معرفی و دانلود کتاب آفتاب پرستها
برای دانلود قانونی کتاب آفتاب پرستها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آفتاب پرستها
یک آفتاب پرست کهنسال و عجیب، روایتگر داستان کتاب آفتاب پرستها اثر جذاب و خارقالعاده ژوزه ادوآردو آگوآلوسا است که نیستی روح آدمی و زوال آن را به نمایش میگذارد. این اثر جایزه مستقل داستان خارجی را در سال 2007 دریافت کرد.
دربارهی کتاب آفتاب پرستها:
حرفهی شخصیت اصلی رمان آفتابپرستها یعنی فلیکس ونتورا تجارت کالای غیرمعمولی است. او را میتوان تاجر خاطرات دانست؛ فلیکس به طور مخفیانه گذشتههای نو را به کسانی میفروشد که نسبت به امنیت آیندهشان اطمینان دارند و تنها به گذشتهی خوبی برای کامل کردن زندگیشان نیازمندند.
در این داستان رازآلود و جنایی، در مکانی که اهالیاش آنگونه که نشان میدهند نیستند و کمترین ارتباطها، به جعل تاریخهای کاملاً تازه ختم میشود، یک آلبینوی کتابخوان، یک خارجی عجیب، یک زن زیبا و یک آفتابپرست بذلهگو گرد هم میآیند، تا حقیقت زندگی خود را بیابند.
در این رمان که ماجراهایش در آنگولا روی میدهد، داستان از گذشتهای درد دیده تا حالی مملو از رویا، با فراغ خاطر روایت میشود و دروغها در تاریخ وحشی کشوری که بسیاری از افراد در آن چیزی برای از یاد بردن و مخفی کردن دارند، برملا میشود.
رمان آفتابپرستها (The book of chameleon) نخستین اثر ستایشبرانگیز یکی از بهترین نویسندگان پرتغالی جهان یعنی ژوزه ادوآردو آگوآلوسا (José Eduardo Agualusa) است که تا ابد داستانی شگفتانگیز و بحثبرانگیز دربارهی موضوعاتی مانند حقیقت، نژاد و قدرت باورنکردنی خلاقیت باقی خواهد ماند. این رمان که دربردارندهی خوشبختی، حقیقت و هویت است به زیبایی به کنترل نویسنده درآمده و مسائل سیاسی و شخصی در آن با یکدیگر ادغام شدهاند. این اثر بسیار لطیف و آرام روح و احساس شما را لمس میکند.
یک آفتابپرست روایتگر این رمان است که در خانهای قدیمی و فرسوده زندگی میکند. این خانه حوادث فراوانی را به خود دیده است و آفتابپرست در آن تاریخ را شاهد بوده و اکنون نیز تمام آنها را بازگو میکند؛ دیالوگهایی از حوادث تاریخی تا اتفاقاتی که رخ داده. این آفتابپرست روایت عجیب و غریبی از تاریخ را با زبانی سورئال بیان میکند.
کتاب آفتابپرستها از روح دنیای مسخ کافکا و روایات بورخس برآمده است. نویسنده با ادغام لحن استعاری و رئالیسم تاریخی ترکیبی تازه پیرامون فساد قدرت و دنیای متعصبانهی آدمیان خلق میکند. شخصیتهای این رمان که میتوان آن را اثری سیاسی نیز به شمار آورد در فضایی قرار میگیرند که مجبورند از خودشان و از آنچه کردهاند بگویند.
نکوداشتهای کتاب آفتاب پرستها:
- داستانی ظریف و تحریکآمیز از تغییر هویتها. (Kirkus Reviews)
- اثری با اصالت درنده. (Independent)
- بدون شک یکی از مهمترین نویسندگان پرتغالیزبان نسل خود است. (Antonio Lobo Antunes)
- کتابی به چالاکی یک اثر تریلر و به داغی و آشوبگری قویترین انواع رویاها. (Michael Pye, author of The Pieces from Berlin)
کتاب آفتاب پرستها برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به ادبیات پرتغال علاقهمند هستید و دوست دارید یک رمان سورئال تاریخی بخوانید این رمان را از دست ندهید.
با ژوزه ادوآردو آگوآلوسا بیشتر آشنا شویم:
این نویسنده و روزنامهنگار آنگولایی با اصالتی پرتغالی و برزیلی در سال 1960 در آنگولا به دنیا آمد و اغلب کتابهایش را به زبان پرتغالی نوشته است. کشور او کودتاها و درگیریهای نظامی و خونین فراوانی را در نیمهی دوم قرن 20 پشت سر گذاشته و سابقهی استعمار شدنش نیز در ادبیات عنوان شده است.
او در پرتغال جنگلداری و کشاورزی را یاد گرفته و اکنون در جزیرهی موزامبیک زندگی و به عنوان نویسنده و روزنامهنگار فعالیت میکند. ژوزه ادوآردو آگوآلوسا همچنین سعی دارد یک کتابخانه عمومی در این جزیره ایجاد نماید. آثار او به 25 زبان ترجمه شده که مهمترین آنها توسط مترجم دانیل هان، همکار مکرر وی به انگلیسی ترجمه شدهاند.
در بخشی از کتاب آفتاب پرستها میخوانیم:
«آنژلا چهطور شد؟ میداند که تو پدرش هستی؟»
«بله، قسم میخورد که میدانست. به من گفت که مارینا آن حادثهی غمانگیز را سالها از او پنهان نگه داشته بود. تا روزی بالاخره یک روز ناچار اتفاق میافتاد یکی از همکلاسیهای دانشکدهاش به نظرم اشارهی مبهمی به آن کرد. آنژلا خیلی ناجور واکنش نشان داد. از مارینا و شوهرش پدر و مادرش، آنها که در حقش پدری و مادری کرده بودند هر دو آدمهای معرکه، خشمگین شد. به آنها خشم گرفت و از آنگولا رفت. رفت لندن. رفت نیویورک. فهمید من عکاسم و همین او را به عکاسی علاقهمند کرد. مثل من عکاس شد؛ و مثل من آواره. و چند ماه پیش متوجه تصادفی شدی که هر دو عکاسایم و هر دو تقریباً همزمان به کشور برگشتهایم و باور نمیکنی که این تصادف بود. خب، همانطور که میبینی، دربست تصادف هم نبود. آنژلا قسم میخورد همین که چشمش به من افتاده همان شب آن شب را توی خانهات یادت هست؟ همان دم که مرا دید، تا چشمش به من افتاد، حدس زد کی هستم. نمیدانم. وقتی به آن لحظه فکر میکنم، فقط یادم میآید یکه خوردم. برایم ملاقات خیلی عجیبی بود. فهمیدم کیست. هیچکداممان لب تر نکردیم. فقط ساکت نشستیم. چند ماه گذشت، تا شبی که به ادموندو شلیک کردم و او دواندوان به تنها کسی که ممکن بود راهش بدهد پناه آورد فلیکس ونتورا، دانشجوی سابق استاد گاسپار، یکی از همقبیلهایهایش... . »
ژوزه بوکمن سکوت کرد. به یک جرعه باقیماندهی آبجویش را سر کشید و بعد نشست و غرق فکر شد، چشمهایش به برگوبار انبوه درخت انبه دوخته بود. باغ میوه درخورِ او بود. سایه مثل ریزش آب تازه بر سر ما افتاد. دمی زِلزِل پُرشور نخراشیدهی زنجرهها به آوای پرندگان افزوده شد. چرتم گرفت، دلم میخواست چشمها را ببندم و بخوابم، اما مقاومت کردم؛ مطمئن بودم اگر بخوابم لحظاتی بعد بیدار میشوم و میبینم شدهام بزمجه.
«از آنژلا خبر داری؟»
«بله، دارم. درحالحاضر با یکی از آن قایقهای کندروِ کاهل میرود آمازون، از آن قایقهایی که شبانه در آن ننو میزنند. آسمان بالای سرشان است. آب نورافشان میشود. امیدوارم شاد باشد.»
فهرست مطالب کتاب
مقدمهی مترجم
ایزد کوچک شبانه
خانه
خارجی
یک کشتی پُرهمهمه
رویای شمارهی یک
آلبا
تولد ژوزه بوکمن
رویای شمارهی دو
گنجینه
فلسفهی بزمجه
اوهام
مرگ اولم مرا نکشته
رویای شمارهی سه
رمانندههای ارواح
رویای شمارهی چهار
من، یولالیو
باران در دوران کودکی
بین زندگی و کتابها
دنیای کوچک
عقرب
وزیر
ثمر سالهای سخت
رویای شمارهی پنج
شخصیتهای حقیقی
نشیب*
زندگیهای بیربط
اِدموندو باراتا دوس ریش
عشق، یک جنایت
فریادِ گل کاغذی
مردِ نقابدار
رویای شمارهی شش
فلیکس ونتورا دفتر یادداشتی فراهم میکند
مصاحبهی ژوزه ادوآردو آگوآلوسا با دانیل هان، مترجم انگلیسی این رمان
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آفتاب پرستها |
نویسنده | ژوزه ادوآردو آگوآلوسا |
مترجم | مهدی غبرایی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 219 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-930-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |