌زند، شما هم لبخند می‌زنید، وقتی اولین قدم را برمی‌دارد، برایش دست می‌زنید، وقتی برای اولین‌بار می‌گوید «مامان» کیف می‌کنید و می‌خندید. آخ که پدر یا مادر بودن چه تجربۀ باشکوه و رضایت‌بخشی است. اما بعد ناگهان می‌بینید که واژۀ ترسناک «نه» بر لبان کودکتان نقش می‌بندد. فرزندتان تازه دوران شیرخوارگی را پشت سر گذاشته و اینک وارد دوسالگی شده و اولین گام‌های خود را در عالم عصیان و سرکشی برمی‌دارد و شما هم پشیمان از اینکه چرا بچه‌دار شدید.

بچه‌ها معمولاً در سه مرحله دست به شورش می‌زنند: در دوسالگی، پنج‌سالگی و در دوران بلوغ. آن‌ها برای اثبات هویت و استقلال خود از نزدیک‌ترین مراقبان خود، هم از لحاظ عاطفی و هم از لحاظ فیزیکی، فاصله می‌گیرند. کودکان در دوسالگی علیه مادرشان قیام می‌کنند: «من می‌تونم خودم باشم، به‌دور از تو.» پدر نمی‌تواند بفهمد چرا مامی نمی‌تواند با این کودک دوسالۀ بامزه و خودرأی کنار بیاید و مامی هم از کوره درمی‌رود. (البته اگر پدر مسئول مراقبت از بچه باشد، این قضیه برعکس می‌شود.) در پنج‌سالگی بچه‌ها علیه هم پدر و هم مادر دست به شورش می‌زنند: «من می‌تونم من باشم، به‌دور از شما دو نفر.» حالا پدر از کوره درمی‌رود و مادر او را آرام می‌کند: «من یک ‌بار با چنین وضعیتی مواجه شدم، می‌گذره.» و در دوران بلوغ، بچه‌ها دربرابر کل نسل قدیم‌تر که اتفاقاً من و شما هم جزء آن هستیم، قیام می‌کنند: «من می‌تونم من باشم، به‌دور از همۀ شماها.» (اگر شما برحسب اتفاق هم‌زمان یک بچۀ دوساله، یک پنج‌ساله و یکی هم در سن بلوغ داشته‌اید، حالا می‌دانید چرا احساس می‌کردید از پا در آمده بودید و اگر در این بین همسرتان هم در آستانۀ چهل‌سالگی باشد، باید با چهار یاغی سروکله بزنید! قرص و محکم بایستید و جا نزنید؛ این هم می‌گذرد، درست همان‌طور که همۀ روزهای عمر انسان می‌گذرد.)

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل 1: بچه‌ها ارزشش را دارند!
فصل 2: سه نوع خانواده
فصل 3: تهدیدها، تنبیه‌ها، رشوه‌ها و جایزه‌ها
فصل 4: مثلث تأثیر تشویق، بازخورد و تأدیب
فصل 5: سه جایگزین برای «نه» گفتن
فصل 6: من می‌توانم من باشم
فصل 7: آرامش خود را حفظ کنید بی‌این‌که احساساتتان را مسکوت بگذارید
فصل 8: واقعیات، اشتباهات و مشکلات
فصل 9: رهانیدن فرزندان از زندان و سایر مشکلات بزرگ
فصل 10: حل و فصل چشم و هم‌چشمی خواهر برادرها بدون معرفی قهرمان
فصل 11: کارهای روزمره، آرمیدگی، تفریح و سرکشی
فصل 12: پول مهم است
فصل 13: وقت صرف غذا
فصل 14: زمان خواب نباید به کابوس تبدیل شود
فصل 15: آموزش آداب توالت ‌رفتن
فصل 16: جنسیت (تمایلات جنسی) واژه‌ای شرم‌آور نیست
مؤخره
دربارۀ نویسنده