معرفی و دانلود کتاب آدمکشی که شاه میشود - آدمکش حرفهای جلد هشتم
برای دانلود قانونی کتاب آدمکشی که شاه میشود - آدمکش حرفهای جلد هشتم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آدمکشی که شاه میشود - آدمکش حرفهای جلد هشتم
کتاب آدمکشی که شاه میشود - آدمکش حرفهای جلد هشتم رمانی تخیلی برای نوجوانان به قلم یو وو است که داستان قاتلی تحت تعقیب را روایت میکند و ادامهی ماجرای لیولا و کایسر را به تصویر میکشد.
لیولا هنگام فرار از تشکیلات آدمکشی، به طور تصادفی وارد دنیای دیگری میشود. او در این دنیای بینظم تلاش میکند تا یک زندگی معمولی و به دور از کشتار داشته باشد، اما اتفاقاتی رخ میدهد که لیولا درگیر ماجراهای بسیاری میشود. این تازه آغاز ماجراهای لیولا است و مسیری طولانی در پیش دارد.
آدمکشی که شاه میشود (Kill no more) نوشتهی یو وو (Yu Wo) جلد هشتم از مجموعهی 13 جلدی است که داستان هیجانانگیز و جذابی دارد.
جلد هفتم کتاب آدمکش حرفهای در این بخش به پایان رسید:
کایسر به سختی پرسید. «لیولا... چطور میتونه پسر امپراتور اژدها باشه؟ به سنش نمیخوره و حتی به امپراتور هم شبیه نیست.»
«احمق!» لحن فرمانده سرد بود. اما بازهم به سوال کایسر پاسخ داد. «به سنش میخوره. این مرد واقعاً بیستوپنجساله نیست. بلکه بیستسالهس. اون پنج سال توسط چیزی که توی گردنبنده اضافه شده.»
کایسر چنین نتیجهگیری کرد. «پس... اونا سه قلو هستن؟»
فرمانده با بیحوصلگی توضیح داد. «نه، دوقلو. احمق! آنیسه اصلاً وجود نداشت. فقط این یاروی روی زمین و دختری به اسم لانسکی به دنیا اومدن.»
لیولا روی زمین خشکش زد. تمام بدنش داشت میلرزید و امیدوار بود که هیچوقت چنین چیزی نشنیده باشد و دعا میکرد که فرمانده دروغ بگوید. «چطور ممکنه آنیسهای وجود نداشته باشه؟»
کایسر شوکه شده بود و با نگرانی به آدمکش روی زمین نگاه میکرد. او فکر کرد همهچیز تمام شد. یعنی لیولا خودش را میکشد قبل از آنکه زحمت کشتنش به گردن فرمانده بیفتد؟
فرمانده دندانقروچه رفت و گفت: «چون آنیسه همون اژدهای سفید داخل گردنبنده. یه تصویر که برای فریب امپراتور احمق طراحی شده!»
چون فرمانده خیلی به هویت آنیسه فکر نکرده بود، حتی لیولا را فرستاد تا او را پیدا کند. حالا که متوجه موضوع شده بود شاید کسی که فرمان شلیک به آنیسه را داد، خود آنیسه بود! خیلی خشمگین شده بود. ناگهان لیولا سر پا ایستاد.
خشم و ناباوری در چشمهایش موج میزد: «داری دروغ میگی!»
اما اگر کسی دقیقتر نگاه میکرد، یاس عمیقی را در چشمهای او میدید... .
در بخشی از کتاب آدمکشی که شاه میشود - آدمکش حرفهای جلد هشتم میخوانیم:
یاندی به آرامی لیولا را دنبال میکرد. از آنجایی که قبلاً زمانی را با لیولا سپری کرده بود به خوبی با شخصیت او آشنایی داشت. یاندی با دیدن چشمهای غمگین او دانست که هر سوالی هم که بپرسد پاسخی دریافت نمیکند. لیولایی که جلوی چشمش بود هیچ تفاوتی با همان آدمکش قبلی نداشت. همانی که یاندی بیش از هرکسی و هرچیزی از او نفرت داشت، آدمکش سیلور مون.
اولین باری که او سیلور مون را دیده بود در حال انجام یک ماموریت بود. یک روز گرم تابستانی که عرق آدم را درمیاورد.
یاندی در دنیای هنرهای رزمی بین کسانی که از او متنفر بودند. یک اسم مستعار داشت، پروانه سوزان.
کسانی که بیش از همه از او نفرت داشتند. احتمالاً اهالی تشکیلات آدمکشی، شالونگهال بودند. گرچه همه میدانستند که رئیس آنها چه شکلی است. اما وقتی به شالونگهال فکر میکرد! ناخودآگاه یاد بهترین آدمکش سیلور مون میافتاد.
در آن زمان، خواهر قسمخوردهاش توسط شالونگهال دزدیده شد. مردم دنیای هنرهای رزمی همه داشتند در این مورد بحث میکردند که چطور او را نجات بدهند. تعداد افرادی که توسط آنیسه نجات پیدا کرده بودند از شمار خارج بود. همه بهمحض شنیدن نام شالونگهال میخواستند خودشان یک نقشه نجات طراحی کنند.
فهرست مطالب کتاب
حقایقی درباره شیطان
مسیر کایسر، مسیر لیولا
مسیر دیلایت
یک هدف همسان، سه سفر متفاوت
یک روح، دو نام
پاپوش درست کردن
نتیجه مشترک
داستان شیطانهای جوان
ملاقات
استاد و شاگرد یا...؟
داستان فرعی خندهدار: یک توله اژدها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آدمکشی که شاه میشود - آدمکش حرفهای جلد هشتم |
نویسنده | یو وو |
مترجم | آرمان دیانت مهر |
ناشر چاپی | انتشارات طلوع ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 173 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6679-72-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی نوجوان |
ناشر