معرفی و دانلود رایگان کتاب ستارهها چشمک نمیزنند
برای دانلود قانونی کتاب ستارهها چشمک نمیزنند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ستارهها چشمک نمیزنند
کتاب ستارهها چشمک نمیزنند، نوشتهی کوثر عابدینی، از سه بخش داستان، ناداستان و جستار تشکیل شده است. نویسندهی این کتاب، اولین اثرش را به عنوان فرزند خود معرفی کرده و تجربیات سه دهه از زندگی خود را با قلمی ساده و روان ارائه داده است. داستان اصلی که نام کتاب از روی آن برداشته شده، برداشتی آزاد از کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی است. عابدینی در این داستان، روایتی را از زبان آیدا، خواهر مظلوم آیدین، اورهان و یوسف در داستان سمفونی مردگان روایت میکند.
دربارهی کتاب ستارهها چشمک نمیزنند
با مطالعهی کتاب ستارهها چشمک نمیزنند، به خوبی متوجه دغدغههای ذهنی نویسنده میشویم و میتوانیم حدس بزنیم که با چه موضوعاتی تا کنون درگیر بوده است. کوثر عابدینی این کتاب را برای گروه سنی نوجوان تالیف کرده و از این طریق قصد داشته است تجربیات خود را به عنوان یک نویسندهی دغدغهمند به نوجوانان ارائه دهد. این کتاب از سه بخش داستانها، ناداستانها (روایتهای واقعی) و جستارهایی با تاملات شخصی تشکیل شده است. عابدینی همواره تاکید کرده است که این کتاب با تمام کم و کاستیهایش جایگاه بسیار ویژهای برای او دارد و آن را مانند فرزند اول و اولین تجربهی نویسندگی خود تا همیشه دوست خواهد داشت. عابدینی یک نویسندهی تجربهگرا است و نگرشی متفاوت به نویسندگی ارائه میدهد. به باور او ممکن است در سالهای آینده، دغدغهها و خط فکری او تغییر کند و دیگر با داستانهای خود ارتباطی نداشته باشد؛ اما به هر حال آنها را به عنوان تجربههایی زیبا دوست خواهد داشت و از اینکه آنها را در کارنامهی حرفهای خود گنجانده است، خشنود خواهد بود.
ستارهها چشمک نمیزنند، عنوان کتاب و نام دومین داستان از این مجموعه است. کوثر عابدینی در این داستان، برداشتی آزاد از رمان مشهور سمفونی مردگان به قلم عباس معروفی ارائه داده است و از این طریق داستان آیدا را روایت میکند. دختری که در یک خانوادهی سنتی در اردبیل به دنیا آمده و نگاه غالب مردسالارانه در خانواده، او را از سه برادر خود دور کرده و به پستوی خانه کشانده است. آیدا به اجبار خانواده خیلی زود ازدواج میکند؛ غافل از اینکه کسی که به دنبال او آمده، شاهزادهای با اسب سپید نبوده و برای نجات او از ظلمت آشپزخانهی خانهی پدری نیامده است. کوثر عابدینی در کتاب ستارهها چشمک نمیزنند قصد داشته است، برداشتهای خود را از داستانها، وقایع و رویدادهای متنوع با قلمی ساده و روان ارائه دهد.
با نگاهی عمیق به کتاب ستارهها چشمک نمیزنند، متوجه میشویم که نویسنده دغدغههای زندگی انسان فرهیختهی ایرانی را در مورد فرهنگ، ادبیات و ... در قالب داستان و ناداستان ارائه داده و از این طریق سعی کرده است مخاطبان نوجوان خود را به خواندن متون ادبی جدی تشویق کند. رشد فردی و پذیرش هر آن چیزی که زندگی در سر راه ما قرار داده، موضوعی است که با خواندن داستانها و جستارهای کتاب به خوبی متوجه آن خواهیم شد. تمامی داستانها در عین سادگی، بسیار تاملبرانگیز و جذاب هستند. انتشارات چوک، این اثر را که حاصل تجربیات سه دهه از زندگی کوثر عابدینی است، منتشر کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
کتاب ستارهها چشمک نمیزنند برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب ستارهها چشمک نمیزنند به تمامی نوجوانان علاقهمند به ادبیات داستانی معاصر ایرانی پیشنهاد میشود. علاقهمندان به روایتهای شخصی و داستان کوتاه با مضامین تأملبرانگیز انسانی و اجتماعی نیز از مطالعهی این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب ستارهها چشمک نمیزنند میخوانیم
در آن دو ماهی که رفت و آمد داشتیم، متوجه چیز خاصی نشدم. فقط پشت سرهم حرف میزد. ناگهان سکوت میکرد و غمگین میشد. با خودم میگفتم لابد از خجالتش است. لابد به خودش یادآوری میکند که نباید زیاد حرف بزند. طوری رفتار میکرد که نتوانستم نه بگویم. یک شب تمامی گلهای گلفروشهای سر چهارراه را خرید. با خودم فکر میکردم چه عاشقانه. فکر نمیکردم که بیمار باشد. هر بار که به خانهمان میآمد، برای پدر و مادر و خواهرم هدیه میخرید. جوری دلبری کرد که نتوانستیم نه بگوییم.
دو روز که از عقدمان گذشت، ناگهان فازش عوض شد. اصلاً انگار آدم دیگری شد. نگران سلامتیاش بودم. دیگر به بزازی مادرش نمیرفت. تا لنگ ظهر میخوابید و با من حرف نمیزد. به مادرش که گفتم، گفت ایرادی ندارد؛ مرد است دیگر؛ گاهی میخندد؛ گاهی ناراحت میشود؛ گاهی هم میخواهد تنها باشد. سربهسرش نگذار، خودش خوب میشود.
دقیقاً شش روز از ازدواجمان میگذشت. آرش خوابیده بود که از خانۀ همسایۀ بغلی، صدای ساز و آواز آمد. از خواب بلند شد، با توپ پر به سراغ همسایه رفت و دعوای حسابی راه انداخت. اعتراض هم که کردم، مشت و لگد نصیبم شد. فکر میکرد من هم مثل آن قبلیها بیکسوکارم یا نمیتوانم حقم را بگیرم. فوراً رفتم پزشکی قانونی. خلاصه که ازدواج ما به یک هفته هم نکشید. آن روز متوجه شدم که این مادر و پسر با چندین دختر، همین کار را کردهاند. تک به تک پیدایشان میکنم تا بتوانم پروندۀ سنگینی برایش دستوپا کنم.
فهرست مطالب کتاب
پیش گفتار
بخش اول: داستان
نظر جوجه عینکی چیست؟
ستارهها چشمک نمیزنند!
انبار ارزن
خرابۀ آباد
گوش تلخ
مرد است دیگر!
زیرِ فرش
جعبۀ سفید
بندۀ ما
مهمانی سال نو
سمفونی شماره چهل موتزارت
بازرسی خانۀ قدیمی
بوی قورمه سبزی
پِله پِله
بخش دوم: ناداستان
کمی نزدیک شو!
دستۀ اول یا دستۀ دوم؟!
شاید گربه، گیاهخوار باشد!
خشتِ اول
آن وسطیها
بخش سوم: جستار
آن نیم ساعت، اضافه نیست!
ازدواج؛ آری یا خیر؟!
به توصیۀ پدرم
تصمیم بزرگی نیست؟
حرکت با سرعت ثابت یا سرعت متغیر؟
غول چراغ جادو انصراف میدهد!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ستارهها چشمک نمیزنند |
نویسنده | کوثر عابدینی |
ناشر چاپی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 94 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-8416-07-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه نوجوان، کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |