معرفی و دانلود کتاب آئلیتا
برای دانلود قانونی کتاب آئلیتا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آئلیتا
سفر به مریخ در دهه 1920 ایدهای است که الکسی تولستوی آن را دستمایهی یکی از رمانهای خود قرار داده است. کتاب آئلیتا، ماجرای دو فضانورد شوروی را روایت میکند که در سیارهی سرخ با تمدنی باستانی و شکافی عمیق میان طبقات روبهرو میشوند. عشق، شورش و رازهای سرزمین آتلانتیس در این کتاب در هم میآمیزند تا نه فقط از آینده، بلکه گذشتهای پرآشوب را هم در بستر فضای علمی و تخیلی روایت کنند.
دربارهی کتاب آئلیتا
در مسکوی پس از جنگ داخلی، یک مهندس کهنهکار، مستیلاو سرگئیویچ لس، رویاهایش را به شکل سفینهای عجیب درآورده است. این سفینه، که شبیه تخممرغی غولپیکر است، باید او را به مریخ ببرد؛ سیارهای که در ذهن بشر دهه 1920 هنوز رازآلود و دستنیافتنی به نظر میرسد. در کنار او، آلکسی گوسف، سربازی بازنشسته از ارتش سرخ، هم قرار دارد؛ مردی که انگار هنوز صدای شلیک گلولهها را در گوشش میشنود و بهدنبال هدفی نو میگردد. این دو نفر، با انگیزههایی متفاوت، سفری را آغاز میکنند که تخیل زمانه خود را به چالش میکشد. کتاب آئلیتا (Aelita)، رمان علمی تخیلی الکسی تولستوی (Alexei Tolstoy) که در سال 1923 منتشر شد، از همین لحظه شکل میگیرد و خواننده را به دنیایی میبرد که در آن واقعیت و خیال در هم تنیده شدهاند.
لس و گوسف، دو شخصیت اصلی داستان، هر کدام نماینده بخشی از روح این ماجرا هستند. لس، مهندسی است که بیشتر در دنیای ذهنش زندگی میکند تا در واقعیت خاکی زمین. او به ستارهها نگاه میکند و سفینهاش، هرچند ساده و شکننده، بازتابی از جاهطلبی اوست. گوسف اما زمینیتر است؛ سربازی که جنگ را پشت سر گذاشته و حالا انگار بهدنبال هدفی جدید است. وقتی این دو بر خاک سرخ مریخ فرود میآیند، تفاوتهایشان بیشتر آشکار میشود. لس به سوی زیباییها و رازهای این سیاره کشیده میشود، درحالیکه گوسف بهدنبال چیزی است که بتواند آن را دگرگون کند. این تضاد، داستان را پیش میبرد و به آن عمق میبخشد.
مریخ در آئلیتا صرفا یک مقصد نیست، بلکه جهانی است که انگار از دل افسانهها سر برآورده است. وقتی لوس و گوسف بر سطح آن قدم میگذارند، با تمدنی روبهرو میشوند که ریشه در گذشتهای دور دارد. الکسی تولستوی، نویسندهی این کتاب، ادعا میکند ساکنان این سیاره بازماندگان آتلانتیس هستند؛ قارهای گمشده که حالا در سیارهای دیگر حیات یافته است. اما این تمدن، با وجود پیشرفتش، در حال زوال است.
شهرهایش شکوهی کهنه دارند، اما زیر این ظاهر، شکافی عمیق جریان دارد، کارگران در تونلهای زیرزمینی، نزدیک ماشینهای غولپیکر، روزگار میگذرانند، در حالیکه حاکمان در بالا، در آسایش و قدرت، فرمان میرانند. آئلیتا، دختر توسکوب، حاکم این جهان، در مرکز این داستان قرار دارد. او زیبا و مرموز است و انگار پلی میان این دو دنیای متضاد میزند. لس به او نزدیک شده و درگیر احساساتی میشود که انتظارش را ندارد، اما گوسف به این سادگیها تسلیم نمیشود؛ او کارگران را میبیند و هدف جدیدش را در رهبری آنها میبیند.
علمی که الکسی تولستوی در این رمان به کار برده، امروز ممکن است لبخندی بر لب خواننده بیاورد. سفینه لس با موتور انفجاریاش، که قرار است با انفجارهای متوالی به مریخ برسد، بیشتر به یک اختراع دیوانهوار شباهت دارد تا یک شاهکار مهندسی. توضیحات درباره حیات در مریخ یا سفر فضایی هم از دید دانش مدرن سادهلوحانه به نظر میرسد. اما باید به خاطر آورد که این رمان در دهه 1920 نوشته شده است؛ زمانی که چنین ایدههایی هنوز تازه و جسورانه بودند. اگر از این کاستیها بگذریم، آنچه باقی میماند داستانی است که تخیل را به پرواز درمیآورد و خواننده را به سفری غیرمنتظره میبرد.
ماجرا در مریخ به اوج خود میرسد. لس، که شیفته آئلیتا و رازهای سیاره شده، درگیر پیوندی عاطفی میشود که او را از هدف اولیهاش دور میکند. اما گوسف هدف خود را پیدا کرده است؛ او کارگران را گرد هم میآورد و شورشی را رهبری میکند که نظم این جهان را به لرزه درمیآورد. وقتی همهچیز به هم میریزد، لس و گوسف مجبور میشوند به زمین برگردند. سفرشان، با تاثیر سرعت و زمان، چند سال طول میکشد و وقتی به زمین میرسند، دنیا تغییر کرده است. اما داستان اینجا تمام نمیشود؛ لس پیامی رادیویی از مریخ دریافت میکند که نامش را تکرار میکند.
کتاب آئلیتا که انتشارات علمی و فرهنگی آن را با ترجمهی ژاله پیامی منتشر کرده است، شاید بهترین رمان علمی تخیلی زمان خود نباشد؛ اما چیزی که آن را زنده نگه داشته، توانایی نویسنده در به تصویر کشیدن جهانی است که هم ناآشنا و هم آشنا به نظر میرسد. الکسی تولستوی دانشمند نبود، اما داستانگویی بود که میدانست چگونه خواننده را به سفری دور و دراز ببرد. این رمان، با همه نقصها و جذابیتهایش، پنجرهای است به تخیلات دهه 1920 و ارزش خواندن را دارد.
اقتباسهای سینمایی از کتاب آئلیتا
براساس این کتاب فیلمی به همین نام که با نام آئلیتا: ملکه مریخ نیز شناخته میشود ساخته شده است. این فیلم علمی تخیلی صامت محصول کشور شوروی در سال 1924 به کارگردانی یاکوف پرتازانوف است. در ایالات متحده هم، این فیلم در سال 1929 توسط بنجامین دو کاسرس بازبینی و با عنوان آئلیتا: شورش رباتها منتشر شد.
کتاب آئلیتا برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب آئلیتا برای علاقهمندان به داستانهای علمی تخیلی کلاسیک و ماجراهای فضایی مناسب است. همچنین خوانندگانی که در مورد تاریخ دهه 1920 و تخیلات دوران شوروی کنجکاو هستند، از این کتاب لذت میبرند.
در بخشی از کتاب آئلیتا میخوانیم
سایه سفینه فضایی ناپدید شد. لس روی لبه مرطوب فضاپیما بالا رفت و درحالیکه ستارگان را تماشا مینمود، مشغول کشیدن پیپ خود شد. بادی خنک او را مرتعش میکرد. در داخل دستگاه، گوسف غرولندکنان سرگرم بود. اشیایی را که یافته بود، به دقت بررسی و مرتبشان میکرد. آنگاه سر بیرون کرد: «مستیلاو سرگئیویچ، هرچه میخواهید، بگویید، ولی همه اینها طلا هستند. این سنگها هم قیمت ندارند. حیوانکی زنم خوشحال خواهد شد.»
سرش ناپدید شد و اندکی بعد مهندس، دیگر صدایی از او نشنید. گوسف خلق خوبی داشت.
لس نمیتوانست بخوابد. همچنان نشسته، چشم به ستارگان دوخته و لوله پیپش را میمکید. واقعاً عجیب بود! این ماسکهای طلا با آن سومین چشم آبدزدک که آنقدر حالت داشت، از کجا به مریخ راه یافته بودند؟! و آن کاشیکاریها؟! آن غولهایی که در دریا نابود میشدند و در میان ستارگان پرواز میکردند؟! و نشانه تمثیلی با گلوله یاقوتی که نمودار زمین و گوی آجریرنگ که نماینده مریخ بود؟! آیا این نشانه، سمبل تسلط بر هر دو گیتی بود؟! به نظر غیرقابلقبول میرسید. و آن کتابِ گویا و آن شهر عجیب که در آینه کور ظاهر شده بود؟! و به چه علت این ناحیه سراسر متروک گشته بود؟!
لس پیپ خود را درحالیکه به پاشنهاش میزد، خالی کرد. کاش صبح هرچه زودتر فرارسد! خلبان مریخی بدون شک مرجعی را با خبر میکرد. شاید اکنون نیز در پی آنها بودند و سفینهای که از مقابل ستارگان گذشته بود، همان بود که به دنبالشان فرستاده بودند.
فهرست مطالب کتاب
یک اعلان عجیب!
در کارگاه لس
رفیق سفر
شب سفید
طی همان شب
عزیمت
در آسمان سیاه
فرود آمدن
مریخ
خانه متروک
آفتاب غروب
لس زمین را نظاره میکند
مریخیها
ماورای کوههای دندانهدار
سوآتسرا
در بیشه لاجوردی
استراحت
گوی شفا
روی پله
اولین روایت آئلیتا
کشف غیرمنتظره
صبح آئلیتا
دومین حکایت آئلیتا
گوسف شهر را تماشا میکند
توسکوب
لس تنها میماند
آواز قدیمی
لس به کمک گوسف پرواز میکند
آنچه گوسف طی آن روز انجام داده بود
انحرافی در جریان وقایع
حمله متقابل
لابیرنتِ ملکه ماگر
خائو
فرار
خلأ
زمین
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آئلیتا |
نویسنده | آلکسی تولستوی |
مترجم | ژاله پیامی |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 263 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-436-043-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی، کتابهای ادبیات کلاسیک، کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |