معرفی و دانلود کتاب به من میگند مک کنا
برای دانلود قانونی کتاب به من میگند مک کنا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب به من میگند مک کنا
دان شا، در نمایشنامهی خود، کتاب به من میگند مک کنا شما را به اردوگاهی نظامی میبرد تا در آنجا شاهد سربازانی باشید که با وجود تفاوتهای شخصیتیای که دارند، زندگیشان بهنحوی با یکدیگر گره خورده. کتاب حاضر بهعنوان عضوی از مجموعه کتابهای تجربههای کوتاه، به مشتاقان ادبیات نمایشی عرضه شده.
دربارهی کتاب به من میگند مک کنا
فضایی رخوتانگیز، دو سربازی که زیر نور لامپی کمنور به بازی ادامه میدهند و سپس سروصدای سرباز قلدری که زورگویانه اموال سایر سربازان را از آن خود میکند، شما را به حالوهوای سربازخانهای میبرد که چندان خوشایند نیست. البته این اوضاع تا وقتی ادامه پیدا میکند که تازهواردی به نام «مور» از گروهان بی. سر میرسد و به اهالی این سربازخانه ملحق میشود. او که علاقهای به کشیدن سیگار ندارد و اتفاقاً اعتقادات مذهبی سفتوسختی هم دارد، در نخستین برخورد خود با سربازان جوخهی هولدینگ، توسط «مککنا» هم مجروح میشود و هم مورد اهانت قرار میگیرد. خب، به نظر میرسد این مهمان ناخوانده برای زندگی در کنار سربازان این بخش راه دشواری را در پیش داشته باشد.
دان شا (Don Shaw) هم در داستانپردازی و هم در بازنمایی شخصیتهای کتاب به من میگند مک کنا (They call me Mckenna) بسیار استادانه عمل کرده و خالق اثری شده که برای مخاطب قابلدرک و باورپذیر است. یکی از موضوعاتی که در ترسیم شخصیتهای یک داستان یا نمایشنامه بسیار اهمیت دارد، توجه به لحن متفاوت هر کدام از آنهاست. بهطوری که توجه صرف به لحن و سبک گفتاری هر یک از شخصیتها بهتنهایی برای تشخیص و تمایز قائل شدن میان ایشان کافی باشد. نگاه دقیق و قلم هنرمندانهی نویسندهی این اثر در نمایش لحن و لایههای درونی کاراکترها، درخور توجه و تحسین است.
در اثر حاضر با شخصیتهایی مواجه هستیم که اگرچه همگی در فضایی مشترک حضور دارند و سختیهای یکسانی را به دوش میکشند اما در حقیقت، هریک داستان متفاوتی را در دل خود جای دادهاند که برای دانستن آن باید تا انتها با این کتاب خواندنی همراه شویم. علاوهبر مور و مککنا، دو کاراکتر دیگر نیز با نامهای «داوو» و «باکر» نیز حضور دارند که شاید در ظاهر شخصیتهای بیاهمیتی به نظر برسند اما برای قضاوت دقیقتر آنها، لازم است تا انتهای کتاب شکیبا باشید.
چنانچه مایل به مطالعهی آثار فاخر ادبیات جهان هستید اما زمان و فرصت کافی برای کتابخوانی ندارید، مطالعهی داستانها و نمایشنامههای کوتاهی چون کتاب به من میگند مک کنا میتواند گزینهی بسیار خوبی باشد. هوشنگ حسامی برگردان این نمایشنامه را به عهده داشته و نشر چشمه نیز آن را به چاپ رسانده است.
دربارهی مجموعه کتابهای تجربههای کوتاه
«تجربههای کوتاه»، مجموعهای گردآوریشده از داستانها و نمایشنامههای کوتاهی است که از برترین آثار ادبیات جهان به شمار میروند. این مجموعه با تلاش نشر چشمه و با هدف گردآوری آثار کمحجم اما درجهیک ادبی جهان، به دست مخاطبان فارسیزبان رسیده. مجموعهی تجربههای کوتاه، یک فرصت عالی و استثنایی برای آشنایی مشتاقان جهان داستان و نمایشنامه با آثار مختلف ادبی از هر گوشهی دنیاست . همچنین فرصتی ویژه برای تبدیل کردن اوقات ازدسترفتهی روز به تجربهای طلایی و فراموشنشدنی به شمار میرود. در هر کجا و موقعیتی که باشید، چه در مسیر رسیدن به کار و یا فرصت استراحت روزانه، با در دست گرفتن یکی از کتابهای این مجموعه برای اندک زمانی از دنیای شلوغ و پرسروصدای بیرون فاصله خواهید گرفت و پا به جهان جادویی واژگان خواهید گذاشت.
از مجلدهای مجموعه کتابهای تجربههای کوتاه میتوان عناوین زیر را نام برد:
«مردهها سکوت میکنند»، «شبح خانم ویل»، «حراج»، «محاکمه»، «پزشک پوشالی»، «میموزاهای الجزایر»، «مرگ در میزند»، «مجموعهی نامرئی»، «من؟ من با همه فرق دارم»، «دو درس کوتاه دربارهی دیرین شناسی» و... .
اقتباس هنری از کتاب به من میگند مک کنا
در سال 1397، نمایشنامهی به من میگند مک کنا، به کارگردانی رضا قنبرزاده فرید به اجرا درآمد. هامون سیدی و صبا گرگینپور از هنرپیشگان این نمایش بودند.
کتاب به من میگند مک کنا برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان ادبیات نمایشی و طرفداران ادبیات بریتانیایی، از مطالعهی کتاب به من میگند مک کنا بسیار لذت خواهند برد.
با دان شا بیشتر آشنا شویم
دان شا (1935)، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس مطرح بریتانیایی است. او تاکنون چندین اثر موفق را در این حوزه به نگارش درآورده و توانسته در سال 1990، به سبب نگارش سناریوی فیلم تلویزیونی بمبافکن هریس (TV film Bomber Harris)، نامزد جایزهی بفتا (Bafta) شود.
در بخشی از کتاب به من میگند مک کنا میخوانیم
مککنا: از گروهان بى. به جوخهى هولدینگ. چى باعث شد بیایى اینجا؟ واسه چى دُمت رو بریدند؟ دِ یالله پسر، ما همهمون عبورى هستیم. جوخهى هولدینگ واسه همینه، حالىته؟ داوو منتقل مىشه به لشکر کاترین، چون مىتونه افسرها رو مسموم کنه. درست نمىگم داوو؟ اِ، داوو اینجا نیست، تو خنگ خدا واسه چى تو این جوخهاى باکر؟
باکر: نمىدونم، مک.
مککنا: آره. من هم اینجام چون فکر مىکنند هر کارى که بخوانْد، مىتونند با من بکنند. حالىته؟ قضیهى تو چیه؟ کشیش! تو.
مُور: لطفاً... مىشه صلیب من رو بهم پس بدید؟
مککنا: ببین... مثل کیها داره حرف مىزنه لعنتى... هى پسر، مىدونى وقتى با یه مافوق حرف مىزنى... وقتى درخواستى دارى، باید از طریق دفتر گروهان باشه. جواب سؤال من رو بده. واسه چى اینجایى؟ اون... اون کَره! کَره، حالىته! [کینهجویانه به زمزمه] بهش بگو با کى داره حرف مىزنه، باکر.
باکر: مککنا. بهتره هر کارى مىگه بکنى، بچه.
لحظهای مکث، و بعد مککنا، مثل برق، یقهى مُور را مىگیرد، سر خودش را عقب مىبرد و دوبار سریع و پیاپى پیشانىاش را به بینى مُور مىکوبد. اما ضربهها آنقدرها محکم نیستند، مککنا همراه با آن، مثل مشتزنان، نعرهای مىکشد.
مُور مىلرزد و تلوتلوخوران و گیج از پشت به دیوار مىخورد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب به من میگند مک کنا |
نویسنده | دان شا |
مترجم | هوشنگ حسامی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 39 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-597-2 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی خارجی |