معرفی و دانلود کتاب داستان زنان: داستان‌های برگزیده

معرفی کتاب داستان زنان: داستان‌های برگزیده

شناختن آدم‌ها کار دشواری است. حتی اگر مدت‌ها با آن‌ها معاشرت کنیم، باز هم نمی‌توانیم احساساتشان را بفهمیم. قصه‌ها پلی هستند به درون آدم‌ها و به ما کمک می‌کنند تا اطرافیانمان را بهتر بشناسیم. کتاب داستان زنان اثر آنتوان چخوف ما را به دل داستان‌هایی می‌برد که شخصیت‌های اصلی آن‌ها زنان هستند و قصه بر محوریت آن‌ها می‌گردد. چخوف شخصیت داستان‌هایش را در موقعیت‌هایی می‌گذارد که می‌توانیم با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری کنیم و احساساتشان را بفهمیم.

درباره‌ی کتاب داستان زنان

زن روی نیمکت نشسته است. چشم‌هایش کمی خیس است؛ اما هنوز اشکی از دیدگانش سرازیر نشده. مرد با فاصله از او ایستاده و مطمئن است که اشتباه نمی‌کند. او تازه معنای عشق و زندگی را فهمیده و نمی‌تواند سعادت خود را فدای قواعد اجتماعی کند. هر دو می‌دانند که گناهشان مذموم است و هیچ فرهنگ و سنتی از آن‌ها حمایت نمی‌کند، اما مگر چند بار زندگی می‌کنند که حاضر باشند نخستین و جدی‌ترین عشقی را که تاکنون یافته‌اند، رها کنند؟ آنا گریه می‌کند و مرد کنار او می‌نشیند. هر دو می‌دانند که باید رابطه‌شان را آشکار کنند و دیگر نمی‌توانند به این زندگی مخفیانه ادامه دهند، اما هیچ‌چیز به این سادگی نیست و لازم است تا آنا و آن مرد؛ مانند باقی عاشق و معشوق‌های تاریخ، کوه رنج و مشکلات را به دوش بکشند تا شاید به وصال برسند. این ماجرا بخشی از قصه‌ی بانو و سگ ملوسش است که به عقیده‌ی تحلیل‌گران ادبی، از بهترین داستان‌های کوتاه تاریخ ادبیات به‌حساب می‌آید. نقش اصلی این داستان، زنی به نام «آنا» است که درگیر ماجرایی عاشقانه با مردی متأهل می‌شود. این داستان که یکی از معروف‌ترین قصه‌های کتاب داستان زنان آنتوان چخوف است در پاسخ به رمان «آناکارنینا» تولستوی نوشته شده است. در این کتاب 23 داستان دیگر نیز آمده‌اند که شخصیت محوری آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند.

برخی از قصه‌های کتاب داستان زنان در سال‌های نخست نویسندگی آنتوان چخوف نوشته شده‌اند و طبیعتاً به پختگی آثاری که در سال‌های میانی عمر نویسندگی او به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند نیست؛ اما از طنز و شیرینی منحصربه‌فردی برخوردار هستند که در آثار ممتاز او دیده نمی‌شوند؛ یکی از این قصه‌ها «از دفترچه خاطرات یک دوشیزه» است که مربوط به سال‌های جوانی آنتوان چخوف است. تصور کنید مردی بسیار زیبا و جوان نزدیک به دو هفته جلوی پنجره‌ی اتاق یک خانم جوان بایستد و حتی برف و باران شدید هم نتواند او را از ماندن منصرف کند. اگر شما به‌جای آن خانم باشید شاید تصور کنید یک قاتل زنجیره‌ای به‌دنبال شماست یا اینکه کسی قصد دارد از خانه‌ی شما دزدی کند، اما دوشیزه‌ای که در این داستان طنز، خاطراتش را برای ما عنوان می‌کند، تصور دیگری دارد. او فکر می‌کند که مرد جلوی پنجره عاشقش شده و قرار است به‌زودی برای ابراز علاقه پیش‌قدم شود، اما واقعیت این‌گونه نیست و گویا آنتوان چخوف با ما و دوشیزه‌ی جوان شوخی دارد! در کتاب داستان زنان، قصه‌های کوتاه دیگری نیز وجود دارند، همچون قصه‌ی آوازه‌خوان؛ رؤیاهای یک زن؛ خانم آموزگار و هوای بد.

آنتوان چخوف علاوه‌بر داستان‌نویسی، در نمایشنامه‌نویسی نیز زبردست است و تخصص او در نوشتن نمایشنامه، بر قصه‌نویسی او نیز اثر مثبتی گذاشته و باعث شده تا در داستان‌هایش صحنه‌پردازی و توصیفات دقیق صحنه وجود داشته باشند. چخوف جامعه‌ی روسیه‌ی قرن نوزدهم را که خرده‌بورژوازی در آن با سرعت گسترده می‌شد و جامعه را طبقاتی‌تر از پیش می‌کرد، به ما معرفی می‌کند و سعی دارد تا فریادی باشد علیه تغییرات منفی اجتماعی و آسیب‌هایی که حتی تا امروز نیز ادامه پیدا کرده‌اند.

کتاب داستان زنان با ترجمه‌ی عبدالحسین نوشین در نشر جامی منتشر شده است.

اقتباس‌های سینمایی از کتاب داستان زنان

• در سال 1960، در اتحاد جماهیر شوروی (روسیه‌ی سابق) یوسف خیفیتس، فیلمی ساخت به نام «Да́ма с соба́чкой». این فیلم از روی داستان «بانو و سگ ملوسش» تولید شده بود. علاوه‌بر این نمایش‌های گوناگونی نیز در سرتاسر جهان با اقتباس از این قصه‌ی عاشقانه ساخته و در سالن‌های تئاتر اجرا شده‌اند.

کتاب داستان زنان برای چه کسانی مناسب است؟

داستان‌های کوتاه آنتوان چخوف مملو از موقعیت‌هایی است که آن‌ها را در زندگی‌های معمولی خود نیز مشاهده کرده‌ایم. دردسرهای کوچک، شخصیت‌هایی به‌ظاهر عادی و مشکلات همیشگی آن‌ها. نقاط قوت چخوف در واکاوی شخصیت داستان‌ها، دقت او در جزئیات و رعایت عناصر داستانی هستند. کتاب داستان زنان، قصه‌های کوتاه چخوف گردآوری شده‌اند که یک یا چند زن، محوریت داستان‌ها را به عهده گرفته‌اند. این داستان‌ها برای علاقه‌مندان به قصه‌های کوتاه سبک رئالیسم، جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب داستان زنان: داستان‌های برگزیده می‌خوانیم

وقتى که مادرشان مرد، پدر آنها، پى‌تر لئونتیچ، معلم مشق خط و نقاشى دبیرستان، شروع به میخوارگى کرد و به فقر و مذلت افتاد. بچه‌ها کفش و گالش نداشتند. پدرش را به صلحیه کشاندند، امین صلح آمد و از اثاثیه خانه صورت برداشت... چه ننگى! آنیا مى‌بایست از پدر مست خود مراقبت کند، جوراب‌هاى برادرانش را رفو کند، براى خرید به بازار برود. هنگامى که از زیبایى و جوانى و ظرافت او تمجید مى‌کردند، مى‌پنداشت که تمام عالم کلاه ارزان قیمت و سوراخ کوچک کفش‌هایش را که به جاى واکس مرکب روى آن مالیده است مى‌بینند. شب‌ها مى‌گریست و دائم با اضطراب در این فکر بود که نکند همین روزها پدرش را به علت ضعف و ناتوانى از دبیرستان جواب کنند. تحمل یک چنین خوارى و خفتى را نداشت و اگر این اتفاق رخ مى‌داد، او هم مثل مادرش دق مى‌کرد و مى‌مرد. اما زن‌ها دستى بالا کردند و براى آنیا دنبال شوهر مناسبى گشتند. و طولى نکشید که همین مودست آلکسیویچ که از زیبایى و جوانى بهره‌اى نداشت اما پولدار بود، پیدا شد. صد هزار روبل در بانک ذخیره کرده بود و یک ملک پدرى هم داشت که اجاره‌اش مى‌داد. مردى بود پاى‌بند اصول اخلاقى، و با حضرت اشرف هم رابطه خوبى داشت. چنانکه به آنا مى‌گفتند، برایش هیچ زحمتى نداشت که از حضرت اشرف نامه‌اى براى رئیس دبیرستان و حتى رئیس فرهنگ بگیرد تا پى‌تر لئونتیچ را از دبیرستان اخراج نکنند.

هنگامى که این جزئیات را به خاطر مى‌آورد ناگهان آهنگ موسیقى آمیخته با سر و صدا و هیاهو از پنجره واگن به گوشه رسید. قطار در ایستگاه کوچکى توقف کرده بود. پشت سکوى ایستگاه، میان جمعیت، باگارمون و ویولون ارزان قیمت و بدصدایى آهنگ نشاط‌انگیزى مى‌نواختند و از پشت درخت‌هاى بلند قان و تبریزى، از یک خانه ییلاقى که غرق در نور مهتاب بود، آهنگ دسته موزیک نظامى به گوش مى‌رسید. ظاهرا در خانه ییلاقى مجلس رقص و شب‌نشینى دائر بود. روى سکوى ایستگاه، ییلاق‌نشینان و شهریانى که براى استنشاق هواى پاک و لطیف به آن جا آمده بودند گردش مى‌کردند.

فهرست مطالب کتاب

چخوف در زبان ماکسیم گورگى
آنتوان چخوف و داستان‌هایش
خانم آموزگار
النکا
خانم‌ها
اعترافات اولیا، ژنیا، زویا
هنگامه
آنا به گردن
نامزد و پدرجان عروس
قدم جدى
رویاهاى یک زن
پیش از عروسى
صاحبخانه خوشگل
دختر انگلیسى
در ییلاق
بانو و سگ ملوسش
مادر زن وکیل دعاوى
برادر باغیرت
آوازه‌خوان
زن پرحرف
خداحافظ
از دفترچه خاطرات یک دوشیزه
دماغه سبز
عاقبت بخیر
هواى بد
غم