معرفی و دانلود کتاب آقای فاکس رویایی و داستان داروی حیرتانگیز جورج و داستان کشیش نیبلزویک
برای دانلود قانونی کتاب آقای فاکس رویایی و داستان داروی حیرتانگیز جورج و داستان کشیش نیبلزویک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آقای فاکس رویایی و داستان داروی حیرتانگیز جورج و داستان کشیش نیبلزویک
کتاب آقای فاکس رویایی و داستان داروی حیرتانگیز جورج و داستان کشیش نیبلزویک نوشتهی رولد دال، از مجموعه داستانهای عجیب آقای دال، دربردارندۀ قصههایی مصور و جذاب برای کودکان است.
رولد دال (Roald Dahl) در داستانهایی که برای کودکان مینویسد، نوعی شوخطبعی پنهان و واقعبینانه به کار میبرد و امید به زندگی، تلاش و نشاط در آثار او موج میزند. او دوست خوب و مهربان بچههاست و کودکان بسیاری با داستانهایش زندگی میکنند و به دنیا لبخند میزنند.
در بخشی از کتاب آقای فاکس رویایی و داستان داروی حیرتانگیز جورج و داستان کشیش نیبلزویک (Fantastic Mr. Fox and George's Marvellous Medicine and The Vicar of Nibbleswicke) میخوانیم:
او پسربچهای هشت ساله بود، اما به اندازهی کافی شجاعت داشت. حاضر بود به جنگ این پیرزن برود.
آهسته با خود گفت: «ازش نمیترسم.» اما ترسیده بود. برای همین بود که میخواست ناگهان منفجرش کند.
خوب... نه اینکه کاملاً منفجرش کند، اما میخواست پیرزن را یک کم شوکه کند.
بسیارخوب، حالا باید چه کار میکرد؟ این انفجار ترسناک تکان دهنده باید چه میبود؟
دوست داشت یک ترقه زیر صندلی او بگذارد، اما ترقه نداشت.
دوست داشت یک مار دراز سبز در لباس او بگذارد، اما مار دراز سبز نداشت.
دوست داشت شش موش سیاه بزرگ در اتاق او رها کند و در را قفل کند، اما شش موش سیاه بزرگ نداشت.
همانطور که نشسته و به این موضوع فکر میکرد، چشمش افتاد به شیشهی قهوهیی داروی مادربزرگ روی میز بوفه. به نظر میرسید ماده گند و مزخرفی باشد. روزی چهاربار یک قاشق بزرگ از آن را در دهان او میریختند، اما یک ذره هم او را بهتر نمیکرد. بعد از خوردن دارو هم مانند پیش از آن رفتارش افتضاح میشد.
مسلماً، فایدهی دارو این است که حال شخص را بهتر کند. اگر این کار را نکند، به چه درد میخورد؟
ناگهان فکری به نظر جورج رسید و با خود گفت: «آهان، فهمیدم! جونمی جون! فهمیدم چه کار کنم! داروی تازهای براش درست میکنم، دارویی اونقدر قوی و معرکه و شدید که یا درست و حسابی خوبش کنه یا مغزشو منفجر کنه. یه داروی جادویی براش درست میکنم که تا حالا هیچ دکتری تو دنیا درست نکرده باشه.»
نگاهی به ساعت دیواری آشپزخانه انداخت 10:05 دقیقه را نشان میداد. تا ساعت یازده که باید به مادربزرگ دارو میداد، یک ساعت بیشتر فرصت نداشت.
جورج از روی میز پرید پایین و فریاد کشید: «خودشه. همین کارو میکنیم! یه داروی جادویی میشه!»
فهرست مطالب کتاب
آقای فاکس رویایی
سه کشاورز
آقای فاکس
شلیک
بیلهای وحشتناک
تراکتورهای ترسناک
مسابقه
عمراً بذاریم فرار کنه
روباهها گرسنگی میکشند
آقای فاکس نقشهای دارد
مرغداری شماره یک باگیز
سورپرایزی برای خانم فاکس
گورکن
سردخانه بزرگ بانس
گورکن تردید دارد
سرداب مخفی بین
زن
مهمانی بزرگ
همچنان منتظر
داروی حیرتانگیز جورج
مادربزرگ
نقشهی حیرتانگیز
جورج ساختن دارو را آغاز میکند
قرصهای مخصوص حیوانات
پخت و پز
رنگ قهوهیی
مادربزرگ دارو را میخورد
مرغ قهوهیی
کرهاسب، گوساله، گوسفند، اسب کوتوله و مادهبز
جرثقیلی برای مادربزرگ
فکر بزرگ آقای کرنکی
داروی حیرتانگیز شماره دو
داروی حیرتانگیز شماره سه
داروی حیرتانگیز شماره چهار
خدا نگهدار مادربزرگ
کشیش نیبلزویک
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آقای فاکس رویایی و داستان داروی حیرتانگیز جورج و داستان کشیش نیبلزویک |
نویسنده | رولد دال |
مترجم | علی هداوند |
ناشر چاپی | انتشارات سپاس |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 212 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6767-26-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان سرگرم کننده کودک |