معرفی و دانلود کتاب انگشتر نقره
برای دانلود قانونی کتاب انگشتر نقره و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب انگشتر نقره
محمود پیرنیا شخصیت اصلی و راوی کتاب انگشتر نقره نوشتهی زهره زاهدی است. پدر و مادر او سالها پیش از هم جدا شدهاند و در طی این سالها، محمود هیچگونه معاشرتی با پدر خود نداشته است. حالا بعد از مرگ پدر و پس از گذشت سی سال، پا به خانهی او میگذارد و در تلاش است از اسرار مگوی خاندان پدریاش سر در بیاورد.
درباره کتاب انگشتر نقره
محمود پیرنیا آخرین بازماندهی ذکور یکی از خاندانهای اصیل و قدیمی است. مادرش، ایزابل دو وینیه تنها دختر یک ایرانشناس فرانسوی و شیفتهی فرهنگ و ادبیات ایران است. همین شیفتگیاش سبب ازدواج او با مردی ایرانی و عزیمت او به کشور ایران شده بود. او به مدت دوازده سال تفاوتهای فرهنگ ایرانی را با فرهنگ و سنتهای اروپاییاش تحمل کرد و پس از آن تصمیم به جدایی گرفت. از آنجایی که ازدواج آنها در پاریس و مطابق قوانین فرانسه بود، ایزابل توانست حضانت فرزند خود را بر عهده بگیرد.
محمود هرگز به دیدن پدر ایرانیاش نرفت. او پدر را از زندگی و قلب خویشتن بیرون کرده بود. پس از سی سال خبر مرگ او را شنید و حتی نخواست که در مراسم عزاداریاش شرکت کند. محمود، تماسی از وکیلش دریافت نمود مبنی بر اینکه او تنها ورثهی پدرش است و برای انجام کارهای انحصار وراثت میبایست به ایران آید. به این ترتیب او پس از سی سال به ایران، یعنی سرزمین پدریاش پرواز کرد، درحالیکه این سرزمین برای او کاملاً بیگانه بود.
محمود به خانهی پدریاش بازگشت، خانهای که پس از دوازدهسالگی هرگز قدم در آن نگذاشته بود. روی پاکت نامهای که پدر برای او نوشته بود، انگشتری نقره وجود داشت. انگشتری که در عکسهای قدیمی مادربزرگ، در دستانش مشاهده میشد و طبق گفتهی سرایدار خانه، سالها پیش گم شده بود.
در یکی از روزها وقتی مشغول جابهجایی کتابهای یک صندوقچه بود، متوجه وجود تکه کاغذ زرد رنگی شد. با احتیاط بسیار کاغذ را برداشت و شروع به خواندن آن کرد و متوجه شد موضوع نوشته درخصوص انگشتر نقره میباشد و اسرار بسیاری در پس آن نهفته است...
کتاب انگشتر نقره را انتشارات بذر خرد منتشر ساخته است.
کتاب انگشتر نقره برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب را به علاقمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب انگشتر نقره میخوانیم
از وقتی پسربچه بودم همه «هپروتی» صدایم میکردند؟ چون همیشه در عوالم خیال سیر میکردم و از دنیای اطرافم غافل بودم. بارها شده بود که در خیابان زمین میخوردم چون سر بالا میکردم و تماشای هلال ماه، یا پرندهای که بر شاخهی درختی آواز میخواند، یا گربهای که روی دیوار میخرامید و راه میرفت، مرا با خود به دنیای خیال میبردند و در نتیجه چاله و دستانداز سر راهم را نمیدیدم و زمین میخوردم. مدتی طول کشید تا بعد از آزمایشات مختلف فهمیدند نه چشمم ضعیف است، نه نقصی در تعادل یا بینایی دارم و نه روانم دچار اختلال است. من فقط به قول خودشان «هپروتی» بودم، یعنی خیالباف.
من در خانوادهای به دنیا آمدم و بزرگ شدم که تقریباً همگی در رشتههای مختلف مرتبط با پزشکی تحصیل کرده و مشغول به کار بودند. پدرم جراح مغز و اعصاب بود. مادرم دندانپزشک بود، خواهر بزرگم وارد دانشکدهی پرستاری شد و به حرفهی پرستاری در اتاق عمل پرداخت. خواهر کوچکم هم وارد دانشکدهی مامایی شد و شب و روزش را در اتاق زایمان میگذراند. حتی عموهایم پزشک اطفال بودند. در این میان من، یعنی تنها پسر خانواده، نه از درس خواندن خوشم میآمد، و نه علاقهای به رشتههای پزشکی داشتم. در واقع از خون میترسیدم، خودم هم وقتی مریض میشدم، با اکراه دکتر میرفتم. لذا بعد از سالها تجدیدی و رفوزگی بالاخره در بیست سالگی دیپلمم را گرفتم و تازه آن وقت بود که گرفتاریهای اصلیام شروع شد. حالا نهفقط خانوادهی خودم، بلکه دوست و فامیل هم انتظار داشتند در کنکور شرکت کنم و در یکی از رشتههای پزشکی شروع به تحصیل کنم. بحثهای خانوادگی که گاه منجر به دعوا و دلخوری میشد، ماهها طول کشید. از من انکار و از آنها اصرار. تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتم جوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب، تسلیم شوم و به این جو منفی و ناراحتکننده که ماهها بود زندگی شیرین را به مذاق همهمان تلخ کرده بود، خاتمه بدهم.
فهرست مطالب کتاب
من
خانهی پدری
اتاق خالی
شروع تازهی گذشته
صندوق مادربزرگ
اولین پاسخ
پاسخ دوم: آرزوی بزرگ
نامهی سوم: خیالپرداز بزرگ
چهارمین پاسخ: چراغی در ته چاه
پاسخ پنجم: دایی یا دانشگاه ییل
ششمین پاسخ: ترحم یا تعقل
انگشتر و پاسخها
و آخرین نامه...
من و انگشتر
انتخاب من
حرف آخر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب انگشتر نقره |
نویسنده | زهره زاهدی |
ناشر چاپی | انتشارات بذر خرد |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 114 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5353-34-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |