معرفی و دانلود رایگان کتاب بهشت، جهنم

عکس جلد کتاب بهشت، جهنم
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب بهشت، جهنم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب بهشت، جهنم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب بهشت، جهنم

منتشر شده در ماهنامه ادبیات داستانی چوک شماره 39 سال 92

پراناب چاکرابورتی در اصل برادر کوچک‌تر پدرم نبود. او یک مرد بنگالی و اهل کلکته بود که در اوایل دهه هفتاد سر و کله‌اش در زندگی اجتماعی والدینم پیدا شد، زمانی‌که در یک آپارتمان اجاره‌ای در میدان مرکزی زندگی می‌کردند و می‌توانستند تعداد دقیق آشنایان خود را با یک دست بشمارند. اما من هیچ عمویی نداشتم که واقعاً آمریکایی باشد، و به من یاد داده شده بود که او را عمو صدا بزنم. به همین روال او همیشه پدرم را به‌صورت رسمی صدا می‌زد و به او شامال‌دا می‌گفت. و مادرم را هم به‌جای آپارنا، بودی صدا می‌زد، طبق یک سنت بنگالی برای صدا کردنِ زنِ برادر بزرگ‌تر به‌جای استفاده از اسم کوچکش. بعد از اینکه عمو پراناب با والدینم دوست شد اعتراف کرد آن‌روز که برای بار اول او را می‌دیدیم، من و مادرم را به‌دنبال یک بعدازظهر بهتر در خیابان‌های اطراف کمبریج تعقیب کرده بود. جایی‌که من و مادرم قصد کرده بودیم بعد از تعطیلی مدرسه‌ام، در آن پرسه بزنیم. در طول خیابان ماساچوست و داخل و خارج بازارچه کوپ، جایی که مادرم می‌خواست به اثاثیه‌های به حراج گذاشته شده نگاه کند، دنبالمان آمده بود.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب بهشت، جهنم
نویسنده
مترجمامین شیرپور
ناشر چاپی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۲
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات24
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب بهشت، جهنم

پرستو معظمی
۱۳۹۶/۰۷/۱۶
جومپا لاهیری نماینده‌ی دومین نسل مهاجر هندی به ایالات متحده است قلم روان و توصیفات گیرای او تصویرگر تقابل و کشمکش نسل هاست‌. شکافی میان فرهنگ کهن هندی و فرهنگ نوی هندو آمریکایی که از یک سو نوزایی و وجه مدرن‌اش را وام دار ینگه دنیاست و از سویی دیگر به جنگ با کهنه فرهنگی که ارزش‌ها و هنجارهای زندگی و پدران اوست برخواسته در این کش و قوس ناگزیر از مستحیل شدن در فرهنگ تازه‌ای است که جمیع اضداد است. قهرمان‌های داستان‌های لاهیری همان طور که در درون شان سرگشته و حیرانند در صحنه زندگی نیز ناگزیر مخیراند به تلاش برای پذیرفته شدن در جامعه‌ی مبدا. فراموش کردن حقیقت رنگین پوستی شان غرامتی است که برای تبدیل شدن به یک آمریکایی تمام عیار باید بدهد. ارزش‌های تازه صحنه‌ی جنگ خانواده‌های هندی ست و این آغاز تحیر قهرمان داستان‌های لاهیری است نسل اولیه مهاجر نیز جز یادآوری ارزش‌های نخ نماشده گذشته دستش در ینگه دنیا به جایی بند نیست آدم‌هایی که در رویای آمریکایی به سر می‌برند و آدم‌هایی که تمامی پل‌های پشت سرشان را به غرامت این رویا خراب کرده‌اند و روی ویرانه‌های آن گزیری جز پایکوبی برای فراموشی ندارند. نسل تازه رشد یافته در آمریکا در کشاکش زندگی متوجه می‌شود نه هندی است و نه تماما آمریکایی و این تم پررنگ بیشتر آثار لاهیری است زنانی که می‌خواهند از یوق اسارت ارزش‌های مردسالارانه هندی بگریزند اما از چاله‌ای به چاله‌ی دیگر می‌افتند و مردهایی که هویت تازه شان را طاووس وار و بی‌مهابا بازی می‌کنند و از افتادن در دام فراموشی مام وطن و مطرود شدن از فرهنگ پدرسالار هند ترسی به دل راه نمی‌دهند و در پایان حتی خود را نمی‌شناسند و بیگانه تر از سابق‌اند. اما لاهیری نوک پیکانش را بیشتر به سمت انسان معاصر هندی گرفته گم گشته گرفته تا غرب و خرده فرهنگ هایش. این انسان طاغی که میان شکاف دو دنیای کهنه و نو مانده است انسانی است که بر سر دو راهی است و پایانی جز بیگانگی با خود ندارد.
فرشته جلیلی
۱۴۰۲/۰۹/۲۵
خیلی خوب بود. شکاف نسل‌ها حتی در بین مهاجرین هم به چشم می‌آید مهاجرانی که از وطن خویش و آداب و سنت و عادات اجتماعی‌اش جدا شده‌اند و در محیطی جدید با آدابی متفاوت و حتی ارزشهایی دیگرگون زندگی می‌کنند مطابق با سن و سالشان و این که از کدام نسل هستند رفتاری متفاوت دارند و نوع برخوردشان با شرایط محیط به جدید فرق می‌کند برخی هنوز سنت هایشان چسبیده و لااقل در محیط خانواده و اجتماع کوچکشان سعی می‌کنند آن را حفظ کنند اما جوان ترها هر چند ابتدا دلتنگ آن آداب و فرهنگند و ذائقه‌ی غذایی شان هنوز گذشته را می‌جوید اما با سرعت بیشتری می‌توانند در محیط جدید ادغام شوند سریعتر خود را وفق می‌دهند و همرنگ جماعت می‌شوند شاید مهمترین اصل مهاجرت همین باشد سن مهاجرت بسیار مهم است و دلیل محکمی است برای موفق بودن یا عدم موفقیت در این امر، مهاجرت کار بزرگی است و موفقیت آن بسیار دلچسب
جدای از این مساله که شاید برداشت من از کلیت داستان است قصه‌ی آدمهای داستان هر چند که کوتاه اما بسیار خواندنی است عاشق شدن و سکوت و تماشای معشوقی که سهم دیگری می‌شود ماجرایی بود که مرا بسیار مشغول خویش کرد
خواندن این داستان بسیار دلچسب و لذت بخش بود
فرزاد مشهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۳
داستان شروع امیدوار کننده‌ای نداشت و باید بگم اونجوری که باید نتونست جذابیت یه شروع رو داشته باشه و گیج کننده بود. اما به محض اینکه از این شروع و توصیف‌های گیج کننده و غیر لازم گذشت نقطه عطف قصه با ورود ناگهانی عموی قصه همراه شد که همون شروع بد نتونست ورود باشکوهی از اون به تصویر بکشه اما خوب تونست با المان‌های روانشناسی از یک خانواده غریب توی یک جامعه چند ملیتی رو توی قصه بگنجونه و با مخاطبش ارتباط برقرار کنه. توصیف‌های مناظر و شخصیت‌ها، مخصوصا عمو پراناب، قابل قبول و دوست داشتنی از آب دراومده بودن، گرچه میتونست بیشتر روی چهره‌های سبزه و شوخی‌ها و لودگی‌های عمو پراناب بیشتر مانور بده و از اون یه چهره دوس داشتنی تر به نمایش بگذاره تا بعدا که میخواست یکهو شخصیت عمو پراناب رو از محور اصلی ماجرا بیرون بکشه و از اون یه چهره‌ی ضد قهرمان بسازه بیشتر جلب توجه کنه. روایت قصه اما برخلاف پارادوکس‌های قصه، تا حد زیادی شیرین و دلچسب بود، گرچه روایت اول شخصی که محور اصلی داستانش ابتدا عمو پراناب بود ولی بعد از بیرون رفتن او از محوریت داستان، خود راوی شد و به خوبی تونست شخصیت یه نوجوون دوفرهنگی رو روانشناسی کنه و شخصیت دوگانه و دمدمی مزاج و رفتارهای جنسی مخصوص فرهنگ آمریکایی در این سن رو به تصویر قلم بکشه. پایان قصه هم طبق سنت داستان‌های کوتاه، انتظاری نمیرفت که در پایان اتفاق خارق العاده‌ای رخ بده، تمام شد. در کل منهای کمکش‌های کم جذابیت قصه و نداشتن هدف و پند و نتیجه‌ای جذاب و هیجان انگیز که خواننده را به فکر فرو ببرد، روایت و شخصیت پردازی و توصیف‌ها خوب بودند و خواننده را به دنبال کردن ادامه ماجرا ترغیب میکرد. گرچه خواننده با خواندن نام اثر انتظار اثری دیگر و نتیجه‌ی جذابتر داشت.
آریا آزادپور
۱۴۰۳/۰۸/۲۴
یکی دیگر از داستان‌های پر از ظرافت جومپا را خواندم و مثل همیشه کیف کردم و رقیق شدم. چقدر با دقت ادم‌ها و روابط زیرپوستی شان را کشف می‌کند این نویسنده‌ی حالا باید سه زبانه. با زیان ایتالیایی و کتاب دیگری که امروز خواندم و کتاب بود که من را انتخاب کرد این بار.
قرار نبود به دیگر سخن را بخوانم اما و
دیدم توی طاقچه وجود دارد خیلی سریع خریدمش و تا آخر خواندم ودیوانه‌ی این تجربه و مسیرش برای یادگیری زبان سوم شدم. داستان بهشت و جهنم را نجمه معرفی کرد. در روزی که آفتاب داشت و رنگ درخت‌ها ارغوانی و سرخ و زرد بودند و یک پروانه‌ی خیلی بزرگ نارنجی از پشت پنجره مان رد می‌شد و فکر می‌کردم اگر پنجره را باز می‌کردم و می‌آمد داخل خانه دیگر این همه قشنک نبود. همین دست نیافتنی بودنش بود که زیبایش می‌کرد.
. نجمه گفت این کتاب در طاقچه است و مجانی هم هست. دانلود کردم و دیدم مترجم ش هم دوستم است. امین که با هم داستان می‌نویسم و می‌خوانیم و واقعا هم داستان نویس خیلی خوب و دقیقی ست.
بخوانید لذت ببرید زندگی کنید.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۱۸
بر خلاف آنچه فکر میکردم، خیلی خیلی با داستان همراه شدم و دوستش داشتم. زنی مهاجر که بخاطر بیتوجهی همسرش و تنهایی در غربت به مردی هموطن و هم‌عقیده خودش علاقه‌مند می‌شود. دلبستگی او در نهایت بی‌نتیجه مانده و مرد با ازدواج با یک زن آمریکایی او را رها میکند. پس از سالها، آن مرد با یک زن هموطن خود، به آن همسرش خیانت می‌کند. انگار مرد خودش هم نمیدانست که به دنبال چیست. حتی دختر راوی قصه هم همچین حالت سرگردانی را داشت. گویی هم متعلق به سرزمین مادریشان بودند، هم سرزمینی که به آن مهاجرت کرده‌اند. در عین حال، نه به بنگلادش تعلق داشتند و نه به آمریکا. ترکیب تاثیر والدین و تربیت سنتی آن‌ها با محیط آزاد و متفاوت زندگیشان، یک حالت دوگانه در آن‌ها ایجاد میکرد. نویسنده را از قبل نمیشناختم، اما به نظر میرسد با محیط، رسومات و فرهنگهای هر دو کشور آشناست. چون تفاوتها و نحوه زندگی مهاجران و فرزندان آن‌ها را ریزبینانه به تصویر کشیده بود.
مهدی صابریان
۱۴۰۲/۰۴/۱۲
شکاف نسل‌ها حتی در بین مهاجرین هم به چشم می‌آید مهاجرانی که از وطن خویش و آداب و سنت و عادات اجتماعی‌اش جدا شده‌اند و در محیطی جدید با آدابی متفاوت و حتی ارزشهایی دیگرگون زندگی می‌کنند مطابق با سن و سالشان و این که از کدام نسل هستند رفتاری متفاوت دارند و نوع برخوردشان با شرایط محیط جدید فرق می‌کند برخی هنوز به سنت هایشان چسبیده و لااقل در محیط خانواده و اجتماع کوچکشان سعی می‌کنند آن را حفظ کنند اما جوان ترها هر چند ابتدا دلتنگ آن آداب و فرهنگند و ذائقه‌ی غذایی شان هنوز گذشته را می‌جوید اما با سرعت بیشتری می‌توانند در محیط جدید ادغام شوند سریعتر خود را وفق می‌دهند و همرنگ جماعت می‌شوند شاید مهمترین اصل مهاجرت همین باشد سن مهاجرت بسیار مهم است و دلیل محکمی است برای موفق بودن یا عدم موفقیت در این امر، مهاجرت کار بزرگی است و موفقیت آن بسیار دلچسب
جدای از این مساله که شاید برداشت من از کلیت داستان است قصه‌ی آدمهای داستان هر چند که کوتاه اما بسیار خواندنی است عاشق شدن و سکوت و تماشای معشوقی که سهم دیگری می‌شود ماجرایی بود که مرا بسیار مشغول خویش کرد
خواندن این داستان بسیار دلچسب و لذت بخش بود
ممنون از کتابراه که این امکان را به رایگان در اختیار خوانندگانش گذاشت
عباس پورخلیلی
۱۴۰۲/۰۳/۲۰
داستان مهاجرت و تفاوت فرهنگ‌ها در دو سوی این کره خاکی، تفاوت فرهنگ شرقی با فرهنگ غرب، مهاجرت از شرق (کشوری از شبه قاره هند، بنگلادش) به آمریکا، برای شغل و تحصیل بهتر و کسب شرایط مناسب تر،
خانواده‌ای که سخت به آداب و رسوم کشور خود مقید و پایبند است، مردی که سخت در پی کار وکسب خود است و از نظر وقت
عاطفی زیادی برای خانواده نمی‌گذارد، و خانم خانواده در پی یافتن هموطنی که بر تنهایی خود غالب آید، و این اتفاق می‌افتد، و بسیاری از خواسته‌های خود را در او جستجو می‌کند، ورود دختری آمریکایی در زندگی مرد شرقی اتفاقات جالبی برای او ودخترش به همراه دارد و موجب حسادت مادر می‌شود، دختر هم در کنار این مهمان تازه وارد چیزهای زیادی که در فرهنگ غرب وجود دارد آشنا می‌شود و بطور مخفیانه کارهای را انجام می‌دهد، کتاب می‌گوید در مهاجرت باید به فرهنگ مقصد آگاهی داشت، و باید خود را با شرایط جدید سازگار کرد و به فرهنگ خود هم پایبندی داشت.
فریبا نوروزی
۱۴۰۳/۰۷/۱۳
داستان قشنگی بود اما فرهنگ کشورها و قوم‌ها باهم فرق می‌کند. ولی بلاخره زندگی در یک کشور فرهنگ آن کشور روی آدم تأثیر می‌گذارد. این داستان میخواست فرهنگ متفاوت کشورها و آدم‌ها را بیان کند و داشت میگفت کسی که با یه فرهنگ دیگه بزرگ شده اون فرهنگ و آیین و دین جزئی از شخصیت و وجودش شده. و این داستان بیان می‌کرد که زندگی آمریکایی‌ها چقدر بی بندوباری دارد و هیچ چارچوب و فرهنگ خاصی ندارد. خوردن مشروب و خوابیدن بازرسی برای دخترانشان یک کار عادی هست باکرگی دخترانشان برایشان مهم نیست. بلاخره هرکسی یه جوری هست دیگه. بهتره بپذیرم که کسی را مجبور به کاری نکنیم و وقتی فرهنگ و زندگی کسی رو قبول نداریم خودمون رو گول نزنیم ما نمیتونیم تا آخر عمرمون با رودربایستی زندگی کنیم. در زندگی با همسرت باید خودت باشی خود واقعی و شرمنده نباشی از اصل و نصب خودت و به فرهنگ خودت افتخار کنی.
hafez ahmadi
۱۳۹۴/۰۴/۱۲
نفوذ به روان پیچیده انسان مدرن (و در اینجا خاصه انسان شرقی مهاجر به غرب، که وامانده بین سنت شرقی و مدرنیته غربی است) با توصیف فوق العاده جامپا لاهیری از نقاط قوت این داستانه، اما در هنگام مطالعه احساس کردم مترجم سعی داشته مفهومی کار کنه و ازترجمه مستقیم پیروی نکرده، و به نوعی نگرش وفهم خودش از رو و داستان در ترجمه بروز داده، از نوع خلاصه کردن وقایع یا از نوع توصیف بعضی صحنه‌ها که از نویسنده توانایی چون لاهیری بعید به نظر میات اینگونه ابتدایی بنویسه، متوجه ضعف غیرقابل اعتمادبودن ترجمه شدم، بنابراین این داستان رو، ایرانیزه شده داستان جومپا لاهیری میدانم و نه ترجمه خود داستان لاهیری.
صبا باوفای حقیقی
۱۴۰۳/۰۱/۰۳
به نظر من دغدغه‌های دوران نوجوانی رو خیلی واضح به تصویر کشیده بود. برای خودمن که هم این دوران رو به عنوان نوجوان گذروندم و هم دو تا نوجوان رو پرورش دادم خیلی مفید بود. اینکه درک کنم احساسات نوجوانها در دوره‌های مختلف هم متفاوت و هم مشابه هست. حس نیاز به توجه در عین غرور و ابراز استقلال مسئله‌ای هست که در نوجوان‌ها در تمام نسلها مشابه هست. اما دغدغه‌های اونها بخاطر پیشرفت تکنولوژی و مدرنیته و تغییر فرهنگ‌ها قابل تغییره. بعنوان یه مادر نیاز هست که به این نکات دقت داشته باشم تا بتونم تعامل و صمیمیت رو همزمان در کنار فرزندانم حفظ کنم. ممنون از کتابراه
محمدرضا مولاءی
۱۴۰۳/۰۶/۱۷
داستان عالی بود. شخص غریبه نباید وارد خانه و خانواده ی کسی شود. به غیر از اعضای خونی. خانواده هایی که از هم می پاشند بانیش همین افراد غیر خونی هستند دایه بهتر از مادر شده و اختلاف جزئی را شعله ور می کنند. تا به نیت پلید خود برسند. وقتی خواهر به خواهر و برادر به برادر حسودی و در نهایت خیانت می کنند غریبه جای خود دار. موفق باشین. توصیه من پیرمرد: با همکارهایتان، با افرادی که از نظر مالی یا موقعیت شغلی در حد برابر نیستید به داخل خانواده راه ندهید.
mitra.mh. 46
۱۴۰۲/۰۲/۱۹
موضوع داستان جالب بود، پیوند بین دو یا چند فرهنگ، اما اگر تصور کنیم علت جدایی براناب و دبورا تفاوت فرهنگهایشان بود اشتباه محض است زیرا خیلی از ازدواج‌ها که فرهنگ و ملیت مشترک دارند به جدایی ختم میشوند. یا بالعکس، صداقتی که گوینده‌ی داستان داشت باعث جذب مخاطب به ادامه‌ی روند داستان میشود فقط تنها اشکال کتاب رعایت نکردن نکات دستور زبان فارسی بود.
سارا قراچرلو
۱۴۰۲/۰۱/۱۶
خواندن این کتاب کوتاه هر چند وقت کمی گرفت ولی همان هم زیاده بود چیزی بر آگاهی من اضافه نکرد و هیچ بار معنایی و مفهوم خاصی هم نداشت پراکنده گویی داشت و راوی دختر نوجوانی بود که به همراه خانواده مهاجرت کرده بودند و هیچ اتفاق خاصی در زندگیش نیافتاده بود و تجربه خاصی هم به خواننده منتقل نمی‌کرد در کل نمره خوبی به کتاب نمی‌دم و در واقع ضعیف بود.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۲/۰۴
داستان در باره‌ی خانواده‌ی هندی بود که به امریکا مهاجرت کردن و یه مرد غریبه ک هم شهری مادره خانواده س باهاشون اشنا میشه و رفت امدمیکنه
علاقه‌ی بین مرد و زن کم رنگ شده. و زندگی تکراری
زن خانواده علاقه‌ی که از همسرش نمیبینه از اون مرد میبینه وعاشقش میشه اما عشقش یه طرفه س
و اون مرد با یکی دیگه ازدواج میکنه و قطع رابطه میکنه...
داستان خوبی بود
مرسی از کتابراه
لیلی نظری
۱۳۹۹/۰۷/۲۹
مثلا خیلی واقع نمایانه و بیطرفانه نوشته بود، مقایسه فرهنگ هندی و آمریکایی. ولی کفه آمریکایی ش چربید. خیلی ریز طرف آمریکا (غرب) را گرفت. مادر باید بپذیرد که این آمریکاست. ناگزیر است. مثلا سعی کرده خنثی و خاکستری نشان دهد و قضاوتی نکند. رویه‌ای که نمیتوانم بپذیرم. غربزدگی یعنی همین. قضاوت نکن. ارزشگزاری نکن! فقط رفتار کن! قصه‌ای بدون فراز و فرود!
مشاهده همه نظرات 382

راهنمای مطالعه کتاب بهشت، جهنم

برای دریافت کتاب بهشت، جهنم و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.