معرفی و دانلود کتاب از روی پل باز میگردم: 20 داستان از 20 نویسنده
برای دانلود قانونی کتاب از روی پل باز میگردم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب از روی پل باز میگردم: 20 داستان از 20 نویسنده
کتاب از روی پل باز میگردم، دربردارندهی مجموعه داستانهایی کوتاه است که توسط نویسندگان مختلف نوشته شده و به وسیلهی کاظم سلطانی گردآوری شده است.
درباره کتاب از روی پل باز میگردم:
بیگمان تعداد کسانی که استعداد نویسندگی دارند به هزاران هزار نفر میرسد. اما از میان این گروه عظیم چند نفر به رویای خود دست مییابند؟ در همه جای دنیا، میتوانید مادر، پدر، دختر، پسر و فرزندی را بیابید که استعداد نویسندگی دارد و آرزویش این است تا روزی یک نویسنده بزرگ شود تا مردم اثر او را بخوانند و لذت ببرند.
بسیاری از این استعدادها در دوران کودکی یا نوجوانی در زنگ انشاء و ادبیات، خود را بروز میدهند که اغلب به دلیل بیاعتنایی معلمان خسته، نادیده گرفته میشود. البته در این میان عدهای نیز مورد لطف خداوند قرار میگیرند و استعدادشان توسط باقی افراد بروز میکند.
داستانهای این مجموعه از میان هزاران استعداد که در سراسر ایران بزرگ، پنهان و ناشناس زندگی میکنند با هدف معرفی آنان و یا ثبت در تاریخ گردآوری شدهاند؛ چرا که بسیاری از این استعدادها در زمانی نه چندان دور در ردیف نویسندگانی بزرگ قرار خواهند گرفت.
کتاب از روی پل باز میگردم مناسب چه کسانی است؟
اگر به داستانهای کوتاه علاقه دارید، مطمئن باشید از این کتاب لذت میبرید.
در بخشی از کتاب از روی پل باز میگردم:
هنگامی که کودکان، شادمانه با سارافونهای خاکستری، بلوزهای شطرنجی، سنجاق سرهای روباندار و کیفهای دو چفتیشان راهی مدرسه بودند، بمب باران شهر باعث شد تا هر کسی به جای امنی پناه برد.
جنگ آغاز آوارگی بود. گروهی از آوارگان سوار بر اتوبوس بعد از پنج و شش ساعت به اردوگاهی در منطقه زاغه رسیدند.
میان هر خانواده یک چادر صحرایی، یک چراغ خوراک پزی، یک فانوس و چند پتو توزیع شد. در اردوگاه، سرویس بهداشتی، بیمارستان صحرایی، نانوایی و یک پاسگاه وجود داشت اما از مدرسه خبری نبود.
در کنار اردوگاه یک جاده بود و آن سوی جاده، رودخانه و آن سوی رودخانه، دهکدهای قرار داشت.
بچهها در اردوگاه به تکاپو افتادند. در آن دهکده مدرسهای بود.
بعد از گذشتن از جاده، میبایست از روی پل فرسودهای که در دو سوی آن طناب ضخیم اما پوسیدهای قرار داشت، بگذرند که بعدها به کابوس شبانه بدل شد.
اهالی دهکده از حضور بچهها راضی به نظر نمیرسیدند. هر از گاهی یک روستایی با الاغ یا قاطر برای خرید از شهر با احتیاط از روی پل میگذشت و پل که در طی سالها زیر باد و باران و آفتاب فرسوده شده بود، میلرزید و صدا میکرد.
وقتی قرار شد بچههای اردوگاه در آن دهکده درس بخوانند، هر کدام تک تک به همراه والدین خود به دهکده آمدند و وقتی که خواستند به اردوگاه باز گردند، جمعیتی شدند که عبورشان از روی پل، اهالی را نگران میکرد، مبادا این چهار تکه تخته و طناب فرسوده آن بگسلد و آنها را رودخانه پرخروش ببلعد؛ پس آنها را راهنمایی کردند که باز، تکتک از پل عبور کنند تا به سلامت به چادرهای خود باز گردند.
فهرست مطالب کتاب
«درباره این مجموعه»
«آرزوی نویسندگی»
مرد مرموز
شکاف
به سوی تاریکی
بچههای مدرسه زاغه
قلبم ندا میدهد در کنار تو خواهم بود
چون مادر
عبور از زندگی
هفتمین پله
آن جا در زیر پل
خاطرهها
اپرای گدایان
بقچهای روی پل
روز و روزگاری، پل
شیری در رودخانه
کلاه
به درازای عمر
طلسم شده
درباره کاظم سلطانی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب از روی پل باز میگردم: 20 داستان از 20 نویسنده |
نویسنده | کاظم سلطانی |
ناشر چاپی | انتشارات ویکتور هوگو |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 130 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-749704-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |