معرفی و دانلود رایگان کتاب انگور فرنگی

عکس جلد کتاب انگور فرنگی
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب انگور فرنگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب انگور فرنگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب انگور فرنگی

کتاب انگور فرنگی اثر آنتون چخوف داستان یک روز بارانی است که دامپزشک ایوان ایوانویچ و آموزگار دبیرستان بورکین از پیاده روی در دشتی بی‌انتها خسته شده بودند؛ بورکین از دامپزشک ایوان ایوانویچ خواست که سرگذشت برادرش را تعریف کند.

در بخشی از کتاب انگور فرنگی چخوف (Anton Chekhov) می‌خوانید:

سال‌ها گذشت، او را به منطقه دیگری منتقل کردند، دیگر پا به چهل سالگی گذاشته بود و باز هم همیشه آگهی‌های روزنامه‌ها را می‌خواند و پول جمع می‌کرد. بعد شنیدم بدون هیچ گونه احساس مهر و محبتی زن گرفته است. زنش بیوه‌ای بدقیافه و پیر بود. تنها حسنش این بود که درآمدی داشت. او زن را نیمه‌سیر نگه می‌داشت و درآمد او را به نام خودش در بانک می‌گذاشت. زندگی زن آنقدر سخت بود که هنوز سه سال از ازدواجش با برادرم نگذشته بود که مرد.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب انگور فرنگی
نویسنده
مترجمزهرا تدین
ناشر چاپی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات6
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب انگور فرنگی

Mehdi Moghaddam
۱۴۰۲/۰۱/۲۲
با سلام
کتاب خیلی خوبی بود و خیلی لذت بردم از خواندنش. این کتاب یکی از کتابهای آنتون چخوف بود که واقعا نویسنده قابلی هستش و من خیلی کتابهایش رو دوست دارم. طوری در جملات و کلمه‌ها سخن میگوید که انگاری خواننده هم با ایوانویچ و بورکین در حال قدم زدن در آن دشت زیبا هستند. بارانی که شروع به باریدن و هم
میکند خیسشان میکند انگاری خواننده خیس شده هست. و طعم انگور فرنگی...
بلی زندگی رو باید زندگی کرد از همان کودکی و جوانی تا بزرگسالی و پیری. وقتی آزادانه در دشت و کوه و صحرا به دور از تمام هیاهوهای زندگی شهری قدم میزنی. وقتی در یک کوهپیمایی با دوستانت شرکت میکنی. وقتی در آب گیر شنا میکنی و خیلی چیزهای دیگر. برای زندگی کردن نیازی به جمع آوری زیاد سرمایه نیست که در آخرش مجبور بشوی پول و بلیط‌های بخت آزمایی رو با عسل قبل از مرگ بخوری تا به دست کسی نیفتد. واقعا ارزش اینجور زندگی کردن چی هستش؟ واقعا این طور زندگی کردن چه لذتی میتواند داشته باشد؟ زندگی کردن همان خوردن یک خوشه انگور فرنگی هستش که از باغ خودت میچینی و با لذت میخوری. یک چای گرم جلوی خانه باغ خودت. یا بوی سوپ سبزی که در خانه پیچیده.. زندگی کردن زیاد سخت نیست ما خودمان متاسفانه سختش کردیم و شکنجه گر این قربانی هم خودمان هستیم. هر روزی میگذرد که دیگر برنمی‌گردد. از همان روز با خوشحالی زندگی کردن لذت دارد. هر کسی با چیزی خوشحال هست آنرا پیدا کند زندگی خوبی دارد. بدون فکر و غم غصه زندگی کند خوشحال هست.
واقعا کتاب خوبی بود
با تشکر
maniya
۱۴۰۳/۰۸/۲۹
خطر اسپویل:
داستان در مورد یه دامپزشک بود پسر گذشت زندگی خود و برادرش را تعریف می کرد برادرش از او کوچکتر بود و یک وکیل دولت بود او در این باره می گوید که او با پشت کار خودش موفق شد و به آرزوهایش رسید و از زندگی اش راضی است می گوید بالاخره توانست بوته انگور بکارد و انگور فرهنگیش را بخورد ولی به من
نظر این موفقیت نیست زیرا برادرش با یک بیوه پولدار ازدواج کرده بود که بیوه مرد و ثروتش را از آن خود کرد با دروغ و دغل هکتارها زمین خرید با خانه مزرعه خدمتکار او تنهایی خوش بود می خورد و می خوابید و تفریح می کرد در خانه او باغچه نبود و او بوته انگور خرید خودش کاشت و درو کرد و به نظر من این اصلاً موفقیت نبود من نمی دانم هدف نویسنده از نوشتن چنین داستانی چه بود می توانست موضوع آن را زیباتر و مثبت تر کند آن از آن جا که هر کس افکارش فرق می کند ما نمی دانیم او به چه دیدی این داستان را نوشته ولی من اصلاً از این داستان خوشم نیامد فقط اینکه زندگی کردن در روستا بسیار خوب است رنگ گل به آسمان خیره می شویم و پرواز کلاغ ها را تماشا می کنیم بسیار زیبا و قشنگ بود من نیز دوست دارم به آسمان خیره شود و ابرها را تماشا کنم یا به آسمان صاف زل بزنم و گاهی اگر پرواز پرنده ای را ببینم خودم را جای او مجسم می کنم و چقدر دنیا برایم متفاوت می شود.
Mm
۱۴۰۱/۰۶/۰۵
خیلی ارتباط نگرفتم مشکل منم؟ مترجم؟ متن؟؟؟ 😁😁 اون برادرش بخاطر یه انگور فرنگی یا خوشبختی شخصی از ادما که زنش باشه و قوانین مثل رشوه و فلان گذشت که یه زمین بگیر و فلان... اخرش انگور فرنگی هم خودش کاشت که نیاز به این همه دغل بازی نبود،،، وقتی فقط پی خوشبختی خودت هستی به راحتی از ارزش‌ها میگذری اما اگه به فکر خوشبختی و نیکوکاری و ارزش برای بقیه باشی میتونی خوشبختی واقعی پیدا کنی،،، اخرش میگه خدایا ما گناهکاران ببخش،،، فکنم منظور نویسنده این بود تو شهر شلوغ مدام ادما دارن میجنگن یا دچار کینه و نفرت و... هستن،،، به هرحال میتونست کمی پربارتر و بهتر بیان بشه 🤗
فرشاد گنجه
۱۴۰۰/۱۲/۲۴
توصیف و حال و هوای داستان بسیار زیبا بود و خیلی هم پیچیدگی نداشت داستان، نویسنده چند هدف داشت، ۱-حتما نباید اهداف و ارزوهایمان وسیع و دست نیافتنی باشند احتیاج به چند هزار متر باغ نبوده و میتوانسته در همان جوانی یک خانه روستایی معمولی بگیره و زندگی باب میلشو بکنه ۲-قبل از هر چیزی زمان مهم و برگشت در ناپذیر هست یک چشم به هم زدن عمر ادم میره و برنمیگرده ۳-زندگی در لحظه مهم هست و انسان باید اندکی نگاه به اینده داشته باشه نه اینکه حال رو ول کنه و بچسبه به اینده نامعلوم
با سپاس
Pegah zah
۱۴۰۱/۰۸/۱۹
بعد از گوش دادن شرط بندی، خب انگار دوست داشتم با آثار این نویسنده بزرگ بیشتر آشنا شم بعد اون شاهکار شرط بندی، با اشتیاق خوبی سراغ این کتاب اومدم ولی کمی تو ذوق م خورد شاید باید با دقت بیشتری مطالعه ش کنم، ولی اگه صوتی شو در کتابراه جان ببینم حتما بخرمش.
به خوانندگان عزیز کتابراهی پیشنهاد میکنم با
تمرکز این کتاب و مطالعه کنند. یه کم احتیاج به رجوع به خط و پارگراف قبل دارد، درسته کوتاهه ولی باید با فکر خلوت مطالعه شود، سپاس از شما 🥰😍🤩
A.asgari
۱۴۰۲/۰۱/۰۵
داستان درباره‌ی زیاده خواهی‌های ما بود
برادرش میتوانست وقتی خیلی جوون تر بود و شور و شوق داشت به کم قانع میشد و خونه‌ی کوچکی در روستا میگرفت و زندگی خوبی میکرد نه اینکه مال زنش رو بالا بکشه و بره یه ویلایی بزرگ با خدمتکار بگیره در صورتی که پیر شده و دیگه شوقی براش باقی نمانده
و اینکه گفت اینقد به
فکر خودمون نباشید یکمم به فکر دیگران و کمک به دیگران باشیم
وقتی میر میشیم بگیم چه کار نیکی انجام دادم و از خودم باقی گذاشتم ممنون از کتابراه
Amir Abbas Shamsi
۱۴۰۰/۱۱/۱۱
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند
داستان در مورد یک جمع سه نفره هست که یک نفر از آن‌ها در مورد رابطهء خودش و برادرش و زندگی و خوشبختی و چگونه به خوشبختی رسیدن و خوشبختی چیست وخوشبختی جمعی است صحبت میکند.
خوشبختی بر سه پایه استوار است!
فراموش کردن تلخی‌های دیروز
غنیمت شمردن شیرینی‌های امروز!
امیدواری به فرصت‌های فردا
El
۱۴۰۳/۰۹/۲۸
ممنون از مترجم که این اثر گرانبها رو رایگان در اختیار ما گذاشتن تا ازش لذت ببریم. از جمله دلایلی که من این کتاب رو شایسته پنج ستاره می‌دونم ۱ کوتاه ولی تاثیر خواسته شده رو می‌زاره ۲ لحن عامیانه و عوام فهم ۳ موضوع بحث شده موضوع مهمی هست که خیلی‌ها دنبالشن و از شنیدن این داستان لذت می‌بریم ۴- فضا سازی دقیق صحنه بارانی من رو به داخل داستان کشوند.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۵
یک اثر متفاوت از آنتوان چخوف.. مفهوم اصلی داستان، تمرکز برای رسیدن به هدف در زندگی و قدر دانستن ایام جوانیست. به راستی که گذر زمان انسان را پیر و بیمار میکند، اما فردی که حتی در سنین پیری به آرزوی دیرین زندگی خود دست یابد، احساس خوشبختی داشته و خیال نمیکند زندگیش به بیهودگی گذشته است.
احسان حسین زاده
۱۳۹۷/۰۷/۱۱
واقعا عالی و تأثیر گذار بود، بله آدم‌ها باید تلاش و کوشش بکنن و در لحظه زندگی کنن و حتی باید تلاش کنن که از دسترنج زندگی خودشون بهره گیری کنن و به کسب تجربه بپردازند و در اندیشه‌ها و عقاید خودشون تجدید نظر کنن و پی تغییر و تحول باشن، تغییر و تحولی مثبت و نیک، این داستان بسیار آموزنده بود
کمیل حسین پور
۱۴۰۰/۰۲/۱۲
بعد از شرط بندی این دومین داستان از آنتوان چخوف هست که خوندم.
چقدر میتونه یک نویسنده عالی باشه آخه...
این کتاب زندگی رو در کمک به دیگران معنی کرده و نه آمال و آرزو و خوشبختی‌های شخصی درحالی که اکثر نویسنده‌ها حتی بزرگانشون دقیقا خلاف این رو که غلط هست ترویج می‌دهند.
F.Namazi
۱۴۰۲/۰۱/۱۷
مهم‌ترین چیز در نگارش یک اثر این هست که وقتی خواننده اثر مورد نظر رو میخونه به یه نتیجه‌ای برسه
هر چند که دیدگاه‌ها متفاوته و امکان داره نتیجه گیری من با نتیجه شما فرق داشته باشه ولی خب کتاب جالبی بود
در هر صورت اون انگور فرنگی خودش رو کشف کرد
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۲۲
وقتی شروع به خواندن میکنیم و بعد از چند صفحه خودمون رو در لا به لای صفحات گم میکنیم، گویی که واقعا خودمان هم در حال دیدن از نزدیک هستیم، شک نکنید که اثری زیبا و عالی پیش روی شماست پیشنهاد میکنم حتما بخونید ممنون از کتابراه
Pooria Hajati
۱۳۹۶/۰۸/۲۰
چخوف در داستان خویش سعی دارد بگوید هدف زندگی خوشبخت بودن نیست. او به عنوان نویسنده اواخر قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰ به این پرسش هدف از زندگی چیست، پاسخ مشخصی نمی‌دهد و پیشنهادش این است خواننده اثر به این پرسش پاسخ دهد.
شهنام گرجی
۱۴۰۲/۰۸/۲۵
سلام دلم می‌خواست بدانم چخوف که اکثر کارهایش را دوست دارم این را سال چندم زندگی‌اش نوشته است. توصیف‌ها خوبه، شخصیت پردازی‌ها هم بد نیستخواندن این کتاب یک تجربه دیگر از تفکرات چخوف است. ممنون کتابراه
مشاهده همه نظرات 75

راهنمای مطالعه کتاب انگور فرنگی

برای دریافت کتاب انگور فرنگی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.