معرفی و دانلود کتاب داروی شگفت انگیز جورج

معرفی کتاب داروی شگفت انگیز جورج

تا‌به‌حال داروی جادویی درست کرده‌اید؟ دلتان می‌خواهد بدانید داروی جادویی جورج چطور عمل می‌کند؟ کتاب داروی شگفت انگیز جورج برنده‌ی جایزه‌ی WAYRBA، اثری از نویسنده‌ی تحسین‌شده‌ی کتاب‌های کودک، رولد دال، درمورد پسر بچه‌ای به نام جورج است که روزی مجبور می‌شود از مادربزرگ بدجنس و مرموز خود مراقبت کند. مادربزرگ با حرف‌های ترسناک و آزاردهنده‌اش جورج را می‌ترساند و همین باعث می‌شود او به فکر تولید دارویی خاص برای مادربزرگ بیفتد...

درباره‌ی کتاب داروی شگفت انگیز جورج

روزی که مادر جورج برای خرید بیرون رفت و مادربزرگ را به او سپرد، اتفاقات عجیبی در خانه افتاد. مادربزرگ که پیرزنی خودخواه، بدجنس و چندش‌آور بود، با حرف‌های آزاردهنده‌اش حال جورج را به هم زد و او را وا داشت تا فکر بکری بکند. کتاب داروی شگفت انگیز جورج (George's Marvelous Medicine) نوشته‌ی رولد دال (Roald Dahl)، نویسنده‌ی کتاب‌های محبوب «چارلی و کارخانه‌ی شکلات‌سازی»، «غول بزرگ مهربان» و...، ماجرای دارویی شگفت‌انگیز است که جورج خواسته و ناخواسته آن را اختراع می‌کند و به خورد مادربزرگش می‌دهد. دارویی متشکل از زنجبیل، کرم ویتامینه، واکس کفش، پارافین مایع، روغن موتور، قرص‌های حیوانات و کلی مواد عجیب و غریب دیگر که خوردنشان هرکسی را از پا در می‌آورد! اما این دارو مادربزرگ را نمی‌کشد بلکه اثری عجیب روی او می‌گذارد...

رولد دال در کتاب داروی شگفت انگیز جورج که اثر منتخب معلمان آمازون بوده است، با روایتی دلنشین و جذاب که ویژگی تمامی کتاب‌های او به حساب می‌آید، تلفیقی از داستان تخیلی و عناصر فرهنگ عامه را به کار گرفته و از این طریق فضایی طنزآمیز و در عین حال کمی مرموز و ترسناک ایجاد کرده است. اتفاقات عجیب و سلسله رویدادهای خلاقانه‌ای که با تصاویر هنرمندانه‌ی کوئنتین بلیک (Quentin Blake) همراه شده‌اند، این رمان را نیز در زمره‌ی آثار جذاب و خوش‌پرداخت ویژه‌ی کودکان قرار می‌دهد. نویسنده با ایده‌ای ساده و بدون پیچیدگی‌های روایی، شخصیت‌هایی جالب خلق کرده که به طور معمول از الگوهای رفتاری ثابتی پیروی می‌کنند. کودکی غالباً معصوم و آزار دیده، پیرزن یا پیرمردی بدجنس و شرور، پدر و مادری که معمولاً غایب‌اند و اتفاقی ماورایی و تخیلی، عناصری است که در اکثر آثار رولد دال دیده می‌شوند.

داروی اختراعی‌ای که جورج به خورد مادربزرگ می‌دهد، او را به موجودی عجیب تبدیل می‌کند؛ موضوعی که در ادامه ایده‌های جالبی را در سر آقای کرانکی، پدر جورج، که مردی مزرعه‌دار است، شکل می‌دهد. پدر و پسر در پی اختراع دارویی که بتواند دام‌ها را چاق‌تر و سوددهی‌شان را بیش‌تر کند، دستورهای مختلف را امتحان کرده و پس از پخت داروها آن‌ها را روی دام‌ها آزمایش می‌کنند. اما حالا چه بلایی سر مادربزرگ و بدن غول‌آسایش می‌آید؟ اگر می‌خواهید بدانید سرانجام پیرزن بدجنس داستان و جادویی که جورج با دستان خودش ترتیب داده، چه می‌شود، خواندن کتاب داروی شگفت انگیز جورج را از دست ندهید!

این رمان توسط محبوبه نجف‌خانی ترجمه شده و به همت انتشارات افق از مجموعه‌ کتاب‌های فندق در اختیار کودکان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب داروی شگفت انگیز جورج

• طبق یک بدجنسی تفریحی که الگوی معمول آثار دال است، پسری به نام جورج با معجونی که از مخلوط شامپو، کرم موبر و واکس کفش درست کرده، مادربزرگ بداخلاق خود را شگفت‌زده می‌کند. (پابلیشرز ویکلی)
• شنوندگان و خوانندگان این کتاب از طنز، تعلیق و نقطه عطف این طرح داستانی مضحک که مشخصه‌ی معمول آثار دال است، لذت خواهند برد. (لایبرری ژورنال)

اقتباس فرهنگی کتاب داروی شگفت انگیز جورج

• در سال 2017 دیوید وود کارگردان تئاتر، با اقتباس از این کتاب، نمایشی در تئاتر رز کینگستون به روی صحنه برد.

کتاب داروی شگفت انگیز جورج برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب پیش رو برای کودکان 6 تا 12 ساله‌ی علاقه‌مند به رمان‌های تخیلی و هیجان‌انگیز، بی‌شک تجربه‌ای جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب داروی شگفت انگیز جورج می‌خوانیم

مادربزرگ فریاد زد: «به‌خاطر داروى خارق‌العاده‌ى جورج است. ما هر دو از آن خوردیم. من و مرغه!»

مادر فریاد کشید: «ولى شما چه‌طورى روى بام رفته‌اید؟»

پیرزن هِرهِر خندید و گفت: «من این کار را نکرده‌ام! پاهاى من هنوز هم روى کف اتاق نشیمن است!»

مادر جورج، باورش نمى‌شد. داشت از تعجّب شاخ درمى‌آورد. چیزى نمانده بود غش کند.

مدّتى نگذشت که سر‌و‌کلّه‌ى پدر جورج هم پیدا شد. نام او آقاى کیلى کرانکى بود. آقاى کرانکى مردى کوچک‌اندام بود که پاهاى کج و سرى بزرگ داشت. براى جورج، پدر مهربانى بود. امّا در زندگى، آدم آرامى نبود. کوچک‌ترین اتّفاقى فکرش را مشغول مى‌کرد و او را به هیجان مى‌آورد.

مرغى که وسط حیاط ایستاده بود، بى‌تردید موجود کوچکى نبود. وقتى آقاى کرانکى آن را دید، طورى به ورجه و وورجه افتاد که انگار چیزى پایش را مى‌سوزاند. همان‌طور که دست‌هایش را تکان مى‌داد، فریاد زد: «خداى بزرگ! این دیگر چیه؟ چه اتّفاقى افتاده؟ این دیگر از کجا آمده؟ چه کسى این مرغ غول‌پیکر را درست کرده؟»

جورج جواب داد: «من!»

مادربزرگ از روى بام خانه فریاد کشید: «مرا ببین! مرغه چه اهمیتى دارد؟ نظرت درباره‌ى من چیه؟»

آقاى کرانکى سرش را بالا کرد و وقتى مادربزرگ را دید، فریاد زد: «ساکت باش، مادربزرگ!»

ظاهراً از این‌که مى‌دید سر مادربزرگ میان سفال‌هاى سقف گیر کرده اصلاً تعجب نکرده بود. این مرغ بود که او را به هیجان آورده بود. او هرگز چیزى شبیه آن ندیده بود. ولى خب کى دیده بود؟

آقاى کرانکى که از خوشحالى مى‌رقصید، فریاد زد: «فوق‌العاده است! عظیم‌الجثّه است! غول‌پیکر است! خارق‌العاده است! معجزه است! چه‌طورى این کار را کردى، جورج؟»

جورج همه‌چیز را درباره‌ى داروى جادویى تعریف کرد.

فهرست مطالب کتاب

درباره‌ى نویسنده
درباره‌ى تصویرگر
مادربزرگ
نقشه‌ى شگفت‌انگیز
جورج ساختن دارو را شروع مى‌کند
قرص‌هاى حیوانات
آشپزى
رنگ قهوه‌اى
مادربزرگ دارو را مى‌خورَد
مرغ قهوه‌اى
گاو، گوسفند، الاغ و بز ماده
جرثقیلى براى مادربزرگ
فکر بکر آقاى کرانکى
داروى شگفت‌انگیز شماره‌ى دو
داروى شگفت‌انگیز شماره‌ى سه
داروى شگفت‌انگیز شماره‌ى چهار
خداحافظ، مادربزرگ